مشاور آيت ا... هاشمي رفسنجاني از رازهاي سر به مهري مي گويد که در لابه لاي خاطرات آيت ا... وجود دارد و بنا به مصلحت هنوز منتشر نشده است. آنچه در ادامه مي آيد بخش مختصري از گفتگوي بسيار مفصل غلامعلي رجايي با خبرآنلاين است که به مناسبت سالگرد درگذشت آيت ا...هاشمي منتشر شده است.

■ من احمدي نژاد را جاسوس نمي‎دانم. اما همين بحث يکبار خدمت آقاي هاشمي مطرح شد. در آن جلسه يکي عنوان کرد که احمدي نژاد به جايي وابسته است. آقاي هاشمي گفتند من قبول نمي کنم که اينها وابسته هستند. اگر هم حرفي داريد برويد به خود رهبري بگوييد.

■ وقتي تخلفاتي در استانداري تازه تأسيس اردبيل در زمان احمدي نژاد صورت گرفت، دستور برخورد داده شد و در نهايت هم برکنار شد. در آن زمان به استانداران اجازه سوآپ داده مي‌شد و آنها بايد پول را به خزانه بازمي‎گرداندند. اما ايشان پول را برنگرداند و هنوز هم اين پول برنگشته است.

■ يادم است خارجي‌ها ملاقاتي را با ايشان داشتند و همان شب که تلويزيون را روشن مي‌کرديم مي‎ديديم ملاقات آقاي ولايتي را با همان گروه خارجي نشان مي‌دهد اما ملاقات همان گروه با آقاي هاشمي را نشان نمي‎دهد. يا اينکه اول ملاقات آقاي ولايتي را نشان مي‌داد و دو سه خبر بعد از آن، ملاقات هاشمي را نشان مي‌داد. آقاي هاشمي در مراسم شهداي هسته‎اي در بيت رهبري شرکت کرده بود. تلويزيون تا دوربين به او مي‌رسيد تصوير را قطع مي‎کرد.

■ در مورد ماجراي پسرشان مهدي مي‌گفت که من حرف هايي دارم و خود مهدي هم حرف هايي دارد که بعداً مي‌زند. ولي من اگر بخواهم حرف هايم را بزنم دعوا مي‎شود. ايشان در انتخابات دوره اي که خود رأي نياورده بود حرف هايي داشت که مي گفت من نمي خواهم نظام تضعيف شود، حرف هايي دارم و نوشتم.

■ ما به همراه ايشان به کرمانشاه رفته بوديم. عده‎اي آمده بودند که تعدادشان زير ده نفر بود. به يک بهانه‎اي از وسط جمعيت بلند شدند و گفتند مرگ بر آمريکا. ايشان هم آدم خيلي زيرکي در اين موارد بود. صبر کردند و وقتي شعار دوباره تکرار مي‎شد گفتند: «خيلي خوب. اينها را گفتيد بنشينيد. ديگر تکرار نکنيد. شما آمده بوديد شعار بدهيد که گفتيد.» ما هم بلند شديم و به همراه مسئولان محلي دست تکان داديم تا بنشينند اما آنها مأمور بودند که اين کار را بکنند.

■کسي در مقامي نبود که بتواند جلوي حضور ايشان در نمازجمعه را بگيرد. ولي ايشان مي‌دانست که آمدنش همان و شعار دادن و اينکه اجازه ندهند خطبه ادامه يابد همان. ايشان ترجيح دادند که حرمت نماز و خطبه حفظ شود ولو اينکه خودش خطبه نخواند.

■خود آقاي هاشمي به من مي‎گفتند تنها جلسه‎اي که نه کسي مي‎نشيند و نه صحبت هاي ما ضبط مي‎شود، جلسه من با آقاي خامنه‌اي است. و پيداست که بايد جلسه خيلي مهم و در عين حال صميمي‎اي باشد. مبنا اين بود که ايشان به ملاقات دعوت مي‎شد و در آن شرکت مي‎کرد. ظاهراً اين جلسات در سابق زمان ثابتي داشته اما بعد از آن معطوف به دعوت شده بود.

■آقاي شمخاني گفته از نظر ما[شورايعالي امنيت ملي] پرونده فوت ايشان بايد مختومه شود چون ما به نتيجه مشخصي نرسيديم اما آقاي روحاني گفتند پرونده مختومه نشود.

■آخرين فيلمي که در دوربين مدار بسته مجمع وجود دارد، از من و ايشان است. ايشان مانند همه روزهاي ديگر بعد از اينکه با هم حرف زديم، عبايش را جمع کرد و 19 پله را يک نفس دويد، مکث کوتاهي کرد و 19 پله بعدي را هم دويد. اين هاشمي را که من آن روز ديدم اقلاً تا ده يا 15 سال ديگر هم مي توانست زندگي کند. خودش هم ده روز قبل از فوت که ما در خدمتشان بوديم به من گفتند که يک پزشکي از خارج آمده که از فاميل هاي ماست، من را معاينه کرده و گفته قلبت مانند قلب يک جوان 20 ساله مي‌تپد. البته ايشان ديابت خفيفي داشت و شنوايي ايشان هم مشکل پيدا کرده بود اما عاملي که باعث سکته شده باشد، وجود ندارد. حالا بعد ديگر چه شده اثباتش نياز به زمان دارد.

■آنگونه که فاطمه نقل کرده گفته که ايشان پرونده‎هايي داشته که همان شب فوت يکي از نوه‎ها را فرستاده و ديدند که يکي از کشوها شکسته و چيزي در آن نيست.

■حتماً راز سر به مهر دارند. خودشان به من گفتند که خاطرات را خصوصي مي‎نويسند. اما اينکه کجاست من نمي‎دانم. همين خاطراتي هم که منتشر شده را در برخي جاها گاهي به مصلحت، حذف و بعد منتشر مي‌کردند. راز سر به مهري هم در مورد انتخابات دوره خودشان و همچنين سال 88 به ما گفتند که نمي‎توانيم آن را بگوييم. گمان مي کنم تا سه دهه ديگر گفتني نباشد و خيلي ها بايد نباشند تا اين حرف ها گفته شود.