خورشید کیایی: سالن انتظار پر شده از کسانی که برای تزریق ژل و بوتاکس، لیزر و تغییر زاویه فک آمده اند. این یکی از صدها مطبی است که این روزها تبدیل به آرایشگاه و سالن زیبایی شده است.
مشتریان می روند و می آیند؛ خیلی هایشان تازه واردند و برخی هم سابقه دارند و از شهرت و درستی کار دکتر حرف می زنند. مسئله ای که این روزها دیگر عجیب نیست. دلیل این موضوع هم کاملاً واضح است. درآمدهای میلیونی و نجومی که از این طریق عاید پزشکان می شود خیلی بیشتر از شغل اصلی آنهاست.
صنعت زیبایی و تجهیزات پزشکی از یک سو و تب زیبایی از سویی دیگر، بهترین فرصت را برای فارغ التحصیلان علوم پایه پزشکی و پیراپزشکی و حتی ماماها ایجاد کرده و گریبان پزشکان و فارغ التحصیلان بیکار را نیز گرفته تا از قبل این موضوع به نام و نانی برسند.
خیلی هایشان به خود حق می دهند؛ به خصوص فارغ التحصیلان تازه کاری که به گفته خودشان حتی اگر استخدام هم بشوند کف حقوقشان از 10 میلیون تومان بالاتر نمی رود در حالی که اگر وارد بازار زیبایی شوند می توانند تا 5 برابر این حقوق کاسبی کنند.
در عین حال به لطف آمار بالای پذیرش در دانشگاه ها و فراهم نبودن ظرفیت های استخدامی و همچنین نبود تناسب در میزان دستمزد و کار، بسیاری از فارغ التحصیلان رشته های علوم پزشکی جذب کلینک های زیبایی کاشت مو، دندان خدمات پوستی، بوتاکس و لیزر شده اند یا در مطب های خصوصی خودشان خدمات زیبایی ارائه می کنند. جالب اینکه آمار مشخصی هم از تعداد پزشکانی که خدمات زیبایی انجام می دهند وجود ندارد.
بحث تغییر شغل فارغالتحصیلان دانشگاههای علومپزشکی بسیار مهم است، اما تا زمانی که زیرساختهای چالشبرانگیز حوزههای مختلف درمانی، بهداشتی، اجتماعی، صنفی و اقتصادی به نتیجه نرسد، این مشکلات وجود خواهد داشت.
در همین رابطه مشاور رئیس کل و سخنگوی سازمان نظام پزشکی تغییر شغل کادر سلامت برای درآمد بیشتر را امری طبیعی دانسته و گفته: طبیعی است که در مواجهه با مشکلات اقتصادی، این افراد هم درآمد بیشتر را مدنظر داشته باشند. این فارغالتحصیلان بیکار برای امرار معاش اقتصادی و گذران زندگی، از رشته خودشان خارج شوند و به سمتی گرایش پیدا کنند که درآمدی داشته باشد. اگر بخواهیم به شکل جزئی تر به این موضوع بپردازیم و شفاف تر بنگریم متوجه خواهیم شد که یک رزیدنت در ایران در بهترین حالت 177دلار درآمد ماهانه دارد که برای بیش از 300 ساعت کار در ماه است. اما یک رزیدنت در آلمان علاوه بر برخورداری از امکانات ویژه کمپ دانشگاهی، خالص دریافتیاش بعد از کسر مالیات 2500 تا 3 هزار یورو خواهد بود و این عدد در آمریکا به 6 هزار دلار هم میرسد.
به اعتقاد رضا لاری پور، یکی از اقدامات بسیار مهم دراینباره، بازنگری در میزان و تعداد دانشگاهها و دانشکدههای علومپزشکی است. یک قرن پیش در آمریکا، یکی از بزرگان رشتههای پزشکی مأموریت پیدا کرد که دانشگاههای این حوزه را بررسی کند و پایان بررسیهای او به تعطیلی 80 دانشکده منجر شد. رسیدن به این موضوع که آیا ما هم به این میزان دانشگاه نیاز داریم یا خیر، نکته مهمی است؟ در حال حاضر 76 هزار ماما داریم و هیچ بررسیای انجام نمیشود که آیا این میزان تربیت نیروی مامایی، نیاز کشور است؟ و اگر پاسخ خیر است، چرا باید تربیت شوند که در چنین مسیری قرار بگیریم؟
مشاور رئیس کل و سخنگوی سازمان نظام پزشکی معتقد است در نظام بهداشت و درمان نباید فرد بیکار وجود داشته باشد، اما رویه جاری بهویژه در سال اخیر بهگونهای است که با حراج گذاشتن بسیاری از دانشکدهها و دانشگاههای علومپزشکی، سرنوشت تمام رشتههای پزشکی در معرض چنین آسیبهایی قرار گرفته است.
او راهکار برون رفت از این معضل را ایجاد فضای بهبودیافته کسبوکار، توجه به نخبگان در مسئولیتها و شایستهسالاری، فراهم آوردن تسهیلات ماندگاری نظیر وام بانکی و امکانات بیشتر معیشتی و ارزشگذاری کسانی که عمرشان را وقف تحصیل کردهاند، می داند و می گوید: از عوامل مؤثری است که شاید ما را از این بحران نجات دهد.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰