عجايب برگزاري ازدواج هاي امروزي از نگاه اصفهاني ها
کد خبر: ۱۳۶۹۳۰
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۹۸ - ۲۳:۴۵

نصف جهان: چه کسي باور مي کند که مسئله ازدواج در اصفهان و حضور خبرساز ناو آمريکايي در تنگه هرمز مي تواند به هم مربوط شود؟! باورتان بشود يا نه، اين ارتباط برقرار شده، آن هم در کجا؟ در چهارمين نمايشگاه تشريفات و تسهيلات ازدواج در ديار نصف جهان؛ و توسط چه کسي؟ توسط يک پدر ميانسال اصفهاني. اين مرد مي گويد هديه اي که شب عروسي پسرش به او داده، مانند خبر ورود ناو «آبراهام لينکلن» به خليج فارس در فاميل سروصدا به پا کرده است.  از آنجا که خواهرزاده او در شرف ازدواج است، اين دايي دلسوز در بعد از ظهر يکي از روزهاي ماه رمضان بخاطر دخترخواهرش به پل شهرستان که محل برگزاري نمايشگاه است، آمده بود. آقاي «کمالي» از لحاظ مالي فرد بسيار متمکني بود ولي تفکري کاملاً اقتصادي داشت، به همين دليل از جوان هاي امروزي گله مي کرد که چرا با اصرار بر انجام تشريفات غير ضروري مراسم عروسي، بزرگ ترهايشان را در منگنه قرار مي دهند. اما در عين حال خوشحال بود که پسر جوان خودش که يکسالي است راهي خانه بخت شده جزو اين دسته از جوانان نيست: «پسرم منطقي بود وحرف هاي مرا مي پذيرفت. عروسم بخاطر اينکه کم سن و سال بود وقتي مي ديد ما برخلاف خانواده هاي همسران تازه عروس هاي فاميل برايش به مناسبت هاي گوناگون هديه نمي گيريم ناراحت مي شد و هضم اين موضوع برايش سنگين بود. من اما در برابر او موضع نمي گرفتم. مي گفتم به وقتش برايتان جبران مي کنم. کليد آپارتماني که در شب عروسي به عنوان کادو به آنها دادم مانند بمب در طايفه ما صدا کرد، مانند خبرسازي همين ناو آمريکايي که اين روزها همه جا حرف از حضورش در تنگه هرمز است! در فاميل ما سابقه نداشت داماد از خودش خانه داشته باشد.»

همسر آقاي کمالي که با غرور خاصي به حرف هاي شوهرش گوش مي کرد هم با او هم عقيده بود: «اگر مردم از تجملات و مراسم پر زرق و برق بکاهند و خاله زنک بازي درنياورند، جوان ها راحت تر مي توانند راهي خانه بخت شوند.»

اما همه زوج هاي جوان مشتاق ازدواج و خانواده هاي آنها که در بعد از ظهر يک روز بهاري براي آشنايي با فعاليت ها و خدمات مرتبط با حوزه تشريفات و تسهيلات ازدواج به نمايشگاه اصفهان آمده بودند، درباره برگزاري مراسم عروسي ديدگاه آقاي کمالي و همسرش را نداشتند. بعضي از آنها بر خلاف پسر و عروس اين زوج قديمي، حاضر به چشم پوشي از برخي ريخت و پاش هاي قبل از شب عروسي براي ازدواجي راحت تر، نبودند.

«بالاخره نمي شود؛ بعضي از آداب و رسوم هستند که جا افتاده اند و خانواده ها انتظار دارند اين رسوم به بهترين شکل اجرا شود. حداقل اقوام ما اينطور هستند. بعداً براي آدم حرف در مي آورند.» «ليلا» که حدود چهار پنج سال پيش ازدواج کرده در حالي که رو انداز بچه چهل روزه اش را در کالسکه جا به جا مي کرد، ادامه مي دهد: «من هم خودم تجملات را خيلي دوست دارم.»

«زهرا»، تازه عروسي که دست در دست همسرش و خيلي با عجله غرفه ها را يک به يک مي گردد هم با ليلا هم عقيده است. او با قاطعيت مي گويد حاضر نيست حتي اگر شريک زندگي اش از عهده مخارج شب عروسي برنيايد، قيد اين مراسم را بزند چون  به اعتقاد او عروسي يک شب است و يک شب هم هزار شب نمي شود.

جالب است بدانيد ديدگاه «نگار» که او نيز همراه نامزد جوانش در نمايشگاه  قدم مي زد، حتي در اين زمينه چند گام جلوتر از زهرا و ليلاست. به اعتقاد اين عروس جوان، ازدواج هاي قديم هم برخلاف آنچه گفته مي شود خيلي ساده نبوده، ضمن اينکه او با ازدواج هاي لاکچري نيز کاملاً موافق بود: «هرکس در توانش است اشکالي ندارد مراسم لاکچري داشته باشد. ما خودمان هم همين قصد را داريم.»

در بين اين جوانان اما «علي» که مي گويد 26 سال دارد و با آرامش خاصي روي صندلي کنار يکي از غرفه ها منتظر نامزدش بود، ديدگاهي مشابه با آقاي کمالي و خانمش داشت. اين جوان امروزي هم مثل آن زوج قديمي، از چشم و هم چشمي هاي هم نسلانش در برگزاري مراسم ازدواج دل خوشي نداشت: «عروسي به اين نيت برگزار مي شود که فاميل دور هم جمع شوند و پيوند يک زوج را جشن بگيرند و يک شب را به شادي سپري کنند اما حالا جوان ها به دنبال اين هستند که فقط مراسمي را برگزار کنند که تا به حال در فاميل سابقه نداشته و دهان پرکن باشد.» «مرضيه» هم با شريک زندگي اش در اين زمينه کاملاً تفاهم دارد: «ما اول مي خواستيم يک مراسم متوسط برگزار کنيم ولي بعد به اين نتيجه رسيديم که جشن را خيلي ساده تر بگيريم و خرج و هزينه هاي اضافي را براي آينده خودمان پس انداز کنيم. چه لزومي دارد که ريخت و پاش اضافه انجام دهيم؟ اينها خوشبختي نمي آورد.»

مرضيه و علي از معدود جواناني هستند که به اين نتيجه رسيده اند تجملات و زرق و برق شب عروسي خوشبختي نمي آورد. اما افرادي هم هستند که نه تنها نظر اين زوج جوان را قبول ندارند بلکه حتي ديدگاه هاي زهرا و نگار هم از نظر آنها قديمي محسوب مي شود. آنها خوشبختي را در برگزاري جشن عروسي در آن طرف آب ها جستجو مي کنند.

خانم «مرادي» يکي از ميکاپ آرتيست هاي جواني که در غرفه اي مخصوص زيبايي، دختران جوان را با خدمات آرايشي که به عروس ها ارائه مي کنند و هزينه هاي متفاوتشان آشنا مي کرد، درباره اين نوع اشخاص مي گويد: «روز 18 ارديبهشت، همزمان با افتتاحيه نمايشگاه، زوجي به ما مراجعه کردند که مي خواستند خارج از کشور مراسم ازدواجشان را برگزار کنند. آنها، ميکاپ آرتيستِ اصلي و بالاترين پکيج آرايش عروس ما را انتخاب کردند درحالي که مي دانستند علاوه بر هزينه هاي پکيج، ريز تا درشت مخارج سفر ميکاپ آرتيست از هزينه ويزا گرفته تا اقامت و خورد وخوراک او در خارج از کشور به عهده آنهاست. خب اين ديگر فوق لاکچري است.»

البته که برگزاري جشن عروسي در فرسنگ ها آنطرف تر از خاک ايران، يکي از شيوه هايي است که به هزينه هاي «فوق لاکچري» نياز دارد ولي زوج هاي جوان ديگري هم هستند که به اندازه همين عروس و داماد اصفهاني خرج مي کنند اگرچه نه در آنسوي مرزها، بلکه آنها ترجيح مي دهند اين شب به يادماندني را همينجا و در سرزمين مادريشان ثبت کنند.  جايگزين کردن هليکوپتر يا قايق با ماشين عروس که براي کرايه آن بايد ميليون ها قطعه اسکناس در هر ساعت هزينه کرد از جمله خرج هاي لاکچري است که اين عاشقان وطن(!) به جان مي خرند تا زندگي مشترکشان را روي هوا يا آب آغاز کنند. تازه خيلي هم نبايد تعجب کنيد چرا که طبق ادعاي آقاي «تيموري» که يکي از اجاره دهندگان ماشين عروس است، ممکن است در آينده نزديک شاهد پرواز «سفينه عروس» هم در آسمان باشيد: «مشتري پول بدهد هرچه بخواهد ما برايش جور مي کنيم، از کشتي گرفته تا سفينه!» او که به يک ماشين کلاسيک گل آرايي شده تکيه کرده و با يک کلاه شاپو و دستمال گردن مشکي، مانند جوان هاي قديمي تيپ زده بود قهقهه اي بلند سر داد و با طعنه تأکيد کرد: «اما خب قيمت وسيله اي که کرايه مي کنند بستگي به مدلش دارد.»

پنج دخترِ خانم «مطيعي» اما جزو اين جوان هاي لاکچري دوست نيستند. کوچک ترين دختر اين زن مسن قرار است به زودي راهي خانه بخت شود و مادر خيلي از کم توقع بودن او و ديگر دخترانش راضي است: «بچه هاي من همگي قانع و بساز هستند. عروسي ها در زمان ما بسيار دلچسب و ساده بود اما حالا پر است از زرق و برق، اي کاش به جاي اين کارها جوان ها اهل زندگي کردن بودند؛ زندگي ها شده حباب روي آب.»

از نظر خانم مطيعي تجملات مراسم ازدواج در اصفهان بيشتر از ديگر شهرهاي ايران است. موضوعي که اکثر قريب به اتفاق افراد حاضر در نمايشگاه با آن موافق بودند.

«به نظرم اصفهان در اين زمينه گوي سبقت را از تهران هم ربوده.» خانم «صادقي» که براي گذراندن وقتش به نمايشگاه آمده بود با گفتن اين جمله در حالي که نيم نگاهي به پسر خردسالش که کمي آنطرف تر در حال شيطنت بود انداخت، افزود: «البته خب بايد مطابق فرهنگ جامعه پيش رفت. من اگر بخواهم براي آينده فرزندم سنتي عمل کنم، خلاف عرف انجام داده ام. ديگر هيچ دختر و پسري قبول نمي کند که مراسم عروسي اش مثل قديم ها ساده برگزار شود.» او که 35 سال بيشتر نداشت گفت: «البته من خودم عروسي نگرفتم، جوگير شدم و بدون برگزاري مراسم به خانه شوهر رفتم.» اين را که مي گفت لبخند به لب داشت اما حسرت خاصي در چشمانش موج مي زد...

خانم صادقي حتماً اين را قبول ندارد که چه زوج جوان با به تن کردن لباس سفيد و کت و شلوار مخصوص، شروع زندگي مشترکشان را جشن بگيرند و چه داماد بدون برگزاري هيچ مراسمي دست عروسش را بگيرد و راهي خانه بخت شوند، چه مراسم آن طرف مرزهاي کشور برگزار شود، چه در داخل خاک ايران، چه ساده باشد، چه لاکچري و يا حتي فوق لاکچري، فرقي نمي کند، شب عروسي «يک شب است و هزار شب نمي شود» اما خاطره اش به درازاي هزاران شب و روز در ذهن عروس و داماد مي ماند، ثبت مي شود در تاريکخانه گوشه ذهنشان براي هميشه؛ درست مثل خبر حضور ناو «آبراهام لينکلن» در تنگه هرمز!

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو