کد خبر: ۳۳۸۴۹
تاریخ انتشار: ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۲:۳۹

نصف جهان: وقتي پاي خود را ازخانه بيرون مي گذاريد بايد سربه زير باشيد و حواستان به قدم هايي که بر مي داريد باشد؛ قدم به قدم. زيرا درخيابان، خط کشي عابر پياده، ايستگاه اتوبوس، پارک، پل هوايي وخلاصه هرکجا که فکر کنيد يک تُف در وسط آن مکان نقش بسته ويا يک نفر در حال جاگذاري آن است و اگر حواستان نباشد به قولي با سيل روانِ آب دهان روبهرو ميشويد.

ما تُف کردن را ازدوران کودکي مي آموزيم آنجا که به محض گير کردن لقمه اي يا پريدن آب دهان به داخل گلو، مادر مدام اصرار دارد ‏که ما تُف کنيم و دائم مي گويد: «مادر تُف کن، تُف کن،اگه تُف نکني خفه ميشيا!» وبعد ما تُف کردن را آموختيم.‏

اصفهان نيز به مانند ديگر شهرها از اين قاعده مستثني نيست و مردم آن به خوبي معني اين جمله را درک مي کنند: «شهرما، خانه ماست.» پس با توجه به اين شعار، کارهايي راکه نمي توانند در خانه انجام بدهند در شهر خودشان انجام مي دهند. از تُف کردن وسط يک مکان عمومي گرفته تا تخليه بيني آن هم با صداي گوش خراش.

براي تهيه اين گزارش تصميم گرفتيم در چند مکان حضور پيدا کنيم تا شايد مرتبه اجتماعي افراد، تحصيلات، سمت هاي عنواني آنها، سن و مکاني که افراد در آن حضور دارند مانع از انجام اين عمل شود. اما آنچه تعجب آوربود، اين تُف کردن و پرتاب آب دهان ديگر به يک فرآيند همگاني تبديل شده است که همه سعي مي کنند با اندازه وحجم بيشتر به ديگري ثابت کنند که اين کار آنها نيست.

مکان اول کنار سي وسه پل؛ با جاري شدن زاينده رود در رودخانه به صورت مقطعي، مردم بيشتري در کنار اين پل و فضاي سبز اطراف آن جمع مي شوند و ازمنظره و فضاي سبز اطراف آن استفاده مي کنند. عده اي در زير پل نشسته اند و عده اي ديگر در بالاي پل يا در حال قدم زدن هستند و يا همانجا در گوشه اي از طاقه هاي سي وسه پل اتراق کرده اند. تُف کردن در اين مکان با همه جاي شهر فرق دارد و آنهم يک فرق اساسي؛ آنهايي که بالاي پل هستند سعي دارند تُف خود را طوري تنظيم بکنند که درست در آب بيافتد و با اين عمل از طرف ديگران مورد حسادت نيز قرار مي گيرند. عده اي که در زير پل هستند نيز سعي دارند تا تُف خود را داخل آب بياندازند. اين رويه تمام پل هاي شهر اصفهان است و به قولي مي گويند: «آب که جريان داشته باشد تميز مي کند و با خود کثيفي را مي برد.»

مکان دوم يک محله قديمي؛ پيرمرد نه عصايي دارد و نه عينکي فقط کمي پايش لنگ مي زند. تا برسد دم در مسجد سرفه هاي بلند و طولاني مي کرد و بعد از هربارپايان سرفه ها يک حجم انباشته از آب دهان با مخاط زرد رنگ داخل کوچه مي انداخت. گم شدن اين پيرمرد امري محال است زيرا هرکسي که به دنبال او باشد فقط کافي است دنباله تُف او را بگيرد تا بتواند پيرمرد را پيدا کند. جدا از اين پيرمرد، بودند افراد ديگر که آن نقش را از خود بر زمين به يادگار مي گذاشتند.

مکان سوم کنار يک کافه در خياباني شلوغ؛ بوي قهوه، سيگارالکترونيکي، پيپ و رايحه عطرکه در فضاي کافه پيچيده و هرکسي مشغول خوردن قهوه ويا انجام دادن کاري است. بعد از چند دقيقه فکر مي کنيد از اين مکان نصيب شما سوژه اي نمي شود و بيرون چند دقيقه اي منتظر مي مانيد. دو جوان بيرون مي آيند و مشغول حرف زدن مي شوند وبعد از چند دقيقه اي ديگري به سمت خيابان مي رود تا سيگار خود را روشن کند، بعد از روشن کردن سيگار تُف کوچکي بر خيابان انداخته و پاي خود را روي آن مي کشد. تُف کردن اين جماعت نيز به مانند ديگر کارهاي آنها داراي خلاقيت است و سعي مي کنند به آن شکل خاصي بدهند حتي زمان تُف کردن!بودند مکان هاي ديگري که براي تهيه اين گزارش به آنجاها سرزديم وآنچه ديديم يکرنگي در تُف کردن بود. بهتراست نهادهاي مسئول در امور شهري، فکري به حال اين تُف کردن شهروندان بکنند و در شوراي شهر آينده اصفهان اين بحث به عنوان اولين دستور جلسه قرار بگيرد. نه فقط براي اصفهان که براي هرفرد ايراني بايد باعث خجالت باشد که توريست خارجي با دستمال خود تُف يک به اصطلاح شهروند را از داخل پياده رو پاک کند و وقتي از او سئوال مي پرسيم بگويد: «شما به شهر خود احترام نمي گذاريد...!»


برچسب ها: آب دهان ، عابر پیاده ، تف ، احترام ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار