کد خبر: ۳۹۳۰۳
تاریخ انتشار: ۱۳ تير ۱۳۹۶ - ۱۷:۱۸

با شکسته شدن حکم قصاص و زندان يک زن و دختر و پسرش که متهم هستند با همدستي هم پدر خانواده را کشته اند آنها روز دوشنبه براي دومين بار پاي ميز محاکمه ايستادند.

رسيدگي به اين پرونده از سي و يکم مرداد 92 به دنبال پيدا شدن جنازه «ابراهيم» 46ساله در بيابان هاي رمزآباد در دستور کار پليس قرار گرفت.

تحقيقات پليسي آغاز شده و مأموران به اختلاف هاي دنباله دار ابراهيم و همسر 40 ساله اش به نام «عصمت» پي برده بودند که اين زن لب به اعتراف گشود و به کشتن همسرش با همدستي دختر 20ساله اش «روناک» و پسر 16ساله اش «محسن» اعتراف کرد. در حالي که روناک و محسن همدستي در جنايت را پذيرفته و در شعبه دوم دادگاه کيفري يک استان تهران پاي ميز محاکمه ايستاده بودند عصمت ادعاي تازه اي مطرح کرد و گفت محسن دست به جنايت زده است. محسن نيز مشارکت در قتل را پذيرفت.

در آن جلسه هيئت قضائي عصمت را به قصاص ومحسن را طبق ماده 91 قانون مجازات اسلامي جديد که امتيازي نسبت به قانون پيشين براي محکومان زير 18سال، که ماهيت جرم انجام شده و يا حرمت آن را درک نکرده اند و يا در کمال عقل آنها شبهه وجود دارد در نظر گرفته است، به پرداخت ديه و پنج سال زندان محکوم کرد. روناک نيز به اتهام معاونت در قتل به سه سال زندان محکوم شد.اين حکم اما در ديوان عالي کشور تحت رسيدگي قرار گرفت و تأييد نشد. به اين ترتيب پرونده براي از سرگيري تحقيقات به شعبه ويژه اطفال دادگاه کيفري فرستاده شد.

در جلسه رسيدگي به اين پرونده که در شعبه چهارم به رياست قاضي اصغرعبداللهي و با حضور يک مستشار تشکيل شد عصمت به دفاع پرداخت و منکر دست داشتن در جنايت خانوادگي شد. وي گفت: «شوهرم با زنان زيادي در ارتباط بود و به من و فرزندانم خرجي نمي داد ولي من هيچ وقت تصميم به قتل او نگرفتم. پسرم خودش به تنهايي نقشه قتل پدرش را کشيد و اجرا کرد. شوهرم صبح بيدار شده بود که محسن از پشت سر به او حمله کرد و گلويش را گرفت. سپس با چاقو چندين ضربه به شکم او زد. وقتي شوهرم جان سپرد من و محسن و دخترم از ترس جنازه را به بيابان هاي رمزآباد برديم و آنجا رها کرديم.باورکنيد من و روناک از رفتار محسن شوکه شده بوديم و بعد از اين ماجرا با محسن دعوا کرديم.من قبل از اينکه پليس به ماجرا پي ببرد تحت تأثير حرف هاي پسرم به او قول دادم اگر پليس به ماجرا پي برد همدستي در قتل را گردن بگيرم. من براي نجات پسرم از قصاص، به دروغ گفتم که چندين ضربه چاقو به شوهرم زده ام. اما حالا مي گويم بي گناهم.»

سپس محسن که در کانون اصلاح و تربيت نگهداري ميشود به دفاع پرداخت و خودش را عامل قتل پدرش معرفي کرد و گفت: «بخاطر رفتارهاي بد پدرم نقشه قتل را کشيدم و به تنهايي آن را اجرا کردم. شب قبل از ماجرا او بار ديگر سر غذا با مادرم درگير شد. او با زنان زيادي در ارتباط بود و قصد داشت مادرم را طلاق دهد. صبح که بيدار شد مي خواستم او را تهديد کنم تا دست از بدرفتاري بردارد. براي ترساندن او چاقو برداشتم اما پدرم شروع به داد و فرياد کرد که با هم درگير شديم و من چند ضربه چاقو به او زدم. وقتي مادرم بيدار شد و سعي کرد مانع درگيري شود يک ضربه چاقو هم به دست او زدم. مادر و خواهرم در اين ماجرا دستي نداشتند و براي اينکه من را از مجازات قصاص رها کنند به دروغ به همدستي در قتل اعتراف کردند.»

وقتي نوبت دفاع به روناک رسيد گفت: «دانشجوي ترم سوم رشته حقوق بودم که برادرم پدرم را کشت و من هم به زندان افتادم. وقتي پدر و برادرم با هم درگير بودند من از ترس بيهوش شدم. باور کنيد دستي در اين قتل نداشتم.»

در پايان اين جلسه هيئت قضائي وارد شور شد تا رأي صادر کند.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار