روایت رئیس بانک مرکزی دولت احمدینژاد از روزهای تحریم
رئیس کل بانک مرکزی دولت محمود احمدینژاد در گفتگو با ایلنا، به بسیاری از پرسش های پیش آمده در چند سال اخیر از جمله نحوه ورود بابک زنجانی و ادعای جدید رضا ضراب مبنی بر ملاقات و ارتباط با وی پاسخ داد. بخشی از گفتگو با محمود بهمنی که امروز نماینده مردم طالقان در مجلس است را بخوانید.
در روزهای گذشته رضا ضراب نزد دادستان یکی از دادگاههای آمریکا اعتراف کرده است که با شخص شما و محمود احمدینژاد ملاقات داشته است. آیا شما در طول مدیریت خود ایشان را دیدهاید؟
من تأکید میکنم که با ایشان هیچ جلسهای نداشتم و فکر نکنم احمدینژاد هم با وی ملاقات داشته است. ضمن آنکه ضراب عنوان کرده من با این افراد جلسه داشتم که تحریمها را دور بزنیم و حتی نگفته مسائل مالیای وجود داشته که مربوط به خودمان بوده است. ما در آن دوره وظیفه داشتیم تحریمها را مدیریت کنیم و فکر کنم بهترین مدیریت در طول تاریخ تحریمهای ایران بوده است. آن هم در شرایطی که گزینه نظامی روی میز بود و ورود پول به کشور ممنوع بود و بانک مرکزی عملاً هیچ فعالیت بینالمللیای نمیتوانست داشته باشد.
دولتی که آن سیاست خارجی را داشت نتیجهاش همین تحریمها بود.
شما انتظار دارید وقتی به دلیل تحریم، فروش نفت ما محدود است، نتوانیم پول وارد کشور کنیم آنوقت همه چیز گل و بلبل باشد؟ وظیفه ما این است که سیاستهایی را که مدیران ارشد نظام تبیین کردهاند را اجرا کنیم. ما به بهترین وجه توانستیم تحریمها را مدیریت کنیم و نگذاشتیم مردم متوجه شوند.
مردم که همه فهمیدند، پرایدی که شش میلیون بود 20 میلیون تومان شد. مردم با تمام وجود از هر طرف تحریم را حس کردند.
ما نگذاشتیم مردم صدمه ببینند و به بهترین وجه وضعیت را کنترل کردیم. بالاترین تورم در دولت احمدینژاد در پایان سال 91 بود که به 30/9 درصد رسید. این آمار دقیق بانک مرکزی است حالا هر کسی که رقم دیگری ادعا میکند برای خودش است.
ضراب مدعی شده فایل صوتی دارد و به همراه پدرش پیش شما آمده است.
اصلاً با ضراب یا افراد وابسته به وی جلسهای نداشتم. اگر هم داشته باشم کار من جلسه است. رئیس بانک مرکزی در تمام دنیا میتواند با همه جلسه بگذارد. مهم آن است که چه نتیجهای گرفته شود. تنها ادعای ضراب آنجاست که ما با اینها جلسه گذاشتیم و تحریمها را دور زدیم اما من تحریمها را لو ندادم بلکه آن را مدیریت کردم و مدیریت تحریم را جزو افتخارات خودم میدانم.
نتیجه مدیریت شما به وجود آوردن بابک زنجانی بود.
آقای زنجانی با ما در بانک مرکزی کاری نداشت. طرف حساب ِ وزارت نفت بود. نفت ما را کسی نمیخرید ایشان برای ما نفت میفروخت.
بانک مرکزی ایشان را تأیید نکرد؟
من الان نامهای در جیبم دارم که در آن نوشته شده به ایشان ارز پرداخت شود اما من جلوی این مصوبه را گرفتم و در آن نامه نوشتم که ما ارزی نداریم که به ایشان بدهیم. اگر میخواهید پولی به ایشان پرداخت شود از محل وزارت نفت بدهید. این نامه مصوبه ستاد تدابیر ویژه بود که من جلوی اجرایی شدن آن را گرفتم. تاریخ این نامه تیر ماه سال 91 است. من زیر همین نامه داخل پرانتز با خط خودم نوشتم که اگر میخواهید چنین مبلغی را به این شرکت پرداخت کنید از محل وزارت نفت بدهید. امضای آقایان شمسالدین حسینی (وزیر اقتصاد)، غضنفری (وزیر صنعت و معدن) و قاسمی (وزیر نفت) به همراه امضای من در زیر نامه است. در واقع من جلوی چنین مصوبهای را گرفتم. حالا این مصوبه قبلش باید 11 امضا میگرفت و بعد در شورای امنیت ملی تأیید میشد و در نهایت به ستاد تدابیر ویژه میآمد. آقایان من را خواستند و من به عنوان مطلع رفتم و در این خصوص توضیح دادم.
پدیده بابک زنجانی چطور به وجود آمد؟
این پدیده به ما ارتباطی ندارد ما فقط تحریم را مدیریت کردیم و سعی کردیم کشور را در آن شرایط خاص سرپا نگه داریم. ما در آن زمان باید نفت را میفروختیم و نقل و انتقال پول را انجام میدادیم. ما باید کشور را حفظ میکردیم. حجاج میخواستند حج بروند و پول نقد احتیاج داشتند. این در حالی بود که آن زمان از آن طرف پول دادن ممنوع بود.
به عنوان رئیس کل بانک مرکزی به احمدی نژاد و مجموعه دولت و دستگاه دیپلماسی نمیگفتید سیاستها را عوض کنید. کشور بر اثر تحریم به تنگنا میرود؟
نظام تصمیم میگیرد. من نمیتوانم بگویم با فلانجا سازش کن و با فلانجا رفتار دیگری داشته باش. نظام، مصلحت را میبیند و سایر ارگانها باید خود را با آن تطبیق دهند. شورای امنیت ملی و نظام تصمیم میگیرد و میگوید ما باید فلان راه را برویم در این شرایط بانک مرکزی میگوید که چکار کند که در این مسیر بهترین حرکت را داشته باشد. بنا بر این ما در آن زمان به این فکر بودیم که چکار کنیم، حالا که گزینه نظامی روی میز است باید فکر کنیم که گندم و داروی دو سال آینده مردم چطور تأمین شود.
روحانی گفت زمان تحویل دولت، ذخیره گندم برای یک هفته بود.
همان زمان که میگفتند دولت ورشکسته شده ما چند صد تن طلا در خزانه داشتیم و بالای 106 میلیارد دلار پول در صندوق موجود بود. این حرفها دیگر چیست؟ ما حتی پیش بینی کرده بودیم که اگر وارد جنگ شویم بتوانیم هفت هشت سال کشور را اداره کنیم. این حرفها اصلاً معنی ندارد.
یعنی در آن زمان انتظار جنگ را هم داشتید؟
بله داشتیم. پس برای چه چندصد تن طلا را در خزانه گذاشتیم که آوردن آنها نیز داستانی دارد. این کارها برای مدیریت بحران و مدیریت تحریم است. ممکن است بعضیها بگویند دور زدن که من این لفظ را به کار نمیبرم.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰