علاقه مرد جوان به سگ خانگي‌اش آنقدر زياد بود که در نهايت زندگي مشترک با همسرش را به آخر خط رساند. او به درخواست همسرش براي طلاق راهي دادگاه خانواده شد تا به پرسش‌هاي قاضي پاسخ دهد.

به گزارش ميزان، در جلسه رسيدگي به پرونده طلاق اين زوج، زن جوان درباره زندگي‌اش به قاضي گفت: «دو سال است که ازدواج کرده‌ام ولي در اين دو سال يک روز خوش هم در کنار شوهرم نداشتم. هميشه بايد از دستش حرص مي‌خوردم و عصباني مي‌شدم. اين مرد کارهايي مي‌کند که ديگر تحملش برايم غيرممکن شده است. او يک سگ خانگي دارد که تمام زندگي‌اش را معطوف به آن کرده است. حاضر است از تمام دنيا بگذرد ولي به اين سگ محبت کند. روز و شب به او فکر مي‌کند.کافي است احساس کند بيمار شده، آن‌وقت ديگران برايش اهميتي ندارند و فقط به اين فکر مي‌کند که آن سگ چطور خوب خواهد شد. «حسين» حتي به من هم اهميت نمي‌دهد. خجالت مي‌کشم بگويم اما او وقتي پاي سگش در ميان باشد، ديگر به حرف‌هاي من اهميتي نمي‌دهد. بارها از او خواستم به پارک يا سينما برويم ولي هميشه بي‌حوصلگي و مشغله‌کاري را بهانه کرده است اما روزي چند ساعت سگش را براي تفريح به پارک مي‌برد. هرجا بخواهيم برويم بايد با سگش برويم. در ماه کلي برايش هزينه مي‌کند و با اين کارهايش زندگي را برايم سخت کرده است. براي همين از دست کارهايش خسته شدم و تصميم به جدايي دارم.»