مردی که با خوراندن داروی بیحس کننده یکی از بستگانش را به کام مرگ کشاندهاست، تحت تعقیب قرار گرفت.
روز شنبه 25 تیرماه امسال، قاضی ایلخانی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران از مرگ مشکوک مرد میانسالی در بیمارستان ابنسینا در غرب تهران با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی راهی محل شد.
تیم جنایی در محل بیمارستان با جسد مرد 49 سالهای به نام «شادمهر» روبهرو شدند. به گفته کارکنان بیمارستان، مرد فوت شده پنج روز قبل در حالی که حالش به شدت بد بوده به بیمارستان منتقل شده و همان شب به کما میرود تا اینکه در نهایت فوت میکند. در حالی که تحقیقات حکایت از آن داشت شادمهر بر اثر مسمومیت دارویی فوت کردهاست، جسد وی برای انجام آزمایشهای لازم و مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد تا اینکه چند روز قبل پزشکی قانونی علت مرگ مرد فوت شده را مسمومیت با الکل اعلام کرد.
صبح روز سه شنبه هفته جاری همسر شادمهر در دادسرای جنایی حاضر شد و از یکی از بستگان شوهرش به اتهام دست داشتن در مرگ شوهرش شکایت کرد. وی در توضیح ماجرا گفت: «من و شوهرم 26 سال قبل با هم ازدواج کردیم اما هرگز بچهدار نشدیم. ما با تعدادی از بستگان شوهرم همیشه در مهمانیهای دورهمی شرکت میکردیم. معمولاً هر چند روز یکبار به صورت شبنشینی در خانه یکی از بستگان دور هم جمع میشدیم و بعد از خوردن شام به خانههایمان میرفتیم. شامگاه سهشنبه بیستم تیرماه امسال همه در خانه یکی از بستگان به نام "ایرج" دعوت بودیم. مهمانی چند ساعتی طول کشید تا اینکه مهمانها یکی یکی به خانههایشان رفتند و من و شوهرم به دلیل اینکه ایرج از بستگان خیلی نزدیکش بود، آخرین نفرهایی بودیم که خانه آنها را ترک کردیم.» وی ادامه داد: «هنگام خداحافظی ایرج شیشه دلستری از یخچال بیرون آورد و شوهرم را صدا زد و گفت مایع داخل آن را بخورد. ایرج گفت داخل بطری عرق نعناع است و برای هضم غذا مفید است و از شوهرم خواست بخورد. شادمهر بطری را گرفت و سر کشید که ناگهان حالش بد شد و مقداری از مایع خورده شده را بالا آورد. شوهرم خیلی حالش بد شد به طوریکه گلو و لب هایش متورم شد. من بلافاصله به ایرج اعتراض کردم. ایرج و خانوادهاش با هم در گوشی حرف میزدند که من و شوهرم از خانه آنها خارج شدیم. شوهرم لحظه به لحظه حالش بدتر میشد، به طوری که قادر به رانندگی نبود. در چنین شرایطی که به شدت شوکه شده بودم، شوهرم را به بیمارستان ابن سینا در همان نزدیکی رساندم. وقتی کادر پزشکی بالای سر شوهرم آمدند، شادمهر مثل چوب خشک شده بود. پزشکان تلاش زیادی برای نجات شوهرم انجام دادند و پس از 45 دقیقه موفق شدند او را احیا کنند، اما اعلام کردند او سکته مغزی کرده است. همان شب ماجرا مایع داخل بطری را به تیم پزشکی توضیح دادم و گفتم که شوهرم به اصرار یکی از بستگانش مایع داخل بطری را نوشید و بعد حالش بد شد. تیم پزشکی بعد از توضیحات من با ایرج تماس گرفتند و درباره محتویات داخل بطری سئوال کردند تا پادزهر آن را برای درمان به شوهرم تزریق کنند که ایرج گفته بود اشتباهی به شوهرم "لیدوکائین" داده است. بعد از آن شوهرم به کما رفت تا اینکه در نهایت پنجروز بعد از آن بزم شبانه در بیمارستان فوت شد.»
وی در ادامه گفت: «شوهرم وصیت کرده بود بعد از فوتش اعضای بدنش را به بیماران نیازمند اهدا کنیم و به همین دلیل روز بیست و ششم و بیست و هفتم تیرماه دو کلیه، قلب و کبد شوهرم را در دو بیمارستان به بیماران نیازمند اهدا کردیم.» وی در پایان گفت: «ایرج آن شب عمداً داخل بطری مواد بیحس کننده اضافه کرده بود که باعث فوت شوهرم شد و الان از وی به اتهام دست داشتن در فوت شوهرم شکایت دارم.»
پس از طرح این شکایت ایرج به دستور قاضی ایلخانی برای انجام تحقیقات به دادسرای جنایی احضار شد. تحقیقات درباره این حادثه تا روشن شدن زوایای پنهان آن ادامه دارد.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰