پ
کد خبر: ۹۹۲۱۳
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۸:۳۵

نصف جهان: «ميرم مدرسه. جيبام پره فندق و پسته...» کپُل، خوشخواب، نارنجي، سرمايي، دُم باريک، اسمشو نبر و... همه خاطرات نوستالژيک يک دهه! اينجا عکسي قديمي و نوستالژيک از پشت صحنه برنامه عروسکي «مدرسه موش ها» در سال 61 با ايرج طهماسب و مرضيه برومند را مشاهده مي کنيد. بسياري از متولدان دهه 60 سريال «مدرسه موشها» را به خاطر ميآورند. زمان جنگ ايران و عراق بسياري از کودکان ايراني هر جمعه به اميد تماشاي سريال «مدرسه موشها» پاي تلويزيون مينشستند. سريالي که قرار بود بچه هارا تشويق کند مدرسه بروند. در تيتراژ سريال، موش ها در کلاس درس دسته جمعي ميخواندند: «کِ مثل کپل، صحرا شده پُر ز گل». بعد کپل وارد کادر ميشد و در حالي که کمر خود را تکان ميداد ميگفت: «گ مثل گردو»، موشها دستهجمعي پاسخ ميدادند «بنگر به هر سو»، در اين حين «سرمايي» وارد کادر ميشد و ميخواند «ب مثل بهار، هپچه، هپچه» و موشها دستهجمعي پاسخ ميدادند: «فکر کن بسيار.» 

«مدرسه موشها» در ابتدا بخشي از يک جُنگ 11قسمتي بود که در سال 1360 از تلويزيون ايران پخش ميشد. گروه کودک شبکه يک، طرح ساخت آن را به مرضيه برومند سفارش داد. به دليل استقبال مخاطبان، سري دوم «مدرسه موشها» در 104 قسمت ساخته و پخش شد. آخرين قسمت در سال63 به نمايش گذاشته شد. سال63 در دوره اوج سريال «مدرسه موشها»، فيلم سينمايي «شهر موشها» نيز ساخته شد که در سال 1364 به اکران درآمد.

به يادماندنيترين شخصيت مدرسه موشها، کسي نبود جز کپل! موش شکمويي که موقع رفتن به مدرسه، جيبهايش را پر از فندق و پسته ميکرد و بخش مهمي از بار جذابيت مجموعه را به دوش داشت. شهرت اين شخصيت تا جايي بود که ترانه اصلي مدرسه موشها و يکي از ترانههاي «شهر موشها» با محوريت او ساخته شد. اما در اين تصوير عروسک عينکي توي دست طهماسب است. بچه هاي دهه 60 خوب اين شخصيت را به ياد دارند. بچه درسخوان و منظمي که در مدرسه موش ها، مبصر کلاس بود و مدام تلاش ميکرد نظم را بين همه برقرار کند. اسم بدها را پاي تخته مي نوشت و مدام جلوي آنها ضربدر ميکشيد. او رابطه خوبي با آقا معلم داشت و براي همين هم به ديد ديگران، يک جورهايي خود شيرين به حساب مي آمد. آقاي معلم مدام ميگفت که آينده خوبي در انتظارش است. عروسکي که در دست ديگر طهماسب است از پشت شبيه دم باريک است که دوست صميمي کپل بود و در تمام شر و شلوغيهاي او همراهياش ميکرد. او بچهاي تنبل و دست و پا چلفتي بود که به تنهايي عرضه کاري را نداشت. خودش را به کپل نزديک ميکرد تا تحت حمايت او باشد. همه آنهايي که «مدرسه موشها» و «شهر موشها» را ديدهاند کاملاً ميدانند که دم باريک و کپل، جزو شخصيتهاي اصلي بودهاند و بخش مهمي از قصهها پيرامون آنها اتفاق ميافتاد.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰