عصر دهم بهمن ماه 95 مرد جوانی به نام «احسان» با سر و وضعی آشفته به کلانتری ولنجک رفت و از سه مرد که وی را ربوده و شکنجه کرده بودند شکایت کرد.

احسان گفت: «یکسال قبل با دختر مورد علاقه ام ازدواج کردم اما فقط چند ماه از ازدواجمان نگذشته بود که اختلاف های ما شروع شد. همسرم سر ناسازگاری گذاشت و مهریه اش را خواست. او برای گرفتن مهریه اش که200 سکه بود از من شکایت کرد و دادگاه حکم به پرداخت 30 درصد مهریه و پرداخت قسطی باقی آن داد اما من پولی برای پرداخت مهریه نداشتم. چند بار حتی با برادر همسرم صحبت کردم و به او گفتم پولی برای پرداخت مهریه ندارم اما قبول نکرد تا اینکه صبح وقتی از خانه خارج شدم تا به محل کارم بروم ،یک مرد میانسال و دو پسر جوان سراغم آمدند. مرد میانسال خودش را وکیل دادگستری معرفی کرد و حکم جلبم را به من نشان داد. همان موقع دو پسر جوان که مدعی بودند مأمور پلیس هستند به دستانم دستبند زدند و به زور مرا سوار یک پژو کردند. آنها مرا به بام تهران بردند و به شدت کتک زدند. وکیل میانسال می گفت باید چک پرداخت 30 درصد مهریه را امضا کنم و به او بدهم. هر چه به آنها گفتم پولی در بساط ندارم قبول نکردند. آنهاپس از ساعت ها شکنجه مرا رها کردند و رفتند.»

به دنبال شکایت این تازه داماد پلیس به بازجویی از همسر وی پرداخت. در بررسی ها روشن شد برادر زن احسان، به نام «امین» وکیل دادگستری را برای گرفتن مهریه خواهرش اجیر کرده بود. به این ترتیب امین بازداشت شد.

امین در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «وقتی تنها پس از چند ماه ازآغاز زندگی مشترک خواهرم، متوجه بد رفتاری های همسرش با او شدم به او پیشنهاد دادم تا برای ادب کردن شوهرش مهریه اش را اجرا بگذارد. ما از دادگاه حکم پرداخت مهریه و جلب احسان را گرفتیم اما نتوانستیم او را برای پرداخت مهریه راضی کنیم. تا اینکه من با یک مرد میانسال به نام "سهراب" که خودش را وکیل پایه یک دادگستری معرفی کرده بود آشنا شدم. او قول داد پرونده را پیگیری کند. به همین خاطر برگه حکم جلب دامادمان را به او دادم.»

با نشانی هایی که امین به پلیس داد سهراب ردیابی و بازداشت شد. وقتی در تحقیقات پلیسی روشن شد سهراب وکیل دادگستری نیست و هیچ تخصصی در این زمینه ندارد و با جعل عنوان دست به کلاهبرداری زده است تازه داماد و برادرزنش از وی شکایت کردند. سهراب در بازجویی ها جرمش را گردن گرفت و گفت نشانی از دو پسر جوان که از سوی وی برای ربودن تازه داماد اجیر شده بودند ندارد.

در حالی که پلیس نشانی از دو مأمور قلابی به دست نیاورده بود سهراب روز یک شنبه اول خرداد ماه سال جاری در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در این جلسه تازه داماد در جایگاه شاکی ایستاد و گفت: «من از سهراب و دو پسر جوان که خودشان را مأمور پلیس معرفی کردند و مرا ربودند و ساعت ها شکنجه کردند شکایت دارم.»

برادر زن احسان نیز گفت: «من نمی دانستم سهراب وکیل قلابی است. او با حرف هایش مرا هم فریب داد و از من پول گرفت تا پرونده خواهرم را پیگیری کند.»

سپس وکیل قلابی روبه روی قضات ایستاد و گفت: «چون به وکالت علاقه مند بودم و کتاب های حقوقی خوانده بودم به دروغ می گفتم وکیل پایه یک دادگستری هستم. وقتی امین ماجرای پرونده خواهرش را برایم تعریف کرد به او قول دادم کمکش کنم. به همین خاطر به دو پسر جوان پول دادم تا در این ماجرا به من کمک کنند. آنها خودشان را مأمور معرفی کردند و پس از گرفتن پولی که به آنها وعده داده بودم رفتند و دیگر خبری از آنها نشد. من اتهام آدم ربایی و شکنجه احسان را قبول ندارم اما قبول دارم برای ترساندن تازه داماد خودم را وکیل دادگستری معرفی کردم. اما حالا می گویم پشیمانم.»

در پایان این جلسه هیئت قضائی وارد شور شد تا رأی صادر کند.