مهر: دو مرد جوان که در جريان مشاجره مرگبار دوست خود را به قتل رسانده‌اند صبح روز يکشنبه در شعبه دهم دادگاه کيفري محاکمه شدند. اين درحالي بود که دختر 10 ساله مقتول با چشمان اشکبار به قضات دادگاه گفت: قاتلان پدرم را طوري مجازات کنيد که بدجوري بميرند!

رئيس دادگاه پرسيد: پس تقاضاي قصاص داري؟ که دخترک گفت: قصاص؟ نمي‌دانم چه هست، فقط بکشيدشان! اينها بابام را کشته‌اند.

شامگاه بيست و دوم مرداد پارسال در پي درگيري ميان سه مرد جوان در خيابان قزوين (جنوب تهران)، يکي ازآنها براثر اصابت ضربه‌اي سهمگين به سرش بيهوش و بلافاصله به بيمارستان لقمان‌الدوله منتقل شد. اما پس از 3 روز مرد 28 ساله به کام مرگ فرورفت. براساس گزارش پليس، اين مرد با يک ضربه مشت، تعادلش را از دست داده و هنگام سقوط به زمين سرش به قفل در مغازه‌اي خورده و خونريزي مغزي کرده بود.

به دنبال اعلام خبر مرگ مرموز مرد جوان، بازپرس کشيک قتل با حضور در بيمارستان دستور تحقيقات ويژه در اين‌باره را صادر کرد. در ادامه نيز مهدي و محمدرضا که شب حادثه با مقتول درگير شده بودند به اداره پليس منتقل شدند، اما آنها که به‌اتهام مشارکت در قتل عمد بازداشت شده بودند در مراحل مختلف تحقيق ديگري را عامل قتل جمشيد معرفي کردند.صبح روز يکشنبه دو متهم براي محاکمه در شعبه دهم دادگاه کيفري در برابر قضات قرار گرفتند. در ابتداي جلسه محاکمه مادر مقتول از قضات خواستار قصاص قاتلان فرزندش شد.

همچنين دختر 10 ساله قرباني جنايت از قاضي خواست قاتلان پدرش را به مرگ محکوم کند.او که حتي معناي قصاص را نمي‌دانست و فقط با اشک‌هايي که از چشمانش سرازير بود با اشاره دست هر دو متهم حاضر در دادگاه را نشان داد و به رئيس دادگاه گفت: «اين دو نفر قاتل پدرم هستند، آنها را بکشيد.»سپس «مهدي» متهم رديف اول در دفاع از خود گفت: شب حادثه من و همسرم از عروسي مي‌آمديم که سر کوچه ديدم محمدرضا و جمشيد با هم دعوا مي‌کنند، ماشينم را نگه‌داشتم و براي ميانجيگري جلو رفتم اما متوجه شدم جمشيد و محمدرضا حالت طبيعي ندارند.

همان موقع جمشيد از پشت ضربه‌اي به من زد که در جريان درگيري کت و شلوار عاريه‌اي را که براي شرکت در يک عروسي امانت گرفته بودم، پاره و خوني شد.بعد خودم را کنار کشيدم، اما جمشيد که نمي‌توانست خودش را کنترل کند شروع به فحاشي کرد و بعد هم عقب عقب رفت و سرش خورد به قفل در يک مغازه و بيهوش بر زمين افتاد. همان موقع او را به بيمارستان منتقل کرديم که چند روز بعد هم فوت شد.سپس متهم ديگر به نام «محمدرضا» پاي ميز محاکمه ايستاد و در دفاع از خود گفت: شب حادثه حدود ساعت 11 شب من از قهوه‌خانه مي‌آمدم که جمشيد (مقتول) را ديدم. با هم در حال صحبت بوديم که مهدي سر رسيد و با هم درگير شديم.

عامل قتل و دعوا هم مهدي بود.سپس کمال پدر مهدي نيز که پس از مرگ جمشيد پيراهن خونين پسرش را پنهان کرده بود، به عنوان متهم به دفاع از خود پرداخت و اتهامش را رد کرد.

در ادامه جلسه دادگاه چند نفر از شاهدان ماجرا که آن شب در محل درگيري حضور داشتند به دادگاه فراخوانده شده و مشاهداتشان را بيان کردند اما در نهايت مشخص نشد که ضربه مرگبار را چه کسي زده است. پس از پايان جلسه محاکمه، قاضي زالي - رياست دادگاه - و قاضي ملکي و قاضي غفاري - مستشاران دادگاه - وارد شور شدند تا حکم‌شان را صادر کنند.