گفتگو با اين 2 دختر خلاق را بخوانيد
کد خبر: ۳۳۱۲۳
تاریخ انتشار: ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۱:۵۵

درکوچه پس کوچههاي شهر رشت، کنج يک کارگاه 22 متري، دو دختر شانهبهشانه هم کار ميکنند؛ دو دختر جوان که شغلي غيرمتعارف را براي خودشان انتخاب کردهاند و به همين دليل برخلاف بسياري از همنوعانشان سروکارشان با اره و تيشه است؛ با دستگاه عمودبُر و فرز، با چوب نراد و کاج و راش و گردو. لطفاً تعجب نکنيد؛ «صديقه مؤمننيا» و «ليلا آوخ» را خيليها بخاطر همين شغل غيرمتعارفي که انتخاب کردهاند ميشناسند؛ دختران جواني که موفقيتشان را بيش از هر چيز مديون جسارت و پشتکار در کارهايشان هستند. گفتگوي جامجمآنلاين را با اين دو دختر نجار از دست ندهيد:

کارگاه نجاري شما چند ساله است؟

مؤمننيا: به طور رسمي دو سال است که ما اينجا مغازه داريم اما از هفت سال پيش من و ليلا تجربه نجاري را شروع کرديم.

قبل از نجاري به چه کاري مشغول بوديد؟

مؤمننيا: من يک شرکت خدمات آموزشي داشتم و کارهاي کامپيوتري انجام ميدادم. ليلا هم آن روزها براي خودش گالري هنري داشت و نقاشي آموزش ميداد. بعد که باهم دوست شديم کم کم ايدههاي جديدتري به ذهنمان رسيد.

متولد چه سالي هستيد و در چه رشتهاي درس خواندهايد؟

مؤمن نيا: من 4 بهمن 62 به دنيا آمده ام و ليسانس مديريت بازگاني دارم.

آوخ: من هم 26 بهمن 59 به دنيا آمدهام و ليسانس ادبيات دارم.

چه اتفاقي مي افتد که يک ليسانس مديريت بازرگاني و يک ليسانس ادبيات فارسي، نجار ميشوند؟

آوخ: من از مدتها قبل علاقه خيلي زيادي به کارکردن با چوب داشتم. معرق و منبت و خراطي را به همين دليل دنبال مي کردم و در سطح حرفهاي بلد بودم اما هميشه ته ذهنم دوست داشتم ساخت وسيلههاي چوبي بزرگ تر را هم تجربه کنم. وسايلي مثل ميز، صندلي، کتابخانه و... که در زندگي همه مردم کاربرد دارند.

نجاري را کجا ياد گرفتيد؟

مؤمننيا(ميخندند): هيچ کجا... خودمان ياد گرفتيم. من که شخصاً شاگردي ليلا را کردم و ميکنم و از او کار را ياد گرفتم. خوشبختانه خود ليلا استعداد خوبي در کارهاي هنري دارد و فقط با نگاه کردن به يک وسيله ميتصواند نقشه آن را توي ذهنش بکشد و يکي شبيه آن را بسازد. البته ما چون نتوانستيم آموزش ببينيم و از اصول اوليه ساخت وسيلهها خبر نداشتيم، آزمون و خطاهاي زيادي را از سر گذرانيم اما بالاخره فوت و فن انجام کار دستمان آمد.

چرا کسي به شما نجاري ياد نداد؟

مؤمننيا: ياد ندادند ديگر... مثلاً ما آن روزها به فني وحرفهاي مراجعه ميکرديم اما ميگفتند که آموزش درودگري براي خانمها نداريم. اگر دوست داريد کارچوب بکنيد برود سراغ معرق! ولي ما حرفمان اين بود که ميخواهيم از نجاري پول دربياوريم نه معرق. بعد هم ليلا خودش معرق را بلد بود و احتياج به آموزش نداشت. وقتي از آموزش هاي رسمي نااميد شديم رفتيم سراغ محيط حرفهاي کارو آموزش غيررسمي. اما حتي آنجا هم کسي به ما کمک نکرد.

بعد چه کار کرديد؟

آوخ: خودمان دست به کار شديم. اوائل سرمايهاي براي شروع کار نداشتيم و گوشه همان پارکينگي که من کارهاي هنريام را انجام مي دادم مشغول شديم.

سرمايه شروع کار را از کجا آورديد؟

مؤمننيا: ما از صفر شروع کرديم. طلاهايمان را فروختيم. ليلا تعدادي از کارهاي هنرياش را فروخت و بالاخره به اندازه خريد چندتا دستگاه پول به دست آورديم. بعد هم در طول کار بقيه وسيلهها را خريديم. البته همين حالا هم خيلي مجهز نيستيم.

مردم وقتي وارد کارگاه شما ميشوند و دوتا دختر جوان را مشغول کار ميبينند چه واکنشي نشان ميدهند؟

آوخ: اوايل که اصلاً ما را باور نميکردند. هميشه وارد کارگاه که ميشدند ميپرسيدند: خب اوستاکار کجاست؟ ما هم جلو مي رفتيم و ميگفتيم خودمان هستيم، بفرماييد! باز ميگفتند نه منظورمان آقاي اوستاکار است!

الان بعد از دوسال، برخورد رقباي نجار با شماچطور است؟

مؤمننيا: يکسري خيلي خوب ما را تشويق ميکنند و از اين کار ما استقبال ميکنند.مثلاً ازتهران استادکارهاي قديمي و باسابقه ميآيند وبه ما سرميزنند، شيريني ميآورند و ميگويند خوشحاليم که شما اين کار را انجام ميدهيد. اما هنوز هم خيليها واکنش خوبي نشان 
نميدهند و دورادور به گوش ما ميرسد که از اين اتفاق راضي نيستند.

کار با ابزارهاي نجاري سخت نيست؟اصلاً باچه ابزارهايي کار ميکنيد؟

مؤمننيا: قطعاً راحت نيست! ما با اره ميزي، اره فارسيبر، دستگاه پوليش،دستگاه اوور فرز و اره عمودبُرکارميکنيم. روزهاي اولي که کار را شروع کردهبوديم، ليلا يک اره عمودبرفرسوده داشت که من تعجب ميکردم چطور با آن کارميکند. البته کلاً ليلا با اره عمودبر معجزهميکند. بخاطر همين من به ليلا ميگويم سلطان عمودبر!

خودتان چه لقبي داريد؟

مؤمننيا(ميخندد): من هم وروجک خانم نجارم!


برچسب ها: نجار ، رشت ، کارگاه ، وروجک ، عمودبر ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار