دریا قدرتی پور: تعدادشان هر زمستان بیشتر می شود؛ اما در آمارها شمارش نمی شوند؛ جزئی از جمعیت کارگران نامرئی هستند که تنها می توانی آنها را سر چهارراه ها یا میدان های اصلی شهر ببینی. آنها پدرند، همسرند و یا برادر و پسر خانواده، زندگیشان با سختی می گذرد و کمتر به چشم می آیند.
کارگران فصلی را همه می شناسند. زمستان که به آنها گره می خورد و فصل کوچ که می رسد میدان ها پر می شود از آنها که به امید زندگی بهتر زمین ها را ول کرده اند و آمده اند شهر. لهجه های هر کدامشان مختص خودشان است. چهره های سوخته و تفتیده از آفتاب اما فصل مشترک همه آنهاست. شغل فصلی عایدی برایشان ندارد اما اینکه در زادگاهشان بمانند هم نمی تواند دردشان را دوا کند. کارگران روزمزدی که اگر یک روزشان بی مزد بماند معلوم نیست بتوانند دوام بیاورند و معیشتشان به خطر می افتد.آنها از گرسنگی می ترسند، از اینکه مزدشان کم باشد می ترسند، از بیکاری هم می ترسند.
آمارها درباره اینکه در کشور چه تعداد مرد کارگر فصلی وجود دارد گنگ است و شاید تنها بتوان بخشی از جامعه بیش از یک میلیون و 500 هزارنفری کارگران ساختمانی را نیز از زمره کارگران فصلی محسوب کرد.
این در حالی است که با توجه به اینکه کارگران فصلی شغل تمام وقتی را تجربه نمیکنند و طبیعتاً درآمد کافی برای تأمین معیشت خانوار ندارند، زمینه مسائلی مانند حاشیه نشینی، فقر، آسیبهای اجتماعی و مهاجرتهای اجباری سرپرست خانوار برای یافتن شغل مناسب در خانواده آنها و جامعه را به دنبال خواهد داشت.
گرچه بخشی از کارگران فصلی اما این فرصت را دارند تا در قالب کارگران فعال در حوزه ساختمان از مزایای بیمه تأمین اجتماعی بهرهمند شده و با پرداخت حق بیمه از مزایای بازنشستگی و درمان این سازمان استفاده کنند اما این مجال طبیعتاً برای همه افراد فعال در حوزه کارهای فصلی مهیا نیست و دولت، مجلس، نهادهای تصمیم ساز مرتبط با اشتغال و تولید و حتی بخش خصوصی باید با سیاستگذاری و برنامهریزی، بخشی از فرصتهای شغلی ایجاد شده را در اختیار این بخش از جامعه کارگری قرار دهند تا شاهد کاهش آسیبها و رفع برخی دغدغههای آنان باشیم.
حالا کشاورزی سنتی و نفسگیر کشور، مردان زیادی را از این وادی تارانده است و چرخ کار اصلاً به نفعشان نمیچرخد و به این خاطر که آمار دقیقی هم از آنها نیست برنامه ریزی ها در قبالشان ابتر و ناقص مانده است؛ برنامه هایی که به شکل جزیره ای و موقت انجام شده و سپس به بن بست خورده است. آنها نه بیمه دارند و نه مزایا و نه بازنشستگی و زمانی که از کار افتاده بشوند خط فقر است که برایشان شاخ و شانه می کشد و ستون زندگیشان را در نمودارهای خمیده نشان می دهد.
با وجود اینکه طبق قانون کار و تأمین اجتماعی همه کارگران فصلی از حق دسترسی به خدمات بیمهای برخوردارند، اما هیچ کارفرمایی زیر بار بیمه این کارگران نمی رود و استدلالشان این است که چون قراردادی در میان نیست، پس بین آنها و کارگران، رابطه کارگر و کارفرما وجود ندارد. در مقابل، این کارگران نیز آنقدر درآمد ندارند که از مزایای بیمه خویشفرما برخوردار شوند؛ اما واقعیت این است که گذران عمر بدون بیمه، بدون قرارداد، بدون امنیت شغلی، با روزهایی پر از بیم، هراس و نگرانی از آینده محصول این رابطه غیرشفاف و مبهم است.
اینها همه در حالی است که بیشتر کارگران فصلی کارهایی را انجام می دهند که مصداق مشاغل سخت و زیان آور است، اما هیچگاه این عنوان به کار آنها اطلاق نمیشود.
قانون، کارهایی را سخت و زیانآور میشناسد که در آنها عوامل فیزیکی، شیمیایی، مکانیکی و بیولوژیکی محیط کار غیراستاندارد است و در اثر حضور فرد در این محیطها، تنشی به مراتب بالاتر از ظرفیتهای طبیعی، جسمی و روانی در او ایجاد میشود و وی را به بیماریهای شغلی و عوارض ناشی از آن مبتلا میکند. کارگران فصلی همه در چنین شرایطی کار میکنند و حاضرند برای داشتن درآمد به هر کاری حتی سختترین و زیانآورترین آن تن دهند.
این در حالی است که ماده 96 قانون کار تأکید دارد که وزارت کار مسئول نظارت بر شرایط کار، مدت کار، مزد، رفاه کارگر و نیز اشتغال زنان و کارگران نوجوان است. اما وقتی این ماده از قانون به درستی اجرا نمیشود، واضح است کارگرانی که برای زنده ماندن به هر شرایطی تن میدهند، هیچ نفعی از متن قانون نمیبرند.
مدتهاست کارگران فصلی فارغ از جنسیتشان شرایط سختی را میگذرانند و با حداقلها برای گذران زندگی کنار میآیند. این درحالی است که اگر قانون از کارگران فصلی حمایت بیشتری میکرد یا مسئولان برای کارگران فصلی طوری برنامهریزی میکردند که مجبور نباشند بیشتر ماههای سال را با بیکاری، نگرانی و تنگدستی بگذرانند، حتماً کارگر فصلی بودن نیز مثل کشورهای پیشرفته دنیا، در کشور ما نیز شغل دلهرهآوری نبود.
در کشورهای موفق که برای نیروی کارشان برنامهریزی دارند و برنامهها را با آیندهنگری مینویسند، یک کارگر فصلی که مثلاً زمستان در بخش کشاورزی و کاشت و برداشت بر روی زمین مشغول بوده در زمستان بومگردی می کند و در زمینه توریسم فعالیت می کند و یا اگر این شغل را نتواند ادامه دهد در بخش تهیه غذاهای بومی منطقه و فروش آنها دست به کار می شود و هیچوقت بیکاری را تجربه نمی کند.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰