کد خبر: ۲۲۰۱۷۹
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۴۰۰ - ۱۵:۵۰

هنر در هر عرصه‌ای، ذهنی و سلیقه‌ای است. برداشت هر کس از اثری هنری از هم متفاوت و بسته به نگاهی است که فرد به آن دارد. تعدادی اثر هنری هستند که شگفتی عده‌ای را برمی‌انگیزانند و عده‌ای دیگر ارزشی برایشان قائل نیستند؛ این اتفاق به طور ویژه در سینما زیاد می‌افتد. در یک قرن گذشته، سینما با تولید صدها هزار فیلم از زمان شکل‌گیری‌اش، در عرصه‌ی سرگرمی تبدیل به مدیوم غالب شده است. با این حال، فیلم‌های بسیار معروفی وجود دارد که در عین محبوبیت فراوان و موفقیت‌ تجاری، پیش عده‌ای از مخاطبان سینما منفور هستند. تضادی که قدرت ایده‌ی روایی این فیلم‌ها را زیر سؤال می‌برد. اگرچه هستند فیلم‌هایی که در عین محبوبیت نزد منتقدان نتوانسته‌اند نظر مخاطبان را به خود جلب کنند، جالب است نگاهی به فیلم‌هایی بیندازیم که مخاطبانشان دچار دودستگی هستند و نسبت به آن‌ها نظرات متناقضی دارند.

۱. پرومتئوس (Prometheus)

محصول ۲۰۱۲

کارگردان: ریدلی اسکات

بازیگران: نومی راپاس، مایکل فاسبندر، گای پیرس، شارلیز ترون

امتیاز راتن تومیتوز: ۷۳ از ۱۰۰

خلاصه داستان: دانشمندان در نتیجه‌ی تحقیقاتشان به نشانه‌ای می‌رسند که از نوعی رابطه بین زندگی روی زمین و انسان و موجودات سیاره و کهکشان‌های دور خبر می‌دهد. آن‌ها با سفینه‌ای به نام پرومتئوس برای بررسی زندگی موجودات بیگانه، سفری طولانی را در پیش می‌گیرند. وقتی به مقصد می‌رسند، با ترسی مواجه می‌شوند که نه تنها آن‌ها، بلکه کل بشریت را تهدید می‌کند.

چهارگانه‌ی «بیگانه» (Alien) به خاطر دو قسمت اول آن، به کارگردانی ریدلی اسکات و جیمز کامرون، معروف است. اما قسمت سوم و چهارم به رغم تغییرات منحصربه‌فرد دیوید فینچر و ژان پیر ژونه در خط داستانی فیلم، موفق نشد تحسین مخاطبان را به اندازه‌ی دو قسمت اول برانگیزاند. «پرومتئوس» که به گفته‌ی ریدلی اسکات می‌تواند به نوعی قصه‌ی اولیه یا ماقبل سری فیلم‌های بیگانه باشد، با توجه به فاصله‌ی پانزده ساله‌ی نمایشش با قسمت چهارم، «بیگانه: رستاخیز» (Alien Resurrection)، خود به خود در موقعیت خطرناکی قرار داشت. با اینکه اولین پیش‌درآمد «بیگانه» به لحاظ تجاری با موفقیت روبه‌رو شد، بسیاری از مخاطبان آن را تلاشی «ضعیف و آبکی» برای احیای این سری فیلم‌های شاخص پرطرفدار می‌دانند. البته راجر ایبرت به فیلم ۴ ستاره داد و آن را اثری متفکرانه دانست.

۲. مرثیه‌ای برای یک رویا (Requiem For A Dream)

محصول ۲۰۰۰

کارگردان: دارن آرنوفسکی

بازیگران: جرد لتو، جنیفر کانلی، الن برستین

امتیاز راتن تومیتوز: ۷۹

خلاصه داستان: سارا گلدفارب بیوه (الن برستین) با پسر خوب اما بی‌هدفش (جرد لتو) که با دوست‌دخترش (جنیفر کانلی) درگیر اعتیاد هستند، زندگی می‌کند. سارا که آرزوی حضور در یک برنامه‌ی بازی تلویزیونی را دارد، رژیم خطرناکی را شروع می‌کند تا خودش را به استاندارد زیبایی برای حضور در مقابل مخاطبان تلویزیون ملی برساند.

این درام روان‌شناختی که بر اساس رمانی به همین نام ساخته شده است، قصه‌ی زندگی چهار نفر که هر کدام به‌گونه‌ای با اعتیاد دست و پنجه نرم می‌کنند و تأثیر اعتیاد بر جسم و روحشان را روایت می‌کند. اعتیاد آن‌ها باعث می‌شود در‌ جهانی پر از ناامیدی و توهم زندانی شوند. هرچه فیلم جلوتر می‌رود، شخصیت‌ها بیشتر به سمت ویرانی پیش می‌روند و واقعیتشان تحت تأثیر توهم به فاجعه تبدیل می‌شود.

فیلم نه در‌‌ گیشه، اما در جذب منتقدان موفق عمل کرد. به خاطر سبک بصری، کارگردانی، تدوین، موسیقی و بازیگری هم تحسین منتقدان را برانگیخت و یک نامزدی اسکار بهترین نقش مکمل زن را نصیب الن برستین کرد. اما از جمله آثار آرنوفسکی است که تماشایش برای مخاطب سخت است؛ حتی برای مخاطبی که با سوژه‌ی قصه، یعنی تأثیر ویرانگر اعتیاد بر آن‌ها که قادر به فرار از آن نیستند، همذات‌پنداری می‌کنند. از سوی دیگر، بسیاری از مخاطبان بر این باورند که «مرثیه‌ای برای یک رویا» به‌اندازه‌ای درگیر آب و تاب تکنیک‌های فیلم‌سازی است که در روایت احساسی قصه ضعیف عمل می‌کند.

۳. لالالند (La La Land)

محصول ۲۰۱۶

کارگردان: دیمین شزل

بازیگران: رایان گاسلینگ، اما استون

امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰

خلاصه داستان: سباستین (رایان گاسلینگ) و میا (اما استون) که بارها به طور اتفاقی یکدیگر را می‌بینند، به خاطر علاقه‌ی مشترکشان به کار در عرصه‌ی نمایش و موسیقی به هم جذب می‌شوند. اما در مسیر موفقیت و پیگیری رویاهایشان مجبور می‌شوند تصمیماتی بگیرند که بر رابطه‌ی عاشقانه‌شان و آرزوهایی که هریک برای رسیدن به آن تلاش زیادی کرده‌اند، تأثیر می‌گذارد و آن‌ها را از هم دور می‌کند.

لالالندِ دیمین شزل چهارده نامزدی اسکار را دریافت کرد، رکوردی که پیش از این تنها به دو فیلم «همه چیز درباره‌ی ایو» (محصول ۱۹۵۰) و «تایتانیک» تعلق داشت. همچنین شش جایزه از جمله بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین کارگردانی را از آن خود کرد. اما جایزه‌ی بهترین فیلم را به مون لایت (Moonlight) باخت؛ در یکی از عجیب‌ترین لحظات تاریخ اسکار که اهداکنندگان جایزه، نام برنده را به اشتباه اعلام کردند. لالالند موزیکالی خیالی است که جذابیتش را مدیون شیمی جادویی میان شخصیت دو قهرمانش، رایان لینگ و اما استون، است. این فیلم در گیشه هم موفق عمل کرد و حقیقتا شایسته‌ی تحسینی است که برای فیلم‌نامه و کارگردانی شزل، موسیقی متن و ترانه‌ها، فیلم‌برداری و طراحی‌ صحنه‌اش دریافت کرد. اما با توجه به اینکه دو قهرمان فیلم سفیدپوست‌اند، بعضی مخاطبان، بی‌توجهی به مسأله‌ی نژاد را، به‌خصوص که فیلم تماما درباره‌ی موسیقی جز است، آزاردهنده و غیرمنصفانه می‌دانند.

۴. چشمان کاملا بسته (Eyes Wide Shut)

محصول ۱۹۹۹

کارگردان: استنلی کوبریک

بازیگران: تام کروز، نیکول کیدمن

امتیاز راتن تومیتوز: ۷۶ از ۱۰۰

خلاصه داستان: دکتر هارتفورد (تام کروز) که به ظاهر زندگی سالم و خوشبختی با همسرش آلیس (نیکول کیدمن) در بالای شهر نیویورک و خانه‌ی آنچنانی‌شان دارد، بعد از اعتراف‌های غیر‌منتظره‌ی آلیس درباره‌ی خوابی که دیده است، از هم می‌پاشد. دکتر هارتفورد که در ذهن خود با خواب همسرش کلنجار می‌رود، سعی می‌کند درصدد تلافی برآید. اما در این راه، به طور اتفاقی سر از جلسات گروهی زیرزمینی که برای پوشاندن هویتشان نقاب به صورت می‌زنند و روابط آئینی خارج از عرف آن‌ها درمی‌آورد. او به سرعت متوجه می‌شود قدم به جایی گذاشته است که از درک و ظرفیتش خارج است.

این درام روان‌شناختی معمایی آخرین و سمبلیک‌ترین اثر استنلی کوبریک، کارگردان بزرگ فقید، اقتباسی است از رمانی به نام «داستان رویایی» (Traumnovelle) نوشته‌ی آرتور شنیتسلر در ۱۹۲۶. کوبریک زمان وقوع داستان رمان را از اوایل قرن بیستم در وین به دهه‌ی نود میلادی در نیویورک تغییر داده است. این فیلم که به‌مرور زمان وارد قلمرو فیلم‌های کالت شد، مطالعه‌ای دقیق از روان انسان است که فضایی تقریبا هیپنوتیزم‌کننده از ترکیب هوس و وحشت به وجود می‌آورد. تام کروز و نیکول کیدمن، هر دو، یکی از بهترین و چالش‌برانگیزترین نقش‌آفرینی‌های طول عمر هنری‌شان را در این فیلم به نمایش گذاشتند. اما روایت غیرمتعارف بینابینی، ریتم کند، تنش ملودرام و نمادهای رمزآلود که درکشان بدون اطلاعات و مطالعه‌ی قبلی درباره‌ی مفاهیم مطرح‌شده در فیلم ممکن نیست، بسیاری از مخاطبان را گیج و با فیلم بیگانه می‌کند.

۵. درخشش ابدی ذهن بی‌آلایش (Eternal Sunshine Of The Spotless Mind)

محصول ۲۰۰۴

کارگردان: مایکل گوندری

بازیگران: جیم‌‌ کری، کیت وینسلت، کریستن دانست، الیجا وود، مارک رفالو

امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰

خلاصه داستان: کلمنتاینن (کیت وینسلت) بعد از یک جدایی دردناک از دوست‌پسرش جوئل (جیم کری)، او را با از سر گذراندن عملی تخیلی از حافظه‌اش پاک می‌کند. وقتی جوئل می‌فهمد که کلمنتاینن برای فراموش کردن رابطه‌اشان دست به چنین کار افراطی‌ زده است، او هم تصمیم می‌گیرد حافظه‌اش را از کلمنتاین پاک کند و کم‌کم زنی را که عاشقش بود، از یاد ببرد.

«خورشید ابدی ذهن پاک» که با نام «خورشید ابدی» هم شناخته می‌شود، درام روان‌شناختی علمی تخیلی نوشته‌ی چارلی کافمن، نویسنده‌ و کارگردان آثار دیگری مثل «اقتباس» (Adaptation) و «قصد دارم تمامش کنم» (I’m Thinking of Ending Things) است. عنوان فیلم نقل قولی است از یکی از شعرهای الکساندر پاپ، شاعر بریتانیایی در ۱۷۱۷. این فیلم که بعدها کالت شد، هم به لحاظ تجاری موفق بود و هم نظر منتقدان و مخاطبان را در زمان اکرانش، به خاطر خط داستانی، فیلم‌نامه، کارگردانی و بازی‌هایش به‌خصوص کیت وینسلت و جیم کری که در نقش‌های جدی کمتر ظاهر می‌شود، به خود جلب کرد. فیلم یک نامزدی اسکار بهترین نقش اول زن را برای کیت وینسلت به همراه داشت و اسکار بهترین فیلم‌نامه‌ی غیراقتباسی را نصیب کافمن کرد.

با اینکه منتقدان خورشید ابدی را یکی از بهترین فیلم‌های اوایل قرن بیست‌ویکم می‌دانند، فرم، روایت غیرخطی و پیچیده‌ (همچون سایر آثار کافمن) با پایان تلخ مبهمش، بخش زیادی از مخاطبان را گیج و دلزده می‌کند. خورشید ابدی رنج از دست دادن و پیچیدگی‌های رابطه را به نمایش می‌گذارد. می‌توان آن را پیروزی عشق با وجود تمام مشکلاتی که بر سر راهش قرار دارد، دانست یا کند و کاو بالینی در واقعیت‌های رابطه‌ی عاشقانه؛ بستگی دارد از چه زاویه‌ای آن را تماشا می‌کنید.

۶. جنگ ستارگان: آخرین جدای (Star Wars: The Last Jedi)

محصول ۲۰۱۷

کارگردان: ریان جانسون

بازیگران: مارک همیل، کری فیشر، آدام درایور، دیزی رایدلی، اسکار ایزاک، لارا درن، بنچیو دل‌تورو، دامنل گلیسون

امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰

خلاصه داستان: زندگی در صلح و انزوای لوک اسکای‌واکر (مارک همیل)، به دنبال از بین رفتن آخرین معبد جدای‌ها به دست کایلو رن (آدام داریور)، با ورود ری (دیزی رایدلی)، زن جوانی که نشانه‌هایی قوی از وجود نیرو در او دارد، بهم می‌ریزد. علاقه‌ی ری به یادگیری تکنیک‌های جدای‌ها، لوک را مجبور می‌کند تصمیمی بگیرد که زندگی همه را تا ابد تغییر می‌دهد. در همین حال، کایلو رن و ژنرال هاکس (دامنل گلیسون) از جناح تاریکی که محفل یکم را رهبری می‌کنند، با تمام نیرو در حال حمله به لیا (کری فیشر) و جبهه‌ی مقاومت هستند تا امپراتوری کهکشان را از آن خود کنند.

دومین قسمت از سومین سه‌گانه‌ی سری فیلم‌های «جنگ ستارگان» در زمان اکران، پرفروش‌ترین فیلم ۲۰۱۷، نهمین فیلم پرفروش تمام دوران و دومین فیلم پرفروش سری فیلم‌های جنگ ستارگان شد. فیلم چهار نامزدی اسکار دریافت کرد و به خاطر سکانس‌های اکشن و بار احساسی‌اش، توانست نظر مثبت منتقدان را به خود جلب کند. با اینکه طرفداران دوآتشه‌ی جنگ ستارگان از دیدن دوباره‌ی مارک همیل و کری فیشر (البته حضور کامپیوتری او) بسیار خوشحال بودند و فیلم توانست بسیاری از مخاطبانش را راضی نگه دارد، اما هیچ جنگ ستارگانی به اندازه‌ی «آخرین جدای» در میان طرفدارانش دودستگی ایجاد نکرد. تحلیلگران فاصله گرفتن از کلیشه‌های دودمانی قسمت‌های قبلی را تحسین کردند، اما بعضی هواداران این تغییرات را آزاردهنده و برخلاف انتظارات همیشگی یافتند. امتیازدهی فیلم هم به خاطر کمپین نقد منفی اینترنتی که علیه فیلم راه افتاد، تا حد زیادی نسبت‌ به قسمت‌های قبلی پایین آمد.

۷. هشت نفرت‌انگیز (The Hateful Eight)

محصول ۲۰۱۵

کارگردان: کوینتین تارانتینو

بازیگران: جنیفر جیسن لی، کرت راسل، ساموئل ال جکسون، تیم راث، جنیفر جیسن لی، بروس درن، مایکل مدسن، چنینگ تتوم، والتون گوگینس

امتیاز راتن تومیتوز: ۷۴ از ۱۰۰

خلاصه داستان: جان روثِ جایزه‌بگیر معروف به «جلاد» به همراه زندانی فراری‌اش (جنیفر جیسن لی) در مسیر شهر رد راک در وایومینگِ بعد از جنگ داخلی، با جایزه‌بگیر دیگری (ساموئل ال جکسون) و مردی که ادعا می‌کند کلانتر است (والتون گوگینس)، برخورد می‌کند. آن‌ها به امید پیدا کردن سقفی برای فرار از کولاک، وارد توقفگاهی بین راهی می‌شوند. جان روث معتقد است دست‌کم یکی از چهار مسافر دیگر توقفگاه، همکار زندانی فراری است و می‌خواهد در موقعیت مناسب همه‌ی آن‌ها را بکشد.

اصولا تماشای فیلم‌های تارانتینو کار چندان آسانی نیست و نظرات متفاوتی را برمی‌انگیزاند، اما «هشت نفرت‌انگیز» مقوله‌ای کاملا جداگانه است. منتقدانش کاملا دودسته‌اند؛ پیتر برادشاو آن را «صمیمی و در عین حال، به طرز غریبی خارق‌العاده» می‌داند و اوون گلایبرمن «بدترین فیلم تارانتینو». این تریلر وسترن که موسیقی متنش را انیو موریکونه بعد از سی‌و‌چهار سال دوری از ژانر وسترن در تنها همکاری‌اش با تارانتینو ساخته است، بعد از اکران موفق شد نظر مثبت منتقدان و مخاطبان را، به‌خصوص به خاطر بازی مجموعه‌ ستارگان و موسیقی متن فیلم، جلب کند. اما بعضی مخاطبان فیلم را پر از تناقض می‌دانند و نمایش روابط نژادی و رفتار خشنی که با شخصیت جنیفر جیسن لی در فیلم می‌شود، جنجال‌های زیادی را در زمان اکران به‌پا کرد. فیلم اولین جایزه‌ی اسکار بهترین موسیقی متن را نصیب آقای موریکونه کرد و دو نامزدی بهترین نقش مکمل زن برای لی و بهترین فیلم‌برداری را هم دریافت کرد.

۸. مادر (!Mother)

محصول ۲۰۱۷

کارگردان: دارن آرنوفسکی

بازیگران: جنیفر لارنس، خاویر باردم، میشل فایفر، اد‌ هریس

امتیاز راتن تومیتوز: ۶۸ از ۱۰۰

خلاصه داستان: زنی جوان (جنیفر لارنس) به همراه همسرش که هنرمندی مشهور است (خاویر باردم)، در عمارت سبک ویکتوریایی‌شان در حومه‌ی شهر، روزها را به بازسازی خانه می‌گذراند. یک‌شب غربیه‌ای (اد هریس) در خانه‌‌ی این زوج را می‌زند و مهمان ناخوانده‌اشان می‌شود. بعد از او، همسر (میشل فایفر) و دو فرزندشان هم از راه می‌رسند و همگی در خانه‌ی آن‌ها می‌مانند. کم‌کم وقتی زن متوجه می‌شود همسرش با هر که وارد خانه می‌شود، صمیمی و مهربانانه رفتار می‌کند، به جز او، وحشت او را و آشوب همه‌جا را فرا می‌گیرد.

اینکه آرنوفسکی در این فهرست با دو فیلم حضور دارد، نشان از موضع بلاتکلیف مخاطبان در مقابل آثار او دارد. آرنوفسکی هم از جمله فیلم‌سازانی است که تماشای آثارش می‌تواند برای مخاطب سخت و آزاردهنده باشد. این فیلم در ژانر وحشت روان‌شناختی آرنوفسکی با وجود دریافت تحسین منتقدان، به خاطر خشونت حاد و تمثیل‌ها و ارجاع‌هایش به انجیل جنجال‌برانگیز شد. «مادر» سرآمد سبک قصه‌گویی غیرمتعارف آرنوفسکی است؛ فیلمی که با نشانه‌های یک تریلر آغاز می‌شود، به‌‌سرعت تبدیل به چیزی کاملا متفاوت می‌شود که در عین جلوه‌ی پر زرق و برقش، مخاطب ناآگاه از نمادهای بی‌شمارش را حتما گیج می‌کند و تا آخرین لحظه راحت نمی‌گذارد.

۹. تایتانیک (Titanic)

محصول ۱۹۹۷

کارگردان: جیمز کامرون

بازیگران: کیت وینسلت، لئوناردو دی‌کاپریو، بیلی زین، کتی بیتس

امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰

خلاصه داستان: در میان مسافران پیر و جوان، فقیر و غنی کشتی بزرگ «تایتانیک»، رز (کیت وینسلت) از خانواده‌ای متمول اما ورشکسته، به همراه مادر و نامزد ثروتمند اما خبیثش (بیلی زین) وارد کشتی می‌شوند. رز که در بخش لوکس کشتی اقامت دارد، دختری افتاده و متفاوت با طبقه‌ی اشرافی‌ از جمله نامزدش و مادرش که به ازدواج دخترش با مردی ثروتمند امید بسته است، فرق دارد و آشکارا نامزدش را دوست ندارد. رز بعد از دعوایی خانوادگی روی عرشه با پسری جوان (لئوناردو دی‌کاپریو) از بخش فقیرنشین کشتی که بلیت تایتانیک را در یک شرط‌بندی برده است، آشنا می‌شود. آشنایی این دو به‌رغم اختلاف طبقاتی به‌ سرعت تبدیل به رابطه‌ای عاشقانه می‌شود. در میان عشق داغ این دو و جنجال‌های متعاقبش، تایتانیک بزرگ در صبح پانزدهم آوریل ۱۹۱۲ در آب‌های اطلس شمالی با کوه یخ برخورد می‌کند و در مدت زمان اندکی از هم فرو می‌پاشد.

«تایتانیک» که در زمان پخشش تبدیل به پدیده‌ای جهانی شد، به لحاظ تولید، دست و دلبازانه و پر زرق و برق‌ترین فیلم فاجعه‌ای (فیلمی که فاجعه‌ای را به تصویر می‌کشد) در تاریخ سینماست. بودجه‌ی هنگفتی که صرف ساخت این فیلم شد، از بخت خوب سازندگانش سود به‌مراتب هنگفت‌تری را در گیشه نصیبشان کرد. جلوه‌های بصری تایتانیک که یک کلاس پیشرفته‌ی مهارت‌های تکنیکی در فیلم‌سازی است، در بازنمایی حادثه‌ای واقعی، به‌غایت درست و دقیق بوده است. اما بسیاری از منتقدان و مخاطبان، قصه‌ی عاشقانه‌ی فیلم را که فاجعه‌ی کشتی تایتانیک در پس‌زمینه‌ی آن روایت می‌شود، به نسبت بخش اکشن آن، آبکی و کمتر تأثیرگذار و تأثربرانگیز می‌دانند. اگرچه همین قصه‌ی سطحی و کلیشه‌ای عاشقانه، عامل جذب مخاطب جهانی فیلم بوده است.

از سویی، کلیشه شدن تایتانیک در جریان تبدیل کردنش به یک نام تجاری و بهره‌وری بیشتر از آن، در این نارضایتی چندان بی‌تأثیر نبوده است. توانایی جیمز کامرون، کارگردان، نویسنده و تهیه‌کننده‌ی فیلم، در ساخت بلاک‌باسترها (سری فیلم‌های ترمیناتور) را هم نباید نادیده گرفت. تایتانیک علاوه بر جلب نظر مثبت منتقدان در زمان اکران، چهارده نامزدی و یازده جایزه‌ی اسکار از جمله جایزه‌ی بهترین فیلم و کارگردانی را دریافت کرد و بدین ترتیب، تبدیل به دومین فیلمی شد که تا آن زمان، بیشترین نامزدی و جوایز اسکار را از آن خود کرد. (تا پیش از آن، تنها «همه‌چیز درباره‌ی ایو» (All About Eve) محصول ۱۹۵۰، این تعداد نامزدی اسکار و «بن‌ هور» (Ben-Hur) محصول ۱۹۵۹، این تعداد جایزه‌ی اسکار را دریافت کرده بود.) تایتانیک همچنین اولین فیلمی شد که در زمان خود به فروش میلیاردی رسید. با تمام این رکوردها و موفقیت‌های جهانی، در یک نظرسنجی از سوی شبکه‌ی BBC، تایتانیک به‌عنوان بدترین فیلم تاریخ سینما انتخاب شد.

۱۰. گمشده در ترجمه (Lost In Translation)

محصول ۲۰۰۳

کارگردان: سوفیا کاپولا

بازیگران: اسکارلت جوهانسون، بیل مورای

امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵

خلاصه داستان: یک ستاره‌ی تنها و پا به‌ سن گذاشته‌ی سینما به نام باب هریس (بیل مورای) که برای ساختن یک آگهی تبلیغاتی در ژاپن است، با تازه‌عروسی سردرگم به نام شارلوت (اسکارلت جوهانسون) که به همراه همسر عکاس معروفش به ژاپن آمده است، به طور اتفاقی در کافه‌ی هتل با هم ملاقات می‌کنند. دو غریبه در کشور غریب در میان خیابان‌های پر از نور توکیو به هم جذب و در واقع پناه هم می‌شوند و رابطه‌ای بینشان شکل می‌گیرد که به همان اندازه که محال است، بی‌ریا، صمیمی و معنادار است.

درام کمدی رمانتیک سوفیا کاپولا در واقع ادای احترامی است به توکیو. این فیلم که به خاطر نگاه غیرمعمول خارج از عرفش به روابط عاشقانه در غیاب عناصر آشنای اجتماعی تحسین شده است، به مفاهیمی همچون احساس غریبگی و بیگانگی در فرهنگی دیگر می‌پردازد. فیلم در زمان اکران هم با موفقیت تجاری مواجه شد و هم نظر مثبت منتقدان را به خود جلب کرد، به‌خصوص برای نقش‌آفرینی‌های بیل مورای و اسکارلت جوهانسون و فیلم‌نامه و کارگردانی کاپولا. اما انتقاداتی را هم به خاطر قیاس‌های ناآگاهانه با فرهنگ ژاپنی دریافت کرد. این فیلم چهار نامزدی اسکار از جمله جایزه‌ی بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کرد، اما تنها جایزه‌ی بهترین فیلم‌نامه‌ی غیراقتباسی را با خود به خانه برد.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار