کد خبر: ۴۳۹۱۸
تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۲۱

اواخر مرداد ماه سال 84 مرد جواني به پليس آگاهي رفت و از ناپديد شدن برادر 30 ساله اش به نام «ابراهيم» خبر داد.

وي به مأموران گفت: «زن برادرم مي گويد ابراهيم براي سفر به عراق رفته است. اما حالا مدتي است هيچ خبري از او نداريم و وقتي پيگير پرونده شده ام متوجه شدم او هرگز از کشور خارج نشده است.» تلاش پليس در اين زمينه آغاز شده بود که جنازه مثله شده يک مرد جوان در حاشيه بيابان هاي ورامين پيدا شد. شواهد نشان مي داد اين مرد در محل ديگري به قتل رسيده و سپس جنازه اش نيمه شب به بيابان منتقل شده است. پليس به بررسي پرداخت و دريافت جنازه متعلق به ابراهيم است.

مأموران در نخستين گام از تحقيقات به بازجويي از همسر ابراهيم پرداختند. اين زن که خودش را غمزده نشان مي داد به مأموران گفت: «همسرم چند روز پيش براي سفر به عراق از خانه خارج شد. من خبري از او نداشتم تا اينکه برادرم همسرم پيگير ماجرا شد.»

در اين بين برادر قرباني بار ديگر به پليس آگاهي رفت و گفت: «از وقتي برادرم ناپديد شده بود يک نفر مدام به خانه او زنگ مي زد. من به همسر برادرم به نام "شهلا" مشکوک هستم.»

اظهارات اين مرد نخستين سرنخ را به پليس داد و شهلا بار ديگر تحت بازجويي قرار گرفت. اين زن پرده از قتل شوهرش برداشت و به اجير کردن دو مرد اعتراف کرد. به اين ترتيب دو مرد جوان به نام هاي «داود» و «شاپور» بازداشت شدند. آنها که پسردايي و پسرعمه هستند به قتل اعتراف کردند.

زن جوان پس از محاکمه به 15سال زندان و دو متهم اجير شده به جرم مشارکت در قتل به قصاص محکوم شدند.حکم صادره در ديوان عالي کشور تأييد شده بود که داوود و شاپور توانستند با پرداخت ديه 90 ميليون توماني رضايت دو فرزند قرباني را جلب کنند اما پدر و مادر مقتول پيگير پرونده نشدند و دو متهم جوان 12 سال بلاتکليف در زندان ماندند. آنها طبق قانون جديد نامه اي به دادگاه نوشتند و خواستار تعيين تکليف شدند.

آنها در شعبه دوم دادگاه کيفري يک استان تهران پاي ميز محاکمه ايستادند. در اين جلسه داود گفت: «مدتي بود با شهلا آشنا شده بودم. او با من درد دل مي کرد و از بد رفتاري هاي شوهرش مي گفت. به همين دليل براي قتل شوهرش از من کمک گرفت. من که خام حرف هاي او شده بودم ماجرا را با پسر دايي ام در ميان گذاشتم. طبق نقشه، شهلا نيمه شب در خانه را برايمان باز کرد و ما وارد شديم. شهلا خودش اولين ضربه را با چوب به سر شوهرش زد که بيهوش شد. سپس من و شاپور با چاقو به جان شوهرش افتاديم و سپس جنازه را مثله کرديم. ما اشتباه کرديم و به همين علت هم تا يک قدمي چوبه دار رفتيم. اما حالا عدم پيگيري خانواده قرباني باعث شده 12سال بلاتکليف در زندان بمانيم. حالا از قضات دادگاه تقاضا داريم تا به ما کمک کنند.»

شاپور نيز گفت: «براي جلب رضايت فرزندان قرباني پولي نداشتيم. به همين دليل 90 ميليون تومان ر ا قرض گرفتيم. حالا هم پولي براي جلب پدر و مادر قرباني نداريم و آنها حتي براي پيگيري پرونده هم حاضر نمي شوند و ما را در زندان بلاتکليف رها کرده اند. از قضات دادگاه تقاضاي کمک داريم.»

در پايان اين جلسه هيئت قضائي وارد شور شد تا رأي صادر کند.


برچسب ها: بلاتکلیف ، زندان ، پلیس ، بازجویی ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
ویدئو