قتل مرد جوان در مثلث عشقی
کد خبر: ۵۹۶۴۴
تاریخ انتشار: ۰۵ آذر ۱۳۹۶ - ۱۶:۴۲

مرد جوان که به اصرار همسر دوستش او را کشته بود تا به عشق مورد علاقه اش برسد، با گذشت یک ماه از جنایت به قتل اعتراف کرد.

ششم آبان ماه سال جاری زنی با مراجعه به کلانتری ۱۷۶ حسن آباد تهران به مأموران اعلام داشت که پسرش به نام «غلامرضا» 34 ساله، ساعت ۱۶ روز قبل از منزلش بیرون رفته و هنوز به خانه بازنگشته است.

با تشکیل پرونده مقدماتی و به دستور رئیس شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی فشافویه، پرونده در اختیار پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

با آغاز تحقیقات از خانواده فقدانی، همسرش به نام «سمیه» 29 ساله در اظهارات اولیه به کارآگاهان گفت: «شوهرم به دنبال گنج از خانه بیرون رفت.» او در ادامه اظهاراتش گفت: «همسرم حدود ساعت ۱۱:۰۰ روز جمعه با من تماس گرفت و عنوان داشت که بالای بلندی یک کوه ایستاده و زیر پایش دره عمیقی است که در آنجا به دنبال آثار و علائم نقشه گنج می‌گردد و پس از اتمام کار تا چند ساعت دیگر به منزل خواهد آمد، اما پس از آن دیگر اطلاعی از او ندارم.»

با توجه به اظهارات سمیه مبنی بر اینکه همسرش به انگیزه جستجوی گنج از خانه خارج شده، کارآگاهان با انجام اقدامات پلیسی و همچنین تحقیق از اعضای خانواده غلامرضا یکی از دوستانش به نام «سعید» 31 ساله را در این خصوص شناسایی کردند که از حدود یکسال و نیم گذشته با غلامرضا آشنا شده و در ادامه روابط نزدیک خانوادگی پیدا کرده بودند.

سعید پس از حضور در پایگاه نهم پلیس آگاهی ضمن تأیید موضوع جستجوی گنج توسط او و غلامرضا به کارآگاهان گفت: «سال گذشته من و غلامرضا به دنبال گنج در منطقه حسن آباد رفتیم اما پس از گذشت مدتی دست از پا درازتر برگشتیم و من شخصاً در این موضوع بیش از هفت میلیون تومان هزینه کردم. به اصرار پدر، مادر و همسرم دیگر به دنبال این برنامه نرفتم، اما اخیراً چند روزی بود که غلامرضا صحبت نقشه گنجی را می‌کرد که به دنبال آدرس آن بود؛ چند بار از من درخواست کرد تا با او بروم اما زیر بار نرفتم و همین باعث ناراحتی غلامرضا از من شده بود.»

سعید که یک مغازه سیم پیچی در منطقه حسن آباد دارد، در ادامه به کارآگاهان گفت: «من از دوستان غلامرضا هستم و روز جمعه از مفقود شدن وی باخبر شدم؛ از آن زمان دیگر هیچ خبری از او ندارم؛ غلامرضا روز پنج شنبه برای مغازه ام سیم خریده بود و از بعداز ظهر آن روز دیگر از او اطلاعی ندارم و او را ندیده ام.»

سعید بخاطر علاقه به من، همسرم را کشت

در شرایطی که تحقیقات اولیه همگی حکایت از آن داشت که فقدانی برای جستجوی گنج از خانه خارج شده و پس از آن مراجعتی به خانه نداشته، اما کارآگاهان در ادامه تحقیقات از خانواده‌ غلامرضا اطلاع پیدا کردند که او اختلاف شدیدی با همسرش داشته و به همین علت بار‌ها به مراجع قضائی مراجعه داشتند. با تغییر روند رسیدگی به پرونده، تحقیق در خصوص اختلافات غلامرضا با همسرش در دستور کار کارآگاهان پایگاه نهم آگاهی قرار گرفت.

سمیه با تأیید اختلافات خود با همسرش مدعی شد که این اختلافات به پایان رسیده، اما در ادامه لب به اعتراف گشود و گفت که از مرگ همسرش اطلاع دارد، اما هیچ دخالتی در آن نداشته و به اصرار سعید مجبور به سکوت شده است.

سمیه در اظهارات جدیدش به کارآگاهان گفت: «سعید حدود یکسال و نیم پیش وارد زندگی من و همسرم شد؛ اول با همسرم دوست بود، اما کم کم به صورت خانوادگی وارد زندگی ما شد و رفت و آمد می‌کردند تا اینکه متوجه علاقه‌ سعید به خودم شدم؛ سعید چندین بار از من خواست تا از غلامرضا جدا شوم و با او زندگی کنم؛ با شدت پیدا کردن اختلافات من و همسرم، سعید از این فرصت استفاده کرد و مرا تحریک به گرفتن مهریه از غلامرضا کرد؛ حتی یک بار نیز به مادرم گفته بود که قصد دارد بلایی سر غلامرضا بیاورد اما من مخالفت کردم، ولی او خیلی درباره این موضوع صحبت می‌کرد و به من می‌گفت که سرانجام این کار را انجام می‌دهد.»

سمیه در ادامه اظهاراتش به کارآگاهان گفت: «روز جمعه همسرم سرکارش بود که با من تماس گرفت و گفت که پیش سعید رفته و چند ساعت دیرتر می‌آید؛ آن روز سعید و همسرم با هم بیرون رفته بودند تا اینکه سعید به من اطلاع داد بلایی را که گفته بود سر غلامرضا آورده، اما به دلیل آنکه من دل شنیدنش را نداشتم، توضیحی به من نداد.»

غلامرضا را برای یافتن گنج به کوه بردم

با توجه به اظهارات اخیر همسر فقدانی، سعید روز اول آذر ماه دستگیر و برای انجام تحقیقات به پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.

سعید که متأهل است، ضمن تکذیب اظهارات سمیه مبنی بر داشتن علاقه عاطفی نسبت به سمیه مجدداً مدعی شد که از غلامرضا هیچ اطلاعی ندارد، اما در ادامه تحقیقات اظهارات جدیدی را عنوان داشت؛ وی در اظهارات جدیدش به کارآگاهان گفت: «ساعت ۹ صبح روز جمعه با ماشین غلامرضا برای گرفتن عکس به کوه رفتیم و پس از آن او به محل کارش برگشت تا اینکه مجدداً ساعت 16 با هم به کوه برگشتیم. غلامرضا به دنبال آثار و علایم می‌گشت و به همین علت از دره پایین رفت تا داخل دره را ببیند که ناگهان سنگ زیر پایش سر خورد و به پایین دره پرتاب شد. خیلی ترسیده بودم برای کمک به غلامرضا به پایین دره رفتم اما وقتی بالای سرش رسیدم متوجه شدم که او فوت کرده است. از ترس اینکه نگویند غلامرضا را کشته ام، با ماشین او به خانه برگشتم و ساعت ۱۱ شب ماشین غلامرضا را داخل پارکینگ خانه اش رها کرده و به خانه خودم رفتم.»

سمیه اصرار داشت همسرش را به قتل برسانم

در شرایطی که سعید در اظهاراتش مدعی شده بود که هیچ دخالتی در مرگ غلامرضا نداشته و او صرفاً به واسطه یک اتفاق از بالای دره سقوط کرده، اما در ادامه لب به اعتراف گشود و به طراحی نقشه جنایت و کشاندن مقتول به محل جنایت اعتراف کرد و عنوان داشت که این اقدام را به اصرار همسر مقتول انجام داده است.

سعید در اظهارات جدید مدعی شد: «سمیه به واسطه اختلافات شدیدی که با غلامرضا داشت از من خواست تا این کار را تا پیش از برگزاری جلسه دادگاهشان برایش انجام دهم. صبح روز جمعه و به بهانه عکس گرفتن، غلامرضا را به دره‌ای در حوالی کوه‌های آرارات بردم تا کارش را تمام کنم، اما نتوانستم. به شهر برگشتیم؛ سمیه پس از اینکه متوجه شد که درخواستش را انجام ندادم، به من فشار آورد که باید این کار را برایش انجام دهم تا اینکه نهایتاً تسلیم خواسته‌ او شدم و مجدداً غلامرضا را به داخل دره کشاندم؛ غلامرضا بالای دره ایستاده بود و دنبال آثار و علایم می‌گشت که او را هل دادم و به داخل دره انداختم. به پایین دره رفتم؛ غلامرضا فوت کرده بود؛ به سرعت به شهر برگشتم و ماشین غلامرضا را سر جایش پارک کردم و به خانه ام برگشتم.»

رئیس پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: «با توجه به اعتراف صریح متهم اصلی پرونده (عامل جنایت) تیم فقدان پایگاه نهم پلیس آگاهی به محل ارتکاب جنایت اعزام شده و در بررسی محل موفق به کشف بقایای به جای مانده از مقتول شدند.»

سرهنگ کارآگاه حسین زارع اظهار داشت: «هر دو متهم با قرار بازداشت موقت و با موضوع قتل عمـد و به منظور انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند.»


برچسب ها: قتل ، قاتل ، گنج ، قتل عمـد ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار