مریم محسنی: صف دانش آموزان دختر بی مهارت هر روز متراکم تر می شود. آنها گرچه خیلی چیزها را آموخته اند اما به دلیل ناکارآمدی نظام آموزشی، نتوانسته اند مهارت های ضروری را بیاموزند؛ دخترانی که قرار است خانواده تشکیل دهند و جزو یکی از بنیادی ترین ارکان خانواده باشند. فقر مهارتی اما نمی گذارد آموزش، آنطور که باید و شاید نتیجه بدهد و به همین خاطر است که سالهاست زنجیره نظام آموزشی حلقه مفقوده ای به نام مهارت دارد.
در حال حاضر آموزش و پرورش نقش اندکی در آموزش مهارتهای اساسی زندگی به دانشآموزان دختر ایفا میکند. محتوای درسی تئوری، بی فایده و فرسوده است و نتوانسته متناسب با نیاز آنها کارآمد باشد و بالتبع تحولی اساسی در بخش اشتغال و آینده شغلی آنها نیز ایجاد نکرده است.
بیتوجهی به مهارتآموزی در مدارس و دانشگاههای کشور تا جایی پیش رفته که سبب شده تا دانشآموزان دختری که از مدارس یا دانشگاه ها فارغالتحصیل میشوند حتی دروس آموزش دیده را به دلیل تکیه صرف بر حافظه محوری فراموش کنند و در عین حال مهارتی نیز نیاموخته باشند. بنابراین فرد برای یافتن شغل چارهای ندارد جز اینکه یکبار دیگر هزینهای صرف کند تا مهارتی را فرا بگیرد یا اینکه باز هم ادامه تحصیل و اخذ مدرک دانشگاهی را انتخاب کند اما در نهایت با تحصیلات تکمیلی هم نتواند کاری از پیش ببرد و باز درجا بزند.
رکود و درجا زدن نظام آموزشی ایران در سالهای گذشته بیش از هر چیز به عدم توجه دولت به آموزش و کافی نبودن سرمایه گذاری در این حوزه مهم مربوط است. بر پایه برآوردها و دادههای منتشر شده توسط نهادهای رسمی، سهم مخارج آموزشی در کل تولید ناخالص ایران چیزی حدود 3 درصد است که در سالهای گذشته اندکی هم کاهش یافته است. یک مقایسه ساده بین المللی نشان می دهد که سهم مخارج آموزشی در تولید ناخالص ملی ایران کمتر از نصف بخش مهمی ازکشورهای توسعه یافته است.
در طی سال های گذشته اگر دولت بودجه ای هم اختصاص داده باشد، تنها به امور عمرانی و بازسازی مدارس اختصاص داده و نسبت به ایجاد انگیزه و ارتقای مهارت مربیان و معلمان توجهی نکرده است. با این تفاسیر طی این سال ها کیفیت آموزشی در ایران پایین آمده است. شاهد این مدعا هم بررسیهای مقایسهای بین المللی مربوط به توسعه نیروی انسانی ایران است که نشان می دهد کشور ما جایگاه مناسبی در این زمینه نداشته و در رده 85 تا 90 قرار می گیرد؛ فقر کیفیتی آشکاری که هم به دلیل کمبودها و مشکلات مربوط به امکانات مدارس به وجود آمده و هم مربوط به روشهای سنتی آموزشی و عدم توانایی های معلمانی است که با روش های جدید بیگانه هستند.
خالی بودن سبد کسب مهارت ها برای معلمان، بالتبع موجب شده که دانش آموزان دختر بدون اینکه مهارتی داشته باشند از قافله نیازهایشان عقب بمانند.
نبود بسترهای مناسب برای مهارت آموزی اکنون باعث شده که نه تنها دختران دانش آموز در زمینه مسائل زناشویی و مهارت های زندگی عقب مانده باشند، بلکه در زمینه مهارت های اشتغال نیز چیزی در چنته نداشته باشند.
این همان موضوعی است که معصومه حاج بهرامیان، معلم فلسفه و منطق نسبت به آن واکنش نشان داده و درباره جای خالی مهارتآموزی در کتابهای درسی گفته: کتاب های درسی پاسخگوی تمام نیازهای دانشآموزان نیست به همین دلیل همه ساله روز نخست کلاس درس به دانشآموزان میگویم در کنار خواندن منطق و فلسفه باید موارد دیگری را فرا بگیرید چرا که یک دختر توانمند و قوی در جامعه امروز باید برخی مهارتها را بداند.
همسو با این معلم، سینا کلهر، عضو هیئت علمی مرکز پژوهشهای مجلس نیز سال گذشته در واکنش به مهارت آموزی در مدارس، مشکل بنیادی نظام اشتغال را نظام آموزش دانسته و گفته بود: زمانی که دختران و پسران ما 12 سال تحصیلی را با 12 هزار تا 13 هزار ساعت آموزش پشت سر می گذارند، ناچار هستند در شرایط یکسان تحصیل کنند، این مسئله در آینده و در محیط های شغلی با شرایط سخت کاری نیز اتفاق می افتد و بسیار عادی به نظر می رسد، گذشته از اینکه محتوای کتاب های آموزشی کشور حداقل تناسب سازی را نیز فراهم نکرده در حالی که آموزش مهارت باید متناسب با ظرفیت توانمندی و استعداد دختران و همچنین پسران باشد.
او پیشنهاد کرده که به راحتی این امکان وجود دارد که 12 سال تحصیلی دانش آموزان به هشت سال تقلیل پیدا کند. چهار سال باقی مانده نیز دوره مهارت آموزی و کارآموزی باشد تا دانش آموزان بتوانند متناسب با توانایی فردی از هنرهای بانوان گرفته تا بسیاری از موارد اقتصاد خلاق در بخش اجتماعی، فرهنگی و یا اقتصاد دانش بنیان که بسیار علم محور است را بیاموزند و این بخش در مقطع دبیرستان فعال باشد.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰