کد خبر: ۴۵۰۵۲
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۵۰

عصر بيست و چهارم آبان ماه سال 90 پسر جواني به نام «سعيد» پيکر نيمه جان يک دختر 28 ساله به نام «مريم» را به بيمارستاني در جنوب غرب تهران منتقل کرد و گريخت. آثار ضرب و جرح و کبودي روي بدن اين دختر نمايان بود. تلاش پزشکان براي نجات دختر زخمي ادامه داشت اما اين دختر به علت ضربه مغزي جان سپرد. تحقيقات براي رديابي پسر جوان که از بيمارستان گريخته بودآغاز شده بود که سعيد بار ديگر به بيمارستان رفت و از سوي پليس بازداشت شد. اين پسر که مدعي بود دختر جوان زمين خورده و آسيب ديده است در بازجويي هاي بعدي به قتل وي با همدستي دختري به نام «سارا» اعتراف کرد. سارا نيز بازداشت شد و گفت همراه سعيد دختر جوان را کتک زده است.

وقتي پزشکي قانوني علت مرگ را ضربه هاي متعدد قديمي و جديد به سر و بدن قرباني اعلام کرد سعيد و سارا به اتهام مشارکت در قتل در شعبه دهم دادگاه کيفري يک استان تهران به رياست قاضي محمد باقر قربان زاده و با حضور يک مستشار پاي ميز محاکمه ايستادند.

در ابتداي اين جلسه نماينده دادستان کيفرخواست را خواند و گفت: «با توجه به اينکه اولياي دم قرباني شناسايي نشده اند معاون اول قوه قضائيه براي دو متهم حکم قصاص خواسته است.»

سپس سعيد به تشريح آشنايي اش با مريم پرداخت و گفت: «يکسال و نيم قبل از اين ماجرا با مريم که معتاد و کارتن خواب بود آشنا شد. او مي گفت کسي را ندارد تا به او پناه بدهد. به همين دليل دلم برايش سوخت واو را به خانه پدري ام در خيابان قزوين تهران بردم. مريم وقتي فهميد مادرم فلج است پيشنهاد داد تا به عنوان پرستار از او نگهداري کند. ما هم پذيرفتيم.»

وي ادامه داد: «چند ماه از اين ماجرا گذشته بود که با سارا در ايستگاه راه آهن آشنا شدم. او مي گفت از شهرستان به تهران آمده و حالا پولي ندارد تا به شهرش برگردد. من که دلم براي او سوخته بود سارا را هم همراه خودم به خانه آوردم و به دروغ به او گفتم مريم دختر خاله ام است. تا اينکه ظهر بيست و چهارم آبان ماه خواهرم با من تماس گرفت و گفت مريم و سارا با هم دعوا کرده اند. من بلافاصله خودم را به خانه رساندم و ديدم دعوا به کتک کاري کشيده شده است. براي پايان دادن به دعوا به صورت سارا و مريم سيلي زدم. اما همان موقع سارا مريم را به داخل حمام خانه هل داد و سرش را چند بار به ديوار کوبيد. او حتي با چاقو هم چند ضربه به مريم زد که بيهوش شد. من از ترسم مريم را به بيمارستان رساندم و فرار کردم. اما ساعتي بعد که براي سرکشي به اوضاع او دوباره به بيمارستان رفته بودم بازداشت شدم.»

وي گفت: «باور کنيد من در مرگ مريم دستي نداشتم. چون قبلاً يکبار به دليل رابطه نامشروع بازداشت شده و به زندان رفته بودم سارا از من خواست تا قتل را گردن بگيرم. او وعده داده بودم پدرش که در شهرستان صاحب چندين باغ و ملک است رضايت اولياي دم را جلب مي کند. من هم خام حرف هاي سارا شدم و به قتل اعتراف کردم اما حالا مي گويم بي گناهم.»

سپس سارا به دفاع پرداخت و سعيد را دروغگو خواند. وي گفت:«11ماه قبل از کشته شدن مريم در حوالي راه آهن با سعيد آشنا شدم. همسرم معتاد بود و پدرش خرج من و پسر پنج ساله ام را مي داد. نمي خواستم با همسرم زندگي کنم. براي همين از طريق پيامک با يک پسر جوان در شهرستان آشنا شده بودم. تا اينکه پدر شوهرم به ماجرا پي برد. او گوشي موبايلم را از من گرفت و مرا تهديد به مرگ کرد. من هم از ترسم از شهرستان فرار کرده و به تهران آمدم.وقتي در تهران با سعيد آشنا شدم او قول داد به من کمک مي کند. به همين خاطر به او اعتماد کردم و به خانه اش رفتم.باور کنيد سعيد بارها مريم را مقابل چشمان من کتک زده بود. او همان روز هم خودش به تنهايي با دسته جارو به سر مريم زد.او مرا تهديد کرده بود که بايد همدستي در قتل را گردن بگيرم. به همين دليل به دروغ اعتراف کردم که من هم مريم را کتک زده ام.»

در پايان اين جلسه هيئت قضائي وارد شور شد تا رأي صادر کند.


برچسب ها: اتهام ، بازجویی ، مرگ ، متهم ، بی گناه ، اعتماد ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار