میتوان بهطور تقریبی گفت که امسال هم ۲ میلیون دانشآموز از تحصیل بازمیمانند. اما برای علتیابی آن، در کنار مشکلات فراوان و سنگاندازیهای آموزشوپرورش برای ثبتنام رایگان در مدارس دولتی و همچنین معضل کار کودکان، مهمترین مسئلهای که کودکان را از چرخه تحصیل حذف میکند، روند پولیسازی آموزش است.
امسال جای چند دانشآموز در مدرسهها خالی است؟ چند نفر صبح اول مهر بهجای رفتن به مدرسه، جای دیگری میروند و قید تحصیل را زدهاند؟ چرا بدیهیترین حق هر کودک هم تبدیل به جایگاهی شده که طبقههای پایین از آن محروم میشوند؟ چندین سال است که تعداد کودکان بازمانده از تحصیل حدودا ۳ میلیون نفر است و همین میزان ثابت مانده است؛ اگر هم تغییری بوده بسیار ناچیز بوده است. در حال حاضر حدود ۱۳ میلیون دانشآموز در کشور وجود دارد؛ در آمار سال ۹۰ حدود ۱۸ میلیون نفر بین ۵ تا ۱۹ ساله سرشماری شده است. اگر افراد ۵ و ۱۹ ساله را از این تعداد کم کنیم که میتوان آنها را حدود ۲.۵ تا ۳ میلیون نفر تخمین زد به رقم ۱۵ میلیون میرسیم که با تعداد دانشآموزان فعلی ۲ میلیون نفر اختلاف دارد.
در واقع میتوان بهطور تقریبی گفت که امسال هم ۲ میلیون دانشآموز از تحصیل بازمیمانند. اما برای علتیابی آن، در کنار مشکلات فراوان و سنگاندازیهای آموزشوپرورش برای ثبتنام رایگان در مدارس دولتی (چه دانشآموزان ایرانی و چه اتباع خارجی) و همچنین معضل کار کودکان، مهمترین مسئلهای که کودکان را از چرخه تحصیل حذف میکند، روند پولیسازی آموزش است. در واقع آموزش تبدیل به کالایی شده که هر کس پول خرید آن را داشته باشد، میتواند از آن استفاده کند و اگر نداشته باشد، از آن محروم است. روندی که موجب افزایش فاصله طبقاتی میشود و تحصیل را تنها منحصر به طبقهای خاص میکند و آسیبهای اجتماعی را هم افزایش میدهند.
پول ندهید، بیسواد میمانید
در همین میان صدیقه پاکضمیر، معلم و عضو کانون صنفی معلمان ایران در نشست «بررسی علل بیسوادی با توجه به نظام آموزش و پرورش» گفته است: «بررسی روند انتقال آموزش دولتی به بخش خصوصی طی دهههای گذشته نشان میدهد آن چه در ایران اتفاق افتاد بیش از آن که تابع یک روند خصوصیسازی واقعی به معنای انتقال مدیریت و مالکیت دولتی به بخش غیردولتی و بخش خصوصی باشد، بیشتر به معنای پولیشدن آموزش است. الگوی کالاییسازی آموزش در صدد آن است تا آموزش و برخورداری از آن را همانند دیگر کالاهای قابل خرید و فروش در بازار به نوعی «امتیاز» تبدیل کند، که فقط اقشار و طبقاتی از آن برخوردار میشوند که از توان مالی برای تهیه آن برخوردارند.
در بخش دیگری از این میزگرد، محمد صالح نقرهکار فعال حقوق کودک، نقض اصل ۳۰ قانون اساسی در خصوص تحصیل رایگان را اجحاف بارز نسبت به یک حق بنیادین و اصل مسلم قانونی دانسته و خواستار اختصاص سرانه حمایتی و اموزشی کافی برای تمام اقشار جامعه و خصوصا کودکان محروم طرد شده از تحصیل شده است. «عدم اجرای قانون آموزش رایگان و اجباری تا انتهای دوره متوسطه با هیچ توجیهی قابل قبول نیست و این صلاحیت تعینی و تکلیفی دولتهاست که آموزش رایگان را تسهیل و تمهید کنند و به نظر من هر دولتی که در این رسالت قصور کند به مصداق ماده ۵۷۰ قانون مجازات اسلامی قابل تعقیب کیفری است چرا که یک حق بنیادین مصرح در قانون اساسی را نقض کرده است.»
چرا بیشترین آمار بازماندگان از تحصیل مربوط به دختران است؟
نکته بعدی در مورد دانشآموزان بازمانده از تحصیل، آمار بالای دختران است. عباس سلطانیان، معاون آموزش دوره متوسطه دوم وزارت آموزش و پرورش با اشاره به آخرین آمار ترک تحصیل دانشآموزان دختر در مدارس کشور گفته است: «باید به دو نکته اشاره کنم، در ابتدا اینکه چه اقداماتی را آموزشوپرورش برای جلوگیری از این کار انجام داده و دوم اینکه در این حوزه با چه چالشهایی مواجه هستیم؟ تعداد جمعیت دانشآموزان دختر که گروه سنی ۱۵ و ۱۶ ساله هستند در سال جاری، یک میلیون و هفت هزار و دو نفر است، از این تعداد دانشآموز ۸۱۷ هزار، ۹۵۹ نفر الان مشغول به تحصیل هستند.
در کنار این آمار ما یک جمعیت ۱۵ و ۱۶ ساله هم داریم که در دورههای دیگر درس میخوانند یعنی بنا به دلایلی هنوز در دورههای متوسطه اول درس میخوانند، اما سنشان به دوره دوم متوسطه میخورد و تعداد اینها هم حدود ۳۷ هزار و ۹۹۹ نفر است. اگر ما جمعیت بازمانده از تحصیل را بخواهیم محاسبه کنیم، در سال جاری یعنی سال ۹۶-۹۷ تعداد دانشآموزان دختری که در هیچ پایگاهی ثبت نام نکردند و هیچ جا مشخصاتشان ثبت نشده و اصلا دانش آموز محسوب نمیشوند ۱۵۱ هزار و ۴۶ نفر هستند.»
او همچنین گفته است: «یک بحث دیگری هم که خیلی جدی است ماده ۵۳ آییننامه اجرایی مدارس است در این ماده آمده؛ دانشآموزان دختری که ازدواج کردهاند با تایید و صلاحیت مدیر در خصوص بررسی شرایط آنها میتوانند ادامه تحصیل دهند. در حقیقت ما تسهیلاتی را برای دانشآموزانی که در سن پایین ازدواج میکنند قرار دادهایم. حتی اگر ما دانشآموزانی داشته باشیم که بنا به دلایل مختلف نتوانند در مدارسه روزانه درس بخوانند در سنوات گذشته ما مدارس بزرگسالان، آموزش از راه دور و داوطلب آزاد و شیوههای مختلف و متنوعی را در دوره دوم متوسطه در نظر گرفتیم که دانشآموز در هر جای کشور امکان ادامه تحصیل داشته باشند.»
اما چرا آمار ترک تحصیل دختران بالاست؟ پراکندگی و مسافت طولانی روستاها، فقر فرهنگی، ازدواج زودهنگام دختران، مشکلات مالی و .. از عواملی است که باعث میشود دختران آمار بالاتری از محرومیت تحصیلی و در کنار آن، افزایش آسیبهای اجتماعی را داشته باشند.
سواد و رشد آسیبهای اجتماعی چه رابطهای دارند؟
در همین میان آمار بیسوادی در کشور هم نشان میدهد که بین بینسوادی و رشد آسیبهای اجتماعی رابطه مستقیمی وجود دارد. طبق آخرین آمار، ۸ میلیون و ۸۰۰ هزار بیسواد در کشور وجود دارد که ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر آنان در گروه هدف ۱۰ تا ۵۰ سال قرار دارند. در واقع آمار بیسوادها مشخص است ولی آماری از بیسوادهای دارای مدرک نیز داریم که این افراد بیسواد سفید محسوب میشوند. طبق تعریف قدیم سواد، هر کسی توانایی خواندن و نوشتن را داشته باشد، باسواد محسوب میشود ولی قبول کنیم که مدارک آموزشی ما را در توهم دانستن گرفتار کرده است. طبق 6 شاخص یونسکو در قرن ۲۱، کسی باسواد است که سواد ارتباطی، عاطفی، رسانهای، رایانهای و آموزش و پرورشی داشته باشد.
البته چند شاخص دیگر از جمله سواد سلامت و سواد شهروندی نیز جزو شاخصهای مهم برای یک فرد با سواد است. در حال حاضر ۱۴ درصد جمعیت کشور دچار اختلالات روانی هستند که فقط ۱۰ درصد آنها از مشکل خود باخبر هستند که ناشی از کمبود سواد سلامت در افراد است.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰