نيمه شب 28 دي سال گذشته «اسماعيل کيهاني مقدم»، مقابل خانه‌اش واقع در عظيميه کرج، قرباني اسيدپاشي مرد ناشناسي شد . مهندس جوان آن شب تازه از مراسم چهلم پدر همسرش برگشته بود که زنگ خانه به صدا درآمد. از پشت آيفون صداي ضعيفي به گوش رسيد: «... منزل آقاي کيهاني مقدم...؟ آقا اسماعيل يک لحظه بيا پايين، کار کوچکي با شما دارم.»مهندس جوان در جواب گفت: «متأسفانه شما را نمي‌شناسم لطفاً خودتان را معرفي کنيد.» شخص ناشناس به آرامي و البته با لحني محترمانه گفت: «از بستگان دور شما هستم چند لحظه‌اي بيشتر مزاحمتان نمي‌شوم.»

بعد از اين مکالمه کوتاه اسماعيل با تعجب به پايين ساختمان رفت. در را به آرامي باز کرد و تنها يک سئوال شنيد: «آقا اسماعيل؟!»

وهمان موقع مرد ناشناس بلافاصله ظرف اسيد را که پشتش پنهان کرده بود به يکباره بيرون آورد و در يک چشم برهم زدن محتوياتش را به صورت اسماعيل پاشيد.

اسماعيل در عين ناباوري در حالي که به شدت مي‌سوخت به سمت راهرو خانه رفت و با فريادهاي سوختم، سوختم اهالي ساختمان وخانواده‌اش را به پايين خانه کشاند. اما صداي سوختم سوختم‌هاي او گواهي مي‌داد که اسيد کارش را کرده... چشم چپ، بخشي از صورت، گردن، دست‌ها و پاهايش با اسيد سوخته بود.اين درحالي بود که او و خانواده‌اش به شدت ازاين ماجراي هولناک شوکه بودند.خانواده‌اش بلافاصله او را به بيمارستان رساندند اما پزشکان پس ازبررسي‌ها ومعاينات لازم اعلام کردند بسياري از قسمت‌هاي صورت و بدنش دچار آسيب جدي شده‌اند. بعد از آن مأموران پليس همزمان با بررسي صحنه جرم و شنيدن اظهارات قرباني اسيدپاشي به تحقيق دراين باره پرداختند.

پسر بچه 12 ساله‌اي که يکي از شاهدان اصلي حادثه بود در چند جمله‌اي که به پليس گفت، سرنخ‌هايي هرچند اندک در اختيار مأموران گذاشت.در ادامه نيزمشخص شد خودروي اسيدپاش ناشناس، يک پژو 206 نقره‌اي بوده که خود او از عصر داخل کوچه و در خودرواش نشسته بود و انتظار مي‌کشيد تا مهندس جوان و خانواده‌اش به خانه بازگردند.

«مهرنوش کيهاني» خواهر قرباني اسيدپاشي نيز گفت: «متأسفانه با گذشت چند ماه ازاين فاجعه هولناک، تاکنون به هيچ نقطه مثبتي در خصوص شناسايي متهم نرسيده‌ايم. حتي اظهارات برادرم و شاهد نوجوان، هم سرنخ مؤثري به پليس نداده و کارآگاهان در جستجوي سرنخ تازه‌اي براي دستگيري اسيدپاش فراري هستند.»