روز 15مرداد‌ماه سال 84 به پلیس کرج خبر رسید در جریان درگیری دو جوان در یکی از خیابان‌های شهر یکی از آنها با ضربه چاقو به قتل رسیده است. زمانی که مأموران به محل حادثه رسیدند متهم گریخته بود اما پس از انتقال جسد مقتول به پزشکی قانونی تحقیقات برای دستگیری او آغاز شد.

چند شاهد درگیری را دیده بودند و با اطلاعاتی که آنها در اختیار پلیس گذاشتند مأموران توانستند قاتل فراری را که جوانی 20ساله بود دستگیر کنند. او در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و گفت که ناخواسته و در جریان یک درگیری ساده مرتکب قتل شده است.

متهم گفت: «در خیابان با یکدیگر چشم در چشم شدیم و چون هر دو جوان بودیم بی‌جهت با یکدیگر بگو مگو کردیم و در ادامه درگیر شدیم. چون مقتول زورش از من بیشتر بود و می‌ترسیدم کتک بخورم چاقویی را که در جیبم بود درآوردم و ضربه‌ای به مقتول زدم.»

متهم به قتل در ادامه، صحنه جنایت را بازسازی کرد و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه محاکمه که در شعبه‌71 برگزار شد خانواده مقتول برای متهم درخواست قصاص کردند. متهم در دفاع از خودش گفت: «من ناخواسته و از سر جوانی مرتکب قتل شدم و از خانواده مقتول می‌خواهم که من را ببخشند. با وجود این اولیای دم روی خواسته‌شان پافشاری می‌کردند.»

در این شرایط قضات دادگاه متهم را به قصاص محکوم کردند.

در شرایطی که مدتی بعد رأی دادگاه در دیوان‌عالی کشور قطعی شده بود متهم توانست با پرداخت دیه رضایت پدر مقتول را جلب کند اما مادر او حاضر به گذشت نبود و از سویی برای اجرای حکم نیز حاضر نمی‌شد. به همین دلیل متهم 12سال را در بلاتکلیفی در زندان گذراند تا اینکه براساس قانون جلسه‌ای برای تعیین تکلیف وی تشکیل شد.

در این نشست که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی بوئینی و با حضور قاضی ابراهیم اسلامی برگزار شد مادر مقتول گفت: «متهم پسرم را به قتل رسانده و باید مجازات شود. من با چه سختی پسرم را بزرگ کرده بودم اما او به‌خاطر یک نگاه پسرم را به قتل رساند. حالا هم باید تاوان کارش را پس دهد.» وی ادامه داد: «شوهرم اشتباه کرد که رضایت داد. او پول کمی گرفت و قاتل پسرش را بخشید. بعد از این کار من دیگر با او زندگی نمی‌کنم. من قبلاً هم گفته‌ام اگر قاتل می‌خواهد که او را ببخشم باید دو میلیارد تومان دیه بدهد.»

در ادامه این جلسه متهم در جایگاه ایستاد و گفت: «زمانی که این حادثه اتفاق افتاد من 20ساله بودم. نمی‌دانستم که این اشتباه زندگی‌ام را تباه می‌کند. اما حالا 12سال گذشته و 32سال دارم. در این مدت به اندازه کافی در زندان تنبیه شده‌ام و از مادر مقتول می‌خواهم که به جوانی‌ام رحم کند و من را ببخشد.»

با پایان دفاعیات متهم قضات دادگاه وارد شور شدند و قرار است به‌زودی رأی خود را اعلام کنند.