آيت ا... عباس واعظ طبسي، از جمله نمايندگان خراساني در خبرگان چهارم بود که با عدم ثبت‌نام در انتخابات دوره پنجم اين مجلس شگفتي‌ساز شد. پايگاه خبري آفتاب نيوز براي سخن گفتن درباره پشت پرده چهره جدي مرحوم آيت ا... عباس واعظ طبسي، ميزبان حجت الاسلام والمسلمين علي عسگري مشاور پارلماني مجمع تشخيص و عضو شورايعالي فرهنگي آستان قدس در زمان آقاي طبسي شد. بخش هايي از اظهارات حجت‌الاسلام والمسلمين علي عسگري که به ارتباط دوستانه واعظ طبسي و آيت ا...هاشمي مربوط مي شود را در ادامه مي‌خوانيد:

*آقاي هاشمي هر تابستان يک سفر به مشهد داشتند و گاهي براي اجلاس‌ها هم به مجلس مي‌آمدند. براي مشهد خيلي راحت هماهنگ مي‌شدند. وقتي آقاي هاشمي به مشهد مي‌آمدند، آقاي طبسي همه سيستم و امکانات خود را در حرم در اختيار ايشان قرار مي‌داد. حتماً به استقبالش مي‌رفت و حتماً بدرقه‌اش مي‌کرد. در آخرين تابستاني که در زمان حيات آقاي طبسي، آقاي هاشمي به مشهد آمدند، در زمان برگشت، آقاي طبسي به فرودگاه آمدند. آقاي هاشمي و همه همراهانش در هواپيما نشسته بودند اما حدود 20 دقيقه هواپيما به دلايلي نپريد. در تمام اين مدت آقاي طبسي با دو تا عصا ايستاده بود و بالا را نگاه مي‌کرد. به آقاي هاشمي توجه داديم، بغض گلويش را گرفت. آنها از نظر روحي به هم وابسته بودند.

*آقاي هاشمي کارهاي مهمش را به آقاي طبسي مي‌گفت. مثلاً وقتي قرار شد آقاي مهدوي کني کانديداي رياست خبرگان شود و آقاي هاشمي به نفع ايشان کنار برود، به آقاي طبسي گفتند که با آقاي مهدوي کني صحبت کند. يا وقتي آقاي طبسي براي شرکت در جلسات مجمع تشخيص مصلحت به تهران مي‌آمد، آنها با هم ناهار مي‌خوردند و روحانيون ديگر را جمع مي‌کردند و در اين جمع تصميمات مهمي مثل اينکه چه کسي رئيس‌جمهور و چه کساني کانديدا شوند، گرفته مي‌شد و به شوخي آن جلسه را انجمن اسلامي ‌مجمع تشخيص مي‌گفتند.

*آقاي طبسي توانسته بود رابط بسيار خوبي نيز بين آقا و آقاي هاشمي باشد. يعني وسيله‌الربط مورد احترام و مورد قبول هر دونفر آقاي طبسي بود. در بسياري از اوقات، مواردي که در حوزه کاري آقاي هاشمي پيش مي‌آمد، من به ايشان مي‌گفتم و ايشان در حوزه کاري آقا پيگيري مي‌کرد.

*براي انتخابات مجلس خبرگان آقاي هاشمي به او زنگ زد که کانديدا شود، آقاي ابراهيم اميني از جامعه مدرسين تماس گرفته بود. من هم رفتم اصرار کنم که ايشان کانديدا شود. به او گفتم اگر شما کانديدا شوي، شايد من هم براي مجلس ثبت‌نام کردند گفت آقاي عسگري اينها دين ندارند، اينها تخريب مي‌کنند و من هم حوصله ندارم به آنها جواب بدهم. گفتم شما به مجلسي فکر کنيد که در آن مجلس شما و آقاي هاشمي هم نباشد. مي‌گفت هر چه مي‌خواهد بشود. باعث و باني‌اش کساني هستند که اين مسائل را پيش مي‌آورند. خب آقاي هاشمي در تهران دل به دريا زد و اين کار را کرد و به ليست انگليسي مشهور شد.

*ايشان در روز رأي گيري سکته کرد. خيلي از فضا و شرايط متأثر بود که چرا وضعيت اين شده است. شما ايشان را در حکم مظلوم مقتدري بدانيد که قدرت دفاع از خودش نداشت. برداشت خودم اين است که هم آقاي هاشمي و هم آقاي طبسي شخصيت‌هاي توداري بودند و به دل مي‌ريختند.