کد خبر: ۵۲۹۸۹
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۶ - ۱۸:۱۷

مردي که به زني اعتماد کرده بود نمي دانست در دام دسيسه اي شيطاني افتاده است. او به دايره اجتماعي کلانتري16 تهران رفت و به کارشناس مشاوره گفت:

هنوز ازدواج نکردهام. مادرم با افتخار از اخلاق و رفتارم جلوِ ديگران حرف ميزند و هميشه به پاکي و نجابتم قسم ميخورد اما من اشتباهي کردهام که جوابي براي آن ندارم. حدود هفت ماه قبل، در فضاي مجازي، با دخترخانمي دوست شدم. در کمتر از چند روز، احساس کردم به او وابسته شدهام. از من خواست همديگر را ببينيم.

خواستهاش را قبول کردم و چند بار همديگر را ديديم. ميگفت يک ازدواج ناموفق داشته و طلاق گرفته است. برايم مهم نبود. با ديدن او، احساس آرامش ميکردم. هربار برايش کادوهاي گرانقيمت و طلا ميگرفتم. يک مرتبه هم حدود 400 هزار تومان قرض خواست. ميگفت ميخواهد براي جشن تولد مادرش هديهاي بخرد. ادعا ميکرد مادرش از آشنايي ما باخبر است و اين هديه را از طرف من به عنوان داماد آينده خانواده به او ميدهد. 

جوگير شده بودم و 600 هزار تومان پول ناقابل به او دادم. از او اجازه ميخواستم به خواستگارياش بروم اما بهانه ميآورد که حال پدرش خوب نيست. در آخرين قرار ملاقات، به يک رستوران رفته بوديم که ناگهان سر و کله يکي از دوستانم پيدا شد. با تعجب به اين زن جوان نگاه کرد و پس از سلام و احوالپرسي، سرسنگين از کنارمان رد شد. دوستم، بعد از چند دقيقه، پيامکي فرستاد که اين زن فردي شياد است که چند وقت پيش برادرزن او را هم سرکيسه کرده و فريب داده است. بدون آنکه چيزي بگويم، از رستوران بيرون زدم. دوستم در گوشهاي منتظرم بود. وقتي گفتم قرار است با اين خانم ازدواج کنم، خنديد و گفت: «پس تو هم مثل برادرزنم فريب پوزخندهاي شيطانياش را خوردهاي». جوابي نداشتم بدهم. با عجله به داخل رستوران برگشتم اما اثري از آن زن نبود. با نگراني به خانه برگشتم و بعدازظهر همان روز به او زنگ زدم. ميگفت ديگر کاري با من ندارد و البته اگر پولي به او بدهم با من کاري نخواهد داشت در غير اين صورت، آبرويم را خواهد برد.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار