به «سازگاري افکار عمومي با کم آبي» اميد داشته باشيم؟
کد خبر: ۲۰۵۳۵۲
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۵:۵۷

نصف جهان: امسال تندباد گرما کمي زودتر از سال هاي قبل سراغمان آمده است. هنوز ماه آخر بهار به نيمه نرسيده، شراره هاي تابستانه شهرها را درنورديد و امان ها را بريد. امسال هواي خرداد (لااقل از هفته دومش) آني شد که مي بايست در تير و مرداد مي شد و کاري کرد که از ساحل نشين هاي جنوب تا کويرنشين هاي مرکز، همه شگفت زده از قهر طبيعت بمانند که چرا چله تابستان سر از ماه آخر بهار در آورده است!

البته که هرسال گرماي تابستانه در خرداد ماه خودي نشان مي داد اما در اين چند روز اخير کار از خود نشان دادن گذشته و تابستان زودرس کاملاً قابل لمس شده است. بماند که گفته اند ماه آينده هوا کمي تلطيف مي شود اما  فعلاً که له له زدن ها کار خودش را کرده است و تابستان نرسيده، وسايل سرماساز تمام قد وارد گود شده اند.

از آن سو قهر طبيعت يک جاي ديگر هم گريبان ما را گرفته. به زمستان گذشته برگرديد و بهار امسال؛ از روزهاي اولش تا همين پيش از هجوم گرما در خرداد. برف و باران ديديد؟ برف که پيشکش؛ اصلاً يادتان مي آيد آخرين باراني که باريد کي بود؟ کم بود يا زياد بود؟ 

طبيعت جوري بارش هاي آسماني اش را از ما ( که هميشه چشم به آسمان دوخته ايم!) دريغ کرده که حالا پدرها و مادرها بايد براي فرزندان کم سن و سالشان از روزهاي قشنگي ياد کنند که از آسمان چيزي به نام باران و برف مي باريد و و چاه ها پر مي شد و رودخانه ها جريان پيدا مي کرد و همه خوشحال و شاد مي شدند!

پس دو مشکل داريم اين روزها؛ اولاً تابستان زودرس داريم، ثانياً آب نداريم و اين يعني چه؟ يعني درست که قفس هاي محل زندگي مان از هرم گرما تبديل به کوره هاي «آدم پزي» شده اما براي آنکه وضع بدتر نشود و کوره هاي «آدم سوزي» راه نيافتد، بايد کولرهاي آبي با حداکثر توان، ساکنان محبوس در قفس ها را زير ارمغان خنک شُر شُر مدام آب کمي آرام کنند؛ با همان آبي که گفتيم نداريم!

 ويراني يک ميراث گرانقدر

استفاده از کولرهاي آبي از دهه 50 خورشيدي و همزمان با رواج يافتن زيست آپارتماني در ايران اوج گرفت. افزايش جمعيت و ارزشمند شدن زمين، زندگي مرسوم در ايران را دستخوش تغييرات شگرفي کرد. خانه هاي سازگار با آب و هواي کويري و خشک ايران، جايش را به آپارتمان هاي تنگ و بسته اي داد که کوچک ترين تناسبي با زندگي در مناطق خشک و بي آب نداشتند. پز شهرنشيني و لوليدن در آپارتمان ها، لازم و ملزوم هم شدند و زندگي عمودي بر زندگي افقي غلبه پيدا کرد.

راست اين است که تا شصت هفتاد سال پيش اگر به کسي در ايران مي گفتي روزگاري از راه مي رسد که زندگي تابستانه بدون چيزي به نام «کولر آبي» غير ممکن خواهد شد، چنان به شما نگاه مي کرد که عاقل اندر سفيه نگاه مي کند؛ که چه مي گويي؟ ما و اين بادگيرها و حوضخانه ها و خانه هايي که سقفش از فرط بلندي، هوا را چنان جابه جا مي کند که شايد در خرماپزان مرداد هم نياز به بادبزن حس نشود، احتياج به ابزاري الکترونيکي و آب مصرف کن براي خنک شدن (فقط براي خنک شدن) پيدا مي کنيم؟ مگر مي شود؟ ظهرِ تابستانش نشسته ايم در اتاقي که بادگير بلندي، بالاي سرمان است و حوضي هم وسط اتاق، درست زير اين بادگير (که مي شود همين کولر امروز، گيرم از نوع طبيعي و سالمش) و عصر هم حياط است و حوض پر آب و انبوه گل و درخت و سايه و تخت و فرش و لذت و خنکي. با اينها ما را چه حاجت به خنک شدن مصنوعي؟!

و حالا آنها نيستند ببينند فرزندان ونوه و نتيجه هاشان چطور حيات را از آن حياط ها و باغ ها و آن سبک زندگي سازگار با کشوري خشک و بي آب گرفتند تا برج ها و آپارتمان ها يکي يکي سر از زمين سربرآورند و بر مانده زندگي گذشته گان تلخند بزنند. نيستند ببينند سقف هاي کوتاه و پنجره هاي کوچک چه بلايي بر سر سبک زندگي در سرزمين خشک ما آورده که امروز نياز به توضيح بيشتر درباره اش نيست.

 بارش برف وسط تابستان؟!

اگر به يک برج ساز بگويي برادر من! اين قفسي که تو داري براي خلق ا... مي سازي، مناسب زندگي در مناطق سردسير است؛ نه در جايي که هنوز بهارش به آخر نرسيده، دما از 40 درجه هم رد مي شود  و همه در عزاي تابستانش مي مانند. خب اين قفس اگر در آن گرماي طاقت سوز و بي آب خنک نشود که همه ساکنانش در آن مي سوزند و جزغاله مي شوند! و البته شما مي دانيد پاسخ به اين گله گذاري چه خواهد بود؛ اينکه از کولر استفاده مي کنيم. کانال کشي برايتان مي کنيم با آخرين متد. هواي آپارتمانتان جوري خنک مي شود که اسکيموهاي قطب به آن غبطه بخوردند! اين کولرها از صبح تا شام و از شام تا صبح هم که کار کنند، آب از آب سيم پيچي ها و موتورهايش تکان نمي خورد وخلاصه که 24 ساعته در خدمت شما خلق محبوس در سلول هاي آپارتماني تان هستند که وسط تابستان، لذت زندگي در زمستان را بچشيد. نگران کمبود آب هم نباشيد، کسي از فردا خبر ندارد؛ يکهو ديديد وسط تيرماه برف آمد به قد 3 متر که تا دو سال آينده ذخيره آب شهرتان تأمين مي شود!

اما هم اين برج سازها، هم خريداران آپارتمان و هم تبليغ کنندگان آپارتمان نشيني از  دهه هاي گذشته تا امروز، همه خوب مي دانند و خوب مي دانيم که ثمره دور شدن از سبک زندگي اصولي در سرزمين هاي خشک، عاقبتش به جنگ آب ختم مي شود! عاقبتش اين مي شود که وقتي مانند سال قبل و امسال، طبيعت از سر قهر برآيد و چاه ها و سدها خشک شود، آن وقت به چنان جزع و فزعي مي افتيم که زندگي برايمان دشوار مي شود؛ و تازه اين از نتايج سحر است...

يادتان باشد مطابق الگوي بارشي در کشوري با آب و هواي ايران، معمولاً از اواخر خرداد تا پاييز خبري از بارندگي نيست و تازه چه کسي تضمين کرده در پاييز (و حتي در زمستان) بارش خواهيم داشت؟ با اين دخالت هاي بشر در طبيعت و آنچه امروز اسمش را گذاشته اند «تغيير اقليم» کلاً همه قواعد طبيعي به هم ريخته؛ الگوي بارش ها که جاي خودش را دارد.  

 بيمار، درد، درمان، طبيب

اما حالا که همه پي برده ايم با منابع آبي مان چه کرده ايم، راه چاره چيست؟ يعني در گرماي بالاي 40 درجه کولر روشن نکنيم؟ يا آپارتمانمان را خراب و خانه اي با معماري دهه 30 و 40 برپا کنيم؟ خلاصه که درد را گفتيم، درمانش چيست؟

اينجاست که بحث « اقناع افکار عمومي» پيش مي آيد. يعني مردم را قانع کنيم که بايد کاري بکنند تا وضع بدتر از اين نشود و چون نمي توانيم سبک زندگي را به حدود يک قرن قبل برگردانيم، بنابراين بايد با کم آبي سازگار شويم. سازگار شدن با کم آبي هم لازمه اش ملغمه اي از تحمل پذيري، کمي رفاه گريزي، يکدست شدن آحاد جامعه در شکل و شيوه استفاده از آب و در يک کلام، پذيرفتن اين است که اگر وضع به همين منوال پيش برود چه بسا تا چند دهه ديگر به آب خوردنمان هم محتاج شويم؛ روزي که اگر همه کولرهاي ايران هم خاموش شوند ديگر کار از کار گذشته است؛ همانطور که حالا وقتي به نيم قرن پيش مي نگريم افسوس مي خوريم که چرا گذاشتيم کار به اينجا بکشد. 

اما آيا مردم به اين حد از «اقناع» مي رسند؟ براي نسل فعلي که نمي شود قول داد چون لااقل تا امروز نشانه اي از آن به چشم نمي خورد. اما يک کار مي شود کرد. از حالا اراده کنيم براي نسل آينده يک نقشه راه آبي طراحي کنيم. حالي شان کنيم کجا ايستاده ايم در حالي که بايد کجا مي ايستاديم. به آنها بفهمانيم پاي حيات و ممات در ميان است و اين اصلاً شوخي بردار نيست.

به آنها نشان دهيم سبک زندگي امروز مناسب مناطق خشک نيست و حتي اگر هم نرمال بارندگي از ميزان بلندمدتش بيشترشود باز کمبود آب خواهيم داشت. برايشان تبيين کنيم که اگرچه نمي شود براي خانه سازي هاي امروز فکري اصلاحي کرد اما سبک زندگي فردا بايد تغيير کند و اين گريزناپذير است.

نسل امروز بايد نسل فردا را با خطرات جدي بحران آب آشنا کند. شايد «سازگاري با کم آبي» در زندگي امروز فقط در حدود حرف باقي بماند اما بقاي نسل آينده منوط به پذيرش همين اصل مهم است. امروز جبر و جريمه مي تواند مرهمي موقت بر زخم کم آبي بگذارد اما اين شيوه تا ابد پاسخگو نيست. نسل آينده بايد با شناخت خطرات جبران ناپذيري که مي تواند به سرعت بروز کند راه حل درست در شهرنشيني نوين را پيدا کند. اين زخم کهنه اگر درمان دائمي نشود، چيزي از پيکر اصلي باقي نمي گذارد.

 

برچسب ها: برق ، گرما ، آب ، کولر آبی ، بارش ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار