بقاي يوز ايراني از مرحله تهديد گذشته و وارد بحران شده،مخاطره‌اي جدي که در صورت عدم چاره انديشي، يوز ايراني را به تاريخ رهسپار مي‌کند.

بر اساس آنچه مدير عامل انجمن يوزپلنگ ايراني عنوان کرده، برخلاف تصور عمومي، وضعيت بقاي اين گونه جانوري ارزنده در شرايط بحراني قرار دارد، تعداد يوزي که از سوي وي اعلام مي شود به نوعي عمق اين بحران و يا بهتر بگوييم فاجعه را بيان مي کند.

وي مي گويد: در سرشماري که سال گذشته از يوزها انجام گرفت، تعداد يوز ماده چهار قلاده عنوان شد و با احتساب دو يوز ماده اي که در تصادف جاده اي از بين رفته اند در حال حاضر تنها دو يوز ماده در منطقه مياندشت زندگي مي کنند.

به واقع اصلي ترين چالش پيش روي حيات گونه جانوري مذکور به برهم خوردن تعادل جنسيتي ميان تعداد يوز نر و ماده و کاهش شديد و چشمگير يوزهاي ماده باز مي گردد.

آنچنانکه اين مقام مسئول(مرتضي اسلامي)عنوان کرده، حفظ و بقاي يوز ايراني صرفاً با اتکاي به يک نهاد خاص ميسر نمي شود و مي طلبد تمامي مردم، دستگاه هاي ذيربط و شخص رئيس جمهور در اين حوزه ورود کند، در غير اين صورت تا پايان دهه 90 شمسي،اثري از يوز ايراني باقي نمي ماند.

جاده ها بلاي يوزها

ظاهراً تصادفات جاده اي صرفاً براي انسان ها چالش برانگيز نيست، زيرا بر اساس اعلام و اظهارات مدير عامل انجمن يوز ايراني، در حال حاضر اصلي ترين بحران حيات در ارتباط با اين گونه جانوري، به سوانح جاده اي معطوف مي شود. براساس آنچه اين مقام مسئول مي گويد: در حال حاضر، تعداد يوز ايراني به 40 قلاده مي رسد.

تراژدي کشتار يوزپلنگ در يزد

يکي از بزرگ ترين تراژدي هاي کشتار يوز ايراني در سال 1373 رخ داد،23 سال پيش در روز نهم شهريور ماه، ماده يوزي که به همراه سه توله اش براي رفع تشنگي وارد نخلستاني در بافق يزد شده بود توسط برخي از مردم ناآگاه با سنگ و چوب و چماق مورد هجمه قرار گرفت.

در اين ميان دو توله در اثر شدت حملات از بين رفتند و يک توله نيمه جان نيز با حضور به موقع محيط بان نجات يافت که بعد از 9 سال زندگي، اين يوز نيز بر اثر بيماري در پارک پرديسان جان باخت. خاطره تلخ بازگشت و حضور مکرر و متعدد ماده يوز ايراني براي يافتن توله هايش در حوالي بافق، از تصاوير و صحنه هاي حزن انگيزي بود که بعد از گذشت بيش از دو دهه همچنان ذهن و روح دوستداران طبيعت را مي خراشد و آزار مي دهد.

در کمتر از يک دهه بعد باز هم بافق يزد شاهد صحنه اي دردناک از تلف شدن و مرگ يوزهاي ايراني بود،کشاورزي که سه توله يوز ايراني را در آتش سوزاند و البته اين حادثه باعث ورود برنامه عمران ملل متحد و صندوق تسهيلات جهاني محيط زيست براي حفاظت از يوز ايراني شد و از سال 1380 عليرغم تلاش هاي متخصصان داخلي و خارجي برا ي بقاي اين گونه جانوري، کمترين حمايت از سوي دولت در طول 15 سال گذشته در اين خصوص اعمال شده است.

رئيس جمهور ورود مي کند؟

در اين ميان،ورود و دخالت عالي ترين مقام دستگاه اجرايي کشور(با عنايت به اختيارات ويژه اي که از آن برخوردار است) مؤلفه اي خطير در حفظ يوز ايراني محسوب مي شود؛ امري که مي تواند براي دوستداران طبيعت و بقاي اين گونه جانوري بسيار مثمر ثمر واقع شود،چشم ها در انتظار است،آيا تدبيري براي حفاظت از يوز ايراني لحاظ مي شود؟گذشت زمان پاسخ اين سئوال را خواهد داد،زماني که هر آنچه به تعويق بيافتد روزنه هاي اميد را براي بقاي يوز ايراني بيشتر از گذشته مسدود و ناممکن خواهد کرد.