خاطرات فرمانده تيم غواصي حادثه حمله به ايرباس 655 در سالگرد اين جنايت
کد خبر: ۳۸۸۷۹
تاریخ انتشار: ۱۰ تير ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۷

29 سال از حمله ناو جنگي آمريکا به هواپيماي مسافربري ايران در آسمان خليج فارس ميگذرد و هنوز هم گفتگو با شاهدان حادثه و بررسي زواياي اين ماجرا، تلخ است و تکاندهنده. سرهنگ منصور قاسمي فرمانده يکي از تيمهاي غواصي آن روزهاست؛ اولين تيمي که سر صحنه سقوط هواپيما رسيد. تاريخ دوازدهم تيرماه براي هميشه در کنج ذهن اين مرد با همه جزئياتش ثبت شده است. آنچه در ادامه ميخوانيد بخشي از بازخواني عمليات جستجوي اين حادثه در گفتگوي جامجم آنلاين با سرهنگ منصورقاسمي است.

اولين چيزي که در محل حادثه ديديد چه بود؟

هيچ چيز روي آب نبود، هيچ نشاني از حادثه نبود... چون هواپيما در آسمان متلاشي و در محدوده وسيعي پراکنده شده بود و ما در لحظات نخست هيچ نشانهاي از سقوط پيدا نکرديم. بخاطر همين با خودمان گفتيم لابد پيام اشتباهي آمده، شايد کسي شوخي کرده است يا شايعه ساخته اند، تصميم گرفتيم که برگرديم سر مأموريت قبليمان اما همين که داشتيم با قايق دور ميزديم که برگرديم، من احساس کردم در فاصله اي دورتر يک شيء مشکي رنگي روي آب شناور است. به ناخدا گفتم که برو به آن سمت ببينيم چي روي آب است، آنجا که رسيديم ديدم آن شيءمشکي رنگ، يک چادر مشکي زنانه است که همه جايش سوراخ سوراخ شده و اين چادر شد راهنماي ما که بدانيم حادثه سقوط هواپيما واقعيت دارد.

بعد چکار کرديد؟

ما همانجا روي آب نشان گذاشتيم و فهميديم که بقيه اجزاي هواپيما هنوز زير آب هستند و بالا نيامدهاند. از آن ساعت به بعد بود که کم کم اشياي سبک تر هم بالا آمدند.

مثلاً چه چيزهايي؟

مثلاً سوغاتيهايي که مسافرها با خودشان داشتند، يادم است يک عالمه گردو روي آب شناور شده بود يا چندتا عروسک روي آب آمده بود. جليقههاي نجات مسافرها که تکه پاره بودند؛ اينها چون وزني نداشتند کمي بعد از حادثه روي آب آمدند.

کارتان چقدر طول کشيد؟

حدود دو هفته.آخرين جنازه دو هفته بعد از سقوط پيدا شد؛ جنازه که ميگويم شما فکر نکنيد يک بدن کامل بود، نه؛ تکهاي بود از بدن يک انسان؛ يکي از مسافرهاي هواپيما.

چقدر جسد پيدا شد؟

در مجموع درآن دو هفتهاي که مشغول عمليات بوديم، با اينکه هواپيما 290 سرنشين داشت اما قطعاتي از پيکر 190 مسافر پيدا شد و ما احتمال داديم که بقيه مسافرها حتماً درکانون انفجار بودهاند که اثري از آنها نيست، چون دوتا موشک به هواپيما خورده بود.

دردناک ترين صحنهاي که ديديد و هميشه يادتان مانده چه بود؟

موقعي که داشتيم قطعات بزرگ تر هواپيما را بالا ميکشيديم، به يک قطعهاي برخورديم که هنوز سه تا صندلي به آن وصل بود. وزن زيادي هم داشت. من و يکي از همکارانم اين را بالا ميکشيديم. همينطور که داشتيم در عمق آب بالا ميآمديم من به همکارم گفتم که من مي چرخم به سمت داخلي اين قطعه هواپيما، تو از آن طرف هواي من را داشته باش. اما همين که سمت صندليها چرخيدم، ديدم يک مادري هنوز روي صندلي نشسته و دختر بچهاي حدوداً سه ساله را درآغوش گرفته... صحنه شديداً متأثرکنندهاي بود. اين زن تا آخرين لحظه، بچهاش را ول نکرده بود و طوري شدهبود که بعد از مرگشان هم، دستهايش دور اين بچه قفل شده بودند و حتي داخل آب هم بچه از مادرش جدا نشده بود. بعد چون کمربندش را هم باز نکردهبود، از صندلي هواپيما جدا نشده بود و با همان صندلي رفته بود زيرآب. که من اينها را آوردم بالا و تحويل دادم و فکرميکنم اين تلخترين صحنهاي بود که ديدم.


برچسب ها: غواصی ، ایر باس ، هواپیما ، مسافر ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار