پ
نگاهی به فیلمی به کارگردانی «پرویز شهبازی»
کد خبر: ۵۳۹۸۵
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۶ - ۱۴:۱۸

مالاریا فیلمی به کارگردانی و نویسندگی «پرویز شهبازی» و تهیهکنندگی «مسعود ردایی» است. نام فیلم در ابتدا «نسیم» بوده و بنا به گفتهی عوامل، بعدا به مالاریا تغییر یافته است. کارگردان علت این نامگذاری را تکیه بر معنی مالاریا یعنی «هوای بد»، عنوان کرده است.

فیلم سعی دارد گروهی از جوانان متولد دهه هفتاد را همراه با مشکلات و دغدغهها و محدودیتهایشان به تصویر بکشد. برای این کار سراغ سوژهی کوچ یا به بیان بهتر فرار «حنا» (ساغر قناعت) به همراه «مرتضی» (ساعد سهیلی) از شهرستان به تهران میرود. شهرستانی که نمیدانیم کجاست و هیچ نشانهای هم از آن نه در ادامه فیلم نه در لهجه و گفتار و رفتار این دو جوان نمی‌بینیم. تا حدی که تا میانهی فیلم تصور میکنیم که دو جوان تهرانی با هم برای تفریح به بیرون از شهر رفتهاند. این دو هدف و کار مشخصی ندارند و تنها میخواهند همراه هم باشند. وضعیتی که در باقی جوانان فیلم هم دیده می‌شود. تمامی جوانانی که فیلم به نمایش میکشد هیچ هدف مشخصی ندارند. مشغول گشتزنی و استعمال انواع دخانیات‌اند. دختر اصلی قصه پا به پای دوست پسر خود سیگار و قلیان میکشد و از او عقب نمیماند! بعضی از آنها سابقه مصرف مواد و مشروبات الکلی را دارند. «هیپی»وار بیخیال و بیفکراند و در هوای بد اطراف خود مشغول تلف شدن هستند! اصلا تعریف فیلمساز از جوان همین است: بیهدف، سرگردان، در تنگنای سنت‏ها و محکوم به پوچی. همان چیزی که در اولین اثر خود نفس عمیق به طور کامل همه را شیرفهم کرده بود.

سکانس‌های زیادی در فیلم وجود دارد که بازیگران در ماشین مشغول حرکت و گفتگو هستند؛ رفتنهای بیثمر و مکالمات بیاثر. فیلمساز ما نسبت به همه چیز احساس دغدغه کرده است. از «جوجههایی که رنگ میشوند» تا بهتر فروخته شوند تا اعتبار هنرمندی که اندازه مرغ فروش هم نیست. او این مسائل را این قدر آشفته و سطحی و گذرا بیان میکند که به جای طنز تلخ، شاهد یک فکاهی بی‌خاصیت هستیم

گروهی نفس عمیق را از پیشتازان موج نوی سینمای ایران در دهه هشتاد شمسی برمیشمردند. برچسبی که اگر کمی روی آن تراشیده میشد، نام موج نوی فرانسه در دهه شصت میلادی نمایان میگشت و اصالت این لقب به محاق میرفت. سینمایی که طیف قابل توجهی از جشنوارهها آن را میپسندند و برایش فرش قرمز پهن میکنند. ظاهرا آقای کارگردان مالاریا هم دوباره هوس گشت و گذار در جشنوارههای مختلف دنیا به سرش زده است که نفس عمیق خود را با مفتضیات دهه نود شمسی تکرار کرده است. همین هم باعث شد تا بین رونمایی فیلم در جشنوارهی سی و چهارم فجر تا اکران فیلم حدود دو سال فاصله در نظر گرفته شود تا هر جشنوارهای که فیلم به خود راه میدهد را تجربه کنند.

نمایش تفریحات گروه مالاریا با جزئیات و در شکلهای گوناگون نهایت تلاش فیلمساز برای پر کردن زمان فیلم و تبدیل آن به یک اثر سینمایی بوده است. احتمالا به عقیدهی سازندگان اثر، نه آوازهای بیسر و ته آذرخش، نه گروه موسیقیاش با لباسها و ظاهر متفاوتشان و نه تصاویر عمودی ضبط شده با موبایل هیچ کدام به تنهایی نمیتواند تماشاگر را از از خرید بلیط فیلم پشیمان کند، بلکه تمام این عوامل باید در کنار هم قرار بگیرند تا مخاطب فیلم خاص شود و عوام آن را نفهمند! البته کارگردان در مصاحبهای گفته آن تصاویر متعلق به دوربین موبایل نیست. این که کارگردان میخواسته قابی حرفهای و خلاقانه ببندد به خودش مربوط است، اما آن چه بیننده میبیند مستطیلی باریک به مدت طولانی بر روی پردهی عریض سینماست که با تکانهای شدید اعصاب همه را خرد میکند. قابهای تنگ و سردستی داخل ماشین که تعدادشان هم کم نیست، اثری مشابه بر روان بیننده میگذارد؛ فیلم می‏خواهد آزار برساند و در این امر نیز موفق بوده است.

البته خلاقیتهای کارگردان به همین‌جا ختم نمیشود. او تمام تلاش خود را کرده تا تمام محدویتهای شرعی بین دختر و پسر را به شکل‏‌های گوناگون دور بزند و دوربین را تا خلوتترین و خصوصیترین محلها نیز ببرد. این را میتوان شاهکار خلاقیتهای کارگردان دانست که چنین اعمالی را از نوع نامشروعش تلویحا به تصویر میکشد. همین مساله میتواند از معنی خلاقیت در کلام کارگردان قبل از جشنوارهی سی‌وچهارم فجر رمزگشایی کند. وی گفته بود که حتی تارانتینو هم، به عنوان یک کارگردان خلاق، نمیتواند در فضای ممیزی ایران فیلم بسازد.

پدیده این فیلم «آذرخش فراهانی» است که به خوبی موسیقیدانی بیخیال را بازی میکند. اما او هم در میانه فیلم ناامید کننده ظاهر میشود. زمانی که باید از خود خشم و تشویش بروز دهد و ما تغییری در بازی او نمیبینیم. این مسئله باعث میشود خیال کنیم که آنچه تا آن لحظه از او دیده بودیم هم «بازیگری» نبوده است. گروه موسیقی وی هم (مالاریا) تنها سعی میکنند دیالوگهایشان را بگویند و زحمتی برای بازی به خود نمیدهند. «سمیرا» (آزاده نامداری) قرار بود به قول خود فیلم «گودمن»[!] و «زبل» قصه باشد ولی چیزی که ما میبینیم این است که سمیرا هر از چند گاهی مثل غول چراغ جادو ظاهر میشود. او تنها یک مسیر فرعی است که کارگردان برای خود ایجاد کرده تا بتواند گره‌های فیلم را باز کند و روایت را به پیش ببرد. هیچ پیوستگی معقولی برای حضور او وجود ندارد و به خوبی شخصیت‌پردازی نشده است. بازیگر نتوانسته از پس همین مقدار هم برآید و حتی نیمی از حسی که زمان اجرای برنامه‌های تلویزیونی داشته را اینجا پیاده کند! احتمالا قرار است از حواشی دائمی که پیرامون اوست برای فروش فیلم استفاده شود.

روایت فیلم به شدت ضد قصه است. هر جا فیلم می‏خواهد ریتم پیدا کند کارگردان موضوعی بیربط را وارد قصه می‌کند؛ مثل آرایشگاه سمیرا که تنها اثر آن نمایش تغییر مدل موهای حنا تا آخر فیلم است. سکانسی که حنا در ساندباکس فرار میکند در ابتدا سعی در ایجاد تعلیق دارد ولی این قدر کند روایت میشود و نفس زدنهای حنا کشدار میشود که آن را از تب و تاب میاندازد. تنها خانهای که ما در این فیلم میبینیم خانهی اجارهای آذرخش است. خانهای که کوچهاش باریک است و صاحبخانهای شکاک دارد که در پی سرک کشیدن در زندگی آذرخش است و حتی دوربین کار میگذارد. سکانس‌های زیادی در فیلم وجود دارد که بازیگران در ماشین مشغول حرکت و گفتگو هستند؛ رفتنهای بیثمر و مکالمات بیاثر.

فیلمساز ما نسبت به همه چیز احساس دغدغه کرده است. از «جوجههایی که رنگ میشوند» تا بهتر فروخته شوند تا اعتبار هنرمندی که اندازه مرغ فروش هم نیست. او این مسائل را این قدر آشفته و سطحی و گذرا بیان میکند که به جای طنز تلخ، شاهد یک فکاهی بی‌خاصیت هستیم. در میانه راه فیلمساز از «خدای آسمون‌ها» میخواهد که به داد جوانها برسد؛ خدایی که در هیچ لحظه‌ای از فیلم حضور ندارد. بعد سراغ توافق میرود، اما با دیالوگ آذرخش که میگوید «شاید باعث بشه صاحبخونه هم با من توافق کنه» و سردرد حنا هنگا گوش کردن به اخبار از آن هم ناامید میشود و در انتها فرار را تنها راه معرفی می‏کند.

در مجموع مالاریا فیلمی ضعیف در فرم و سخیف در محتوا و عقبگردی برای کارگردان است. سیاهنمایی و یاس در جای جای فیلم موج می‏زند و اگر تماشاگر تا آخر فیلم را تماشا کند و سالن را ترک نکند از خود خواهد پرسید که فیلم واقعا حاصل مالاریا (هوای بد) است یا تب تارانتینو بودن که به جان و ذهن سازندگانش افتاده است؟

برچسب ها: مالاریا ، پشه ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰