مرد آبادانی وقتی در برابر دلارهای مرد عراقی قرار گرفت سناریوی یک کلاهبرداری میلیونی را رقم زد.

مهرماه سال 91 بود که یک مرد عراقی پای در دادسرای آبادان گذاشت و از ماجرای گرفتار شدن در دام دو مرد فریبکار خبر داد.

این مرد ادعا کرد:«چندی قبل با دو مرد به نام های "فیصل" و "قاسم" آشنا شدم و به بهانه اینکه وارد کننده گوشی موبایل از عراق به ایران هستند و پس از اعتماد سازی به آنها اطمینان کردم و برای شراکت در کار واردات گوشی 22 هزار و 500 دلار به آنها پرداخت کردم اما پس از آن دیگر اطلاعی از دو مرد جوان ندارم و موبایلشان را خاموش کرده اند.»

بدین ترتیب تیمی ازمأموران دایره مبارزه با جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی آبادان برای تحقیقات فنی و دستگیری دو مرد فریبکار وارد عمل شدند.

مأموران با حضور در خانه فیصل پی بردند که وی بدون اطلاع به خانواده اش خانه را ترک کرده و هیچیک از اعضای خانواده اش از او اطلاعی ندارند و قاسم نیز یکی از دوستان فیصل است که در شهر دیگری زندگی می کند.

تجسس های فنی ادامه داشت و خانه فیصل نیز به صورت نامحسوس تحت نظر مأموران قرار داشت تا اینکه بهمن ماه سال گذشته یکی از دوستان قاسم در تماس با پلیس سرنخی جدیدی از فیصل در اختیار مأموران قرار داد.

این مرد ادعا کرد که قاسم به آبادان بازگشته و در خیابان احمدآباد در حال پرسه زنی است که در این مرحله تیمی از مأموران برای دستگیری این متهمِ تحت تعقیب، وارد عمل شدند.

کارآگاهان که احتمال می دادند قاسم با دیدن مأموران پا به فرار بگذارد در عملیاتی پنهانی و نامحسوس خود را به یک قدمی قاسم رساندند و در اقدامی غافلگیرانه این متهم در حلقه محاصره مأموران زمینگیر شد.

قاسم که راهی جز اعتراف نداشت گفت: «چهار سال قبل پس از اینکه پول ها را از مرد عراقی گرفتیم دیگر فیصل را ندیدم و هر چه به موبایلش تماس گرفتم بی فایده بود تا اینکه برای سرکشی و پیگیری فیصل به آبادان آمدم که دستگیر شدم.»

کارآگاهان در گام بعدی تحقیقات با اطلاعاتی که از قاسم به دست آورده بودند احتمال دادند که فیصل بار دیگر به آبادان بازگردد و در این مرحله خانه پدر و مادر این متهم به صورت نامحسوس تحت نظر مأموران قرار گرفت.

پس از پنج سال فیصل که فکر می کرد پرونده اش بسته شده و دیگر پلیس تحت تعقیبش نیست برای دیدار خانواده اش به آبادان بازگشت تا اینکه مأموران اوایل اردیبهشت ماه امسال برای دستگیری این متهم که در خانه پدرش پنهان شده بود وارد عمل شدند که در این مرحله فیصل وقتی خود را در برابر مأموران دید با حمله به سمت مأموران قصد فرار داشت که در حلقه محاصر پلیس دستگیر شد.

فیصل 41 ساله گفت: «پس از کلاهبرداری از مرد عراقی همراه همسر و فرزندم به شیراز رفتیم و زندگی جدیدی را در آنجا شروع کردیم و چون می دانستم پلیس در تعقیبم است از محل زندگی جدیدم به پدر و مادرم حرفی نزدم تا اینکه پس از پنج سال که فکر می کردم پرونده ام مختومه شده، برای دیدن پدر و مادرم به آبادان آمدم که دستگیر شدم.»

مأموران در تحقیقات فنی پی بردند که فیصل در شهر شیراز نیز بخاطر کلاهبرداری تحت تعقیب بوده است.

بنا به این گزارش، متهم پس از افشاگری با قرار وثیقه روانه زندان شد.