کد خبر: ۲۵۸۲۲۳
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۴۰۱ - ۱۸:۲۶

دریا قدرتی پور: محل داد و ستد، ویترین های پر زرق و برق و سکوتی لذت بخش. این نمای ظاهری بازار هنر است که زیر پوست خود، آنجا که چشم ظاهر نمی بیندش، پر شده از تهدید و ترس.

فقط کافی است چشم هایت را تیزتر کنی تا سیم های قطور و سیاه در هم پیچیده را از همان ابتدا ببینی. سرت که بالا باشد، طبقه های فوقانی هم پیدا هستند؛ منبع خطر و بمبی که حالا خاموش است و هر لحظه ممکن است منفجر شود.

 کارگاه های کوچک و بزرگی که روی سر مغازه ها جا گرفته اند و به  دلیل اغماض و نادیده گرفته شدنشان، خطری که ایجاد می کنند خیلی وقت است به فراموشی سپرده شده است.

جان بازار حالا در دست همین کارگاه هاست؛ تیغی که بیخ گلوی بازار هنر است اما ماجرای پاسکاری و بلاتکلیفی در ساماندهی و ایمن سازی این بازار گویا تمامی ندارد. بازاریان می گویند شهرداری، شهرداری می گوید میراث، میراث می گوید آتش نشانی، آتش نشانی می گوید بازاریان. گسترده شدن چرخه ای که باعث شده هر لحظه شعله کوچکی فاجعه ای بزرگ را بیافریند.

داد و ستد در بازار هنر عمدتاً به طلا و نقره و تزیینات مربوط به آنها مربوط می شود و همه همیشه ظاهر پر زرق و برق آن را دیده اند اما در دل بازار که از چشم ها مخفی است خطر در کمین تاریخ نشسته است.

با وجود اینکه در سال گذشته بازار ایمن تر و برق کشی آن تغییر کرد اما باز هم مسئله آتش سوزی در این بازار تهدیدی است که قطب هنر اصفهان را تهدید می کند.

رئیس شورای بازار هنر، تنها کسی است که چندی پیش در این زمینه اظهار نظر کرده است و گفته این مکان هیچ ایمنی در مقابل آتش سوزی ندارد. اسدا... شاه میوه اصفهانی با اعلام اینکه جرقه ای کوچک می تواند کل بازار را به آتش بکشد گفته: «این بازار قدیمی است و تأسیسات برقی هم که در آن به کار رفته است، کهنه و قدیمی شده است و اگر فکری به حال آن نشود معلوم نیست، چه بر سر این بنای تاریخی خواهد آمد.»

او مسئولان میراث فرهنگی اصفهان را خطاب قرار داده و گفته: «کارشناسان میراث فرهنگی اجازه کندن زمین و به زیر بردن تأسیسات برق را به ما نمی دهند و اکنون به جز کپسول های آتش نشانی هیچ امکانات دیگری برای اطفای حریق بازار نداریم.»

مهدوی یکی از مغازه دارانی است که خوب می داند آتش بر سر بازار است اما به خودش و دیگر بازاریانی که در این مکان هستند حق می دهد. همانطور که با دقت شیشه ویترینش را تمیز می کند، اشاره می کند به چندین مغازه ای که کنار او مسلسل وار جا گرفته اند: «همه اینها را می بینید! اینها مستأجر هستند و در تمامی قراردادهای اجاره حق هیچ‌گونه تغییر در معماری و فضای  مورد استفاده را ندارند. مالک بازار هنر، اوقاف است و بازاریان همگی مستأجر هستند، نظارت آثار تاریخی هم که بر عهده میراث فرهنگی است. تا قبل از این نگران آتش گرفتن کارگاه ها بودیم و حالا باید نگران افت آب‌های زیرزمینی و نشست زمین هم باشیم. اگر کوچک‌ترین نشستی در بازار هنر اتفاق بیافتد به دلیل حفره‌هایی که در جرزها ایجاد کرده اند، تمام بازار فرو می‌ریزد. اگر سقف فرو هم نریزد، نگهداری کپسول‌های گاز در طبقه دوم بازار هنر و مواد اشتعالزایی که در این طبقات وجود دارد با یک بی دقتی خودش می تواند یک فاجعه به بار بیاورد و هر لحظه خطرآفرین باشد.»

فروشنده دیگری که مغازه اش چند متر آنطرف تر است، جوانکی است که سال هاست با پدرش در این مکان کار

 می کند. او که در رشته کامپیوتر درس خوانده و نتوانسته کاری برای خود دست و پا کند، چاره ای جز ماندن و فروختن مصنوعات طلا نداشته است سر صحبت که با او باز می شود یک جمله پر معنا می گوید: «بازار هنر با بی هنری مسئولان روبه رو شده است، سالیان سال است قرار است این بازار ایمن شود اما بروکراسی ها یا نگذاشته یا نمی گذارند که کار حل شود. همه فقط می گویند اینجا بمب ساعتی است؛ حتماً باید اتفاقی بیافتد تا چشم و گوش ها باز شود و کاری صورت گیرد؟ حتماً باید فاجعه ای ایجاد شود تا اتفاق خوبی برای ایمن سازی این بازار تاریخی بیافتد؟»

بقیه صاحبان مغازه ها هم حرف هایشان تکرار یا تکمیل همین سخنان است. آنها از این وضعیت راضی نیستند و فقط شده اند یک گوش بزرگ برای شنیدن گلایه هایی که درباره این بازار هست. گلایه هایی که از درد ناایمن بودن بازار می گوید بدون اینکه کسی بخواهد برای تاریخی که رو به زوال است کاری انجام دهد.

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار