نصف جهان: افشاگري‌هاي دوجانبه درباره ماجراهاي تيم اميد ادامه دارد و هر روز چيزهاي عجيب‌تري در اين باره به گوش مي‌رسد. ابتدا فرهاد مجيدي مدعي شد که هرکدام از مديران و اعضاي کميته فني مي‌خواستند آدم خودشان را به تيم اميد بياورند. مجيدي همچنين از دخالت حميد استيلي در چيدن ترکيب تيم و حتي تعويض‌ها در بازي‌هاي دوستانه هم گفت. در پاسخ به اين ادعاها، جبهه مقابل مدعي شد مجيدي هيچکس را قبول نداشته و فقط قصد داشته برادرش فرزاد را به عنوان سرپرست به تيم اميد اضافه کند! بعد حميد استيلي مدعي شد که فرهاد مجيدي بازيکنان تيم اميد را نمي‌شناخت و خودش از او مي‌خواست که کمکش کند! از يک سود فرشاد ماجدي ادعا کرد مجيدي اميد نمازي را نمي‌شناخت و به همين دليل نمي‌خواست او در تيم اميد دستيارش باشد اما خود نمازي اين ادعا را تکذيب کرد. بازيکنان تيم اميد هم وارد اين بازي مسخره و خطرناک شده‌اند و هر کدام در يک سمت دعوا ايستاده‌‎اند. عده اي از استيلي دفاع مي‌کنند و عده‌اي هم با کمي احتياط و براي اينکه خط نخورند، ميانه کار را گرفته‌اند. مثل هميشه دعواهاي رنگي هم وجود دارد. استقلالي‌ها استيلي را مقصر اين وضعيت مي‌دانند و معتقدند او با نقشه آمده و سرمربيگري را از چنگ مجيدي درآورده، پرسپوليسي‌ها هم مجيدي را يک مربي بي‌تجربه مي‌‎دانند که از ترس صعود نکردن به المپيک، دخالت‌ها را بهانه کرده و از تيم جدا شده است. در اين ميان تنها چيزي که اهميت ندارد سرنوشت تيم اميد است. البته اينها که گفتيم فقط گوشه‌اي از داستان‌هاي عجيب و غريب تيم اميد است اما اگر فقط نيمي از اين ادعاها درست باشد -فرقي هم ندارد از کدام طرف- بايد از همين حالا فاتحه تيم اميد را خواند. يعني دوستان در اين مدت به تنها چيزي که فکر نکرده‌اند، تيم اميد است. هر کس آمده و د ر هر پستي که مشغول بوده فقط به فکر خودش و اطرافيانش بوده و آخر داستان هم که فعلاً...