«وقت زلزله، بیمهابا سوسک میشویم و سوار بر ماشین بدون بنزین، سراسیمه جویای یک سوراخ موش می شویم. تا صبح در خیابانها بیهدف میلولیم و با دلهره، پیگیر اخبار اقدس و اصغر میشویم. هنوز چیزی نشده، ترافیک از سر و کول شهر بالا میرود و در ماشینهای روشن بیحرکت، سرنشینان آرام به خواب میروند. زلزله، ۵ ریشتر بیشتر نیست اما ولوله، ۱۰ ریشتری است. از همه جالبتر این که مسئولان هم از آرامشی که این زلزلهترسیدگان گرامی به خرج دادهاند، صمیمانه و دم به ساعت تشکر میکنند!»
به گزارش ایسنا، فرزین پورمحبی در خبرآنلاین نوشت: «زلزلهای که سالها چشم به راهش بودیم، بالاخره قدمرنجه کرد. البته نصفه و نیمه اما به همان اندازه هم کفایت می کرد تا آب پاکی را روی دستمان بریزد و تکلیف خیلی چیزها را روشن کند. این زلزله ویران نکرد اما خیلی بیشتر از سحر قریشی منقلبمان کرد.
در این زلزله فهمیدیم، اگر همه تولیدات ملیمان هم خاک بخورد، عمرا این تولیدات شوخی و ذوق زاینده مزاح ما خاک بر سر شود. یعنی سرعت جوک بر ثانیهمان به قدری است که قبل از اعلام ریشتر زلزله توسط موسسه ژئوفیزیک، سروکله بیشتر جوکهای تصویری، صوتی، متنی و آهنگین پیدا شد. به عبارتی، قبل از این که بفهمیم چه بلایی سرمان آمده، دیدیم که نتیجهاش خیلی زودتر، با پای خودش آمده! یعنی ما به مدد این شوخیها شدیم زلزلهزدهای که طلب کانکس و پتو و رسیدن کمکهای علی دایی میکند! از این اوضاع میشود نتیجه گرفت که اگر هم زبانمان لال، روزی روزگاری در یک بلای آسمانی، نصفی از ملت، دستشان از زندگی کوتاه شد، همچنان امید هست که نصف دیگر آن قدر زبانی دراز و ید طولایی داشته باشند که برای شادی روح و روان درگذشتگان زیر آوار مانده، جوک بسازند. میتوان گفت: ما خودمان خیلی بلائیم و بلکه بلاتر از بلایای آسمانی.
در شایعهسازی هم چغرِ بد بدنِ خوشزبان بودیم. دلیل زلزله را چسباندیم به «هارپ» و با چند گزارش در مورد آزمایشات هستهای، آسمان را به ریسمان بافتیم و با همین فرمان، خیلی چیزها از خودمان ساختیم و در این میان، آی امان از این لیلاها؛ یک «لیلا» میشود صادرکننده کانکس از لسآنجلس به ایران؛ «لیلای» دیگری هم میشود پیشگوی زلزله بعدی در تهران البته به کمک یک مرکز نسبتا علمی در آلمان.
معلوم نیست با مقوله مرگ چندچندیم؛ موقع رانندگی جانمان را کف دستمان میگذاریم و سر پیچ و هنگام سبقت، پایمان را روی گاز! با دیدن جنازههای دراز شده لب جاده، لبمان را میگزیم و در عین حال، ککمان هم نمیگزد. میگویند آلودگی است، هوا در وارونگی است، میگویند با اتومبیل بیرون نزنید و اگر هم میزنید فرد و زوج بزنید اما باز بدون توجه به قوانین ریاضی «اتو» میزنیم. میگویند دود اگزوز، مرگ تدریجی است، برای گروههای حساس بدون شیر، بازی با مرگ و زندگی است، باز به هر چه دود است پک میزنیم. اما این ور ماجرا ...
وقت زلزله، بیمهابا سوسک میشویم و سوار بر ماشین بدون بنزین، سراسیمه جویای یک سوراخ موش می شویم. تا صبح در خیابانها بیهدف میلولیم و با دلهره، پیگیر اخبار اقدس و اصغر میشویم. هنوز چیزی نشده، ترافیک از سر و کول شهر بالا میرود و در ماشینهای روشن بیحرکت، سرنشینان آرام به خواب میروند. زلزله، ۵ ریشتر بیشتر نیست اما ولوله، ۱۰ ریشتری است. از همه جالبتر این که مسئولان هم از آرامشی که این زلزلهترسیدگان گرامی به خرج دادهاند، صمیمانه و دم به ساعت تشکر میکنند!
صحبت مسئولین شد. کمیته بحران تشکیل میشود و بیدرنگ چند مصوبه به شرح ذیل تصویب میشود:
۱- دقیقا معلوم نیست زلزلهای که آمد پیشلرزه بوده برای یک زلزله بزرگ یا خودش زلزله بزرگ بوده با چند پسلرزه بعدی!
۲- ممکن است زلزله بعدی ۲۰ ساعت دیگر بیاید یا ۳ ماه دیگر، یا یک سال دیگر اما وقتی آمد، قطعا یا ۴ ریشتری است یا ۷ به بالا!
۳- هیچ چیز قابل پیشبینی نیست و در همین راستا، ما هم هیچ چیزی را پیشبینی نمیکنیم.
۴- حتما رادیو داشته باشید تا از شنیدن اطلاعیههای مهمی همچون اطلاعیههای بالا جا نمانید!
الحق و والانصاف نیروی انتظامی هم بیکار ننشست و دقیقا در همین ایام، با قاطعیت هر چه تمام، چند پارتی مختلط شبانه را کشف و معدوم کرد و راه خودش را در برخورد با حوادث غیر طبیعی به شدت معلوم کرد. چند مسئولی هم، وقوع این زلزله را به چیزهایی ربط دادند که اگر اینجا نگوییم سنگینتر است. عدهای هم رمانتیک بودند و در کنج عزلتی نشستند و از این زندگی که به مویی بند است و از خانههایی که به زرتی، نالیدند. یادآور شدند که آدمی آه است و دمی و با این اوصاف، بقیه را دعوت به ترک دنیا آن هم بدون پرداخت عوارض خروجی و توسل به امور متافیزیکی کردند. باری به هر جهت. هر کس نغمه خودش را خواند و رفت و هر گلی هم که زد به سر خودش زد. ما چه کارهایم که بد و خوبشان را تعیین کنیم؟ اما در پایان این را میتوانیم بگوییم که...
اگر آن ممه را لولو نخورد، اگر تا ۴۸ ساعت دیگر قوه قضائیه و اصولا همه قوهها تکانی بخورند، اگر قیمت بیتکوین و بنزین و لایحه حذف یارانهها تکان نخورد، اگر شهردار کمی غصه ساخت خانههای پلاسکویی تهران را بخورد، اگر خودروی خودروسازها این قدر چوب دو سر طلا نخورد، اگر مسئول محیط زیست و کلا همه مسئولین با دغدغه اوضاع فعلی مردم، نانی به کف آورده و بعد آن را بخورند و اگر کسی حرص این همه مصیبت را نخورد، میشود، گفت که اوضاع جوری میشود که دیگر به تریج قبای کسی برنمیخورد و کشور میشود تیری که به دشمنان میخورد.»
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰