عباس کيارستمي، روز دوشنبه هفته گذشته از دنيا رفت، اما نحوه مرگ او و نقل قول هايي که از سوي خانواده اين کارگردان نامدار وجود دارد، تمامي اتهامات را به سمت جراح و پزشکان او نشانه مي رود.

12 روز مانده به عيد نوروز، کيارستمي جهت عمل پوليپ روده، به اعتبار دکتر مير در بيمارستان جم بستري شد. در اين ميان، دکتر مير برخلاف تعهد اخلاقي که بر دوشش است، بيمار را به فرزند خود مي سپارد.

به گفته يکي از اعضاي خانواده کارگردان فقيد، مير در مقابل بر موفقيت آميز بودن عمل تأکيد مي کند و مسئوليت را از دوش خود بر مي دارد و در ادامه خانواده کيارستمي را به پزشک ديگري که ظاهراً متخصص عفوني بوده پاس مي دهد.

البته اين فرد هم مانند سلف خود اهميتي به ماجرا نمي دهد و مي گويد: «اين بيماربا تشخيص عفونت بستري نشده که من او را تحت‌نظر بگيرم.» بنابراين او نيز راهي سفر تعطيلات نوروزي خود مي شود، تا مبادا اين فرصت را مانند ديگر تعطيلات ايام سال از دست بدهد.

کيارستمي خود گلايه اش را نسبت به اين وضع اينگونه مطرح کرد: « يکي از دوستام همين عمل رو انجام داد و روز پنجم در سالن سينما داشت فيلم مي‌ديد. قرار بود دکتر مير من رو عمل کنه. بعداً فهميدم که پسرش من رو عمل کرده و تازه در شأنش نبودم و عمل رو سپرده به دستيار 50 ساله‌‌اش! هرجا اعتماد مي‌کني، بکن ولي به اونايي که پدرشون مشهور بوده؛ نکن. خواستن و نتونستن. وقتي دکترم اخبار رو در روزنامه‌ها خوند و فهميد اين بيمار خيابوني نبوده؛ دستپاچه شد و مصاحبه کرده و گفته گويا بيمارم شهرتي دارد و در خارج او را مي‌شناسند.»

کيارستمي به قدري از اتفاق پيش آمده دلچرکين بود که دکتر مير را که به عيادت او آمده بود، به حضور نپذيرفت و اين پيغام را به جراح خود داد: «شأن من و شما نيست که ديگر با هم روبه‌رو شويم.»

در هر حال، رسيدگي به يکي از مهمترين و شهيرترين کارگردان هاي ايران به دست پزشکي کم تجربه اما متعهد سپرده مي شود که در نبود تجربه دو پزشک ديگر نمي تواند خوب عمل کند. نهايتاً، ميزان عفونت به ‌اندازه‌اي مي‌رسد که حتي عفونت و چرک از بخيه‌ها هم به بيرون نشت پيدا مي‌کند.

با وخامت اوضاع، اخباري در مورد به کما رفتن و حتي مرگ کيارستمي به گوش رسانه ها رسيد. شرايط نامناسب کيارستمي و رسانه اي شدن آن، پاي قاضي زاده هاشمي وزير بهداشت دولت را به ماجرا باز کرد.

او پس از اطلاع از وضعيت کيارستمي، به سرعت دستور رسيدگي جدي داد. شرايط به قدري خطرناک و بد بود که چندين روز بعد و پس از عبور کيارستمي از بحران، وزير ارشاد اعلام کرد: «خود آقاي دکتر هاشمي گفتند اگر من نمي رفتم آن شب، کار ايشان تمام بود.»

شرايط کيارستمي با کمک دولت، بهبود پيدا کرد، اما او ديگر به پزشکان هموطنش اعتماد کافي نداشت، براي همين راهي پاريس شد تا درمان خود را در آنجا ادامه دهد، با اين حال، زخم هايي که او از اشتباهات يا قصور پزشکانش در تهران خورد، او را امان نداد و در آخر در فرانسه درگذشت.

قصور پزشکي در روند درمان کيارستمي، به گفته اعضاي خانواده او، يکي از عوامل و شايد تنها عامل درگذشت اين کارگردان صاحبنام بود. پزشکان کيارستمي، او را که سينماگري بين المللي و افتخاري وطني بود، محل ندادند، واي به حال مردم ناشناسي که تن و جان خود را با اعتماد کامل به تيغ جراحي اينان مي سپارند.

عجيب اين است که در اين آشفته بازار، وزارت بهداشت خود را حافظ منافع پزشکان مي پندارد نه مردم. قائم مقام وزير بهداشت گفت: «بايد بگويم که پدر همکارمان که عمل آقاي کيارستمي را انجام دادند از اساتيد جراحي هستند و 93 سال‌شان است و 15 سال است جراحي انجام نمي دهند.» اين سخنان عذر بدتر از گناه است و محو کردن صورت مسئله. خب اگر کيارستمي مطمئن بود، دکتر مير او را عمل نمي کند، همان موقع چمدان خود را مي بست و به پاريس مي رفت. برفرض هم اگر کيارستمي از عمل خود توسط فرزند دکتر مير آگاه بود(که نبود) فرار از مسئوليت جراحانش توجيه نمي شود.