تلاش‌هاي پشت‌پرده «اعتماد سازي» از چه زماني آغاز شد؟
کد خبر: ۱۳۶۰۶
تاریخ انتشار: ۰۴ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۲

خبرآنلاين: اصلاحطلبان در پس اتفاقات پس از انتخابات 88 با موجي از اتهامات از سوي رقباي اصولگرا مواجه بودند که از خط قرمزهاي نظام عبور کردهاند، در هفت سال گذشته از آن وقايع، همچنان در تلاشند تا بتوانند اعتماد نظام را جلب کرده و پروژه بازگشت به حاکميت را تکميل کنند و نشانههاي اين تلاش در پنج سال گذشته قابل شناسايي است.

هرچند از جزئيات تلاش هاي پشت پرده براي اين اعتمادسازي اطلاع دقيقي در دست نيست و نمي توان برآوردي از پاسخ نظام به اين تلاشها داشت اما دستکم همين که در حال حاضر اصلاحطلبان فراکسيوني قدرتمند در مجلس دارند و برخي چهرههاي نزديک به آنها در کابينه حسن روحاني هستند، خود نشانه اي از موفقيت نسبي اين تلاش هاست، اگرچه برخي هم هستند که نگاهي حداکثري به مطالبات اصلاحطلبان دارند.

پروژه اعتمادسازي چه زماني آغاز شد؟

براساس اظهارات برخي چهرههاي اصلاحطلب، ميتوان اولين نشانه ملموس در پروژه اعتمادسازي و گفتگو ميان اصلاحطلبان و نظام که محمدرضا عارف رئيس شورايعالي سياستگذاري اصلاحطلبان به تازگي گفته مشغول ادامه دادن آن است را در پنج سال قبل يافت. درست زماني که ستاره اقبال محمود احمدي نژاد در ميان اصولگرايان در حال غروب بود. همان زمان که در اوج فضاي تحريم انتخابات، رئيس دولت اصلاحات در انتخابات مجلس نهم شرکت کرد تا نشان دهد موافق قهر با صندوق هاي رأي نيست.

تلاش نمادين او، يکسال بعد از سوي برخي اعضاي دولتش پي گرفته شد. درست يکسال مانده تا انتخابات رياست جمهوري 92، همان زماني که اصلاحطلبان به دنبال گرفتن مجوز براي حضور در رقابتهاي انتخاباتي بودند. در سال 91، سه چهره اصلاحطلب به ديدار رهبر انقلاب رفتند و با ايشان به گفتگو نشستند. آن سه مرد اصلاحطلب که در اين ديدار حاضر بودند، چند هفته بعد به صف حاميان حسن روحاني پيوستند و دو نفر از آن سه، عضو کابينه يازدهم شدند. مجيد انصاري، عبدالواحد موسوي لاري و اسحاق جهانگيري، سه اصلاحطلبي بودند که در اين ديدار که ميشود آن را جديترين گام براي گفتگوي اصلاحطلبان و نظام به شمار آورد، حضور داشتند.

گرچه از جزئيات اين ديدار اطلاعي در دست نيست اما پس از گذشت مدتي از اين ديدار، جهانگيري در برنامه «شناسنامه»، به بيان خاطراتي از ديدار پرداخت و در مورد مهمترين توصيه رهبري به اصلاحطلبان گفت: «من تا الان هيچ جملهاي از اين ديدار را مطرح نکردهام. ايشان راجع به مطالبي که ما عنوان کرديم، نظراتي داشتند. تأکيد ويژهاي که ايشان داشتند اين بود که کساني که جمهوري اسلامي را قبول ندارند را از خودتان دور کنيد.»

آيا اصلاحطلبان به اين توصيه عمل کردند؟ اتفاقات سال بعد نشان داد که پاسخ به اين سئوال مثبت است. اصلاحطلبان در سال 92 برخلاف توصيه گروههاي معاند و برخي اصلاحطلبان راديکال، نه فقط انتخابات را تحريم نکردند بلکه نامزدي را براي رقابت انتخاباتي معرفي کردند. نامزدي که در فرجام به سود يک اصولگراي ميانهرو کنار کشيد و باعث شد تا حسن روحاني رئيس جمهور شود. رئيس جمهوري که در گام بعد، بخشي از کابينه خود را به اصلاحطلبان اختصاص داد و معاون اولش، يکي از همان سه اصلاحطلبي شد که مدتي پيش از انتخابات، به ديدار رهبر انقلاب رفته بودند.

اصلاحطلبان در دولت روحاني، همچنان به تلاش هاي سياسي در راستاي پروژه اعتمادسازي ادامه دادند. با وجود اينکه يکي از وعدههاي حسن روحاني در انتخابات 92 رفع حصر نامزدهاي معترض انتخابات 88 بود، اما اصلاحطلبان دستکم در سطح رسانهها چندان فشاري به رئيس جمهور براي پيگيري اين وعده وارد نکرده و حتي از رايزنيهاي نهان براي تحقق آن بيش از فشار علني حمايت کردند. توقيف برخي مطبوعات و بازداشت تعدادي از چهرههاي منسوب به جريان اصلاحات، هيچيک باعث نشد تا اصلاحطلبان به موضعگيريهاي تند و تيزي که پيش از اين تجربهاش کرده بودند، روي آورند.

در اين ميان اوج تلاش ها براي نزديکي اصلاحطلبان به نظام، انتخابات مجلس دهم بود. انتخاباتي که اصلاحطلبان هم دغدغه مشارکت در آن را داشتند و هم نگران تأييد صلاحيت نامزدهاي خود بودند. اصلاحطلبان هرچند با همه توان خود در اين انتخابات شرکت کردند اما وقتي که با ردصلاحيت چهرههاي اصلي شان روبه رو شدند و حتي پيش از آن، برخلاف سنت سالهاي قبل، به جاي اعتراض- مانند انتخابات مجلس هفتم - و يا قهر با صندوقهاي انتخاباتي- مانند انتخابات مجلس چهارم - راه به تعامل و گفتگو گشوده و تلاش کردند با رايزني، گره از مشکل باز کنند. گفتگويي که جلوهاي ديگر از پروژه اعتماد سازي بود.

اين سطح از رايزني که نشان از باور اصلاحطلبان به لزوم سطح بالاتري از گفتگو با نظام داشت، از سوي قدرتا... عليخاني نيز مورد تأکيد قرار گرفت، آنجا که وي در ارتباط با ردصلاحيتهاي مجلس دهم توصيه کرد: «اصلاحطلبان بايد با رهبري رايزني کنند نه شوراي نگهبان.»

«اميد» به فرجام اعتمادسازي

اين رايزنيها البته نتيجه داد و برخي چهرههاي ردصلاحيت شده اصلاحطلب توانستند براي انتخابات مجلس از فيلتر شوراي نگهبان بگذرند. با وجود اين گام بعدي اصلاحطلبان براي اعتمادسازي وقتي برداشته شد که اصلاحطلبان با ائتلافي تقريباً سراسري با طيفي از اصولگرايان ميانه رو، عملاً ثابت کردند که حاضرند براي اثبات حرکت در چارچوب نظام، با رقباي سنتي خود نيز متحد شوند. به اين ترتيب، اگر در سال 92، اين حسن روحاني بود که مصداق اعتمادسازي اصلاحطلبان با نظام قلمداد مي شد، در سال 94 لاريجاني حلقه وصل اصلاحطلبان با نظام به شمار ميآمد. اصولگرايي که عملاً اصلاحطلبان به او نزديک شدند تا بتوانند با کمک چهرههاي نزديک به وي، فهرست انتخاباتي خود را نزديک کرده و منتقدان تندرو دولت را در اين انتخابات شکست دهند.

اصلاحطلبان هرچند کمي بعدتر و در جريان رقابت بر سر کرسي رياست مجلس دهم نشان دادند که مي خواهند فاصله خود را با متحدان اصولگرا حفظ کنند اما در برخي ديگر از تصميم گيريها مانند رأي به عباسعلي کدخدايي براي عضويت در شوراي نگهبان، انعطاف خود را در برابر خواست اصولگرايان به نمايش گذاشتند.

حالا وقتي محمدرضا عارف به عنوان رئيس فراکسيون اميد، يعني همان فراکسيوني که تجلي اميد اصلاحطلبان براي اعتمادسازي با نظام است، در پاسخ به پرسشي درباره اولويتهاي خود ميگويد: «طرح اعتمادسازي و گفتگو ميان اصلاحطلبان و نظام را ادامه ميدهم»، مي توان فهميد که مراد او از اين طرح چيست و سابقه آن به چه زماني بازميگردد.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
خبر کوتاه
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار
پرطرفدارها