گفتگوي «نصف جهان» با دختري که براي رؤياي فوتبالي اش سقفي قائل نيست
کد خبر: ۱۴۴۰۴۳
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۴۵

نصف جهان: از شش هفت سالگي دست در دست پدرش که مربي فوتبال بوده قدم روي زمين چمن گذاشته و به مرور علاقه به توپ و چمن طوري در رگ هايش ريشه دوانده که اکنون مي گويد زندگي کردنش به عشق فوتبال است. او که اخيراً همراه تيم ملي فوتبال بانوان زير 19 سال کشور در مسابقات قهرماني آسيا حضور يافته بود سابقه پوشيدن پيراهن تيم ملي در رده هاي زير 14 سال و زير 16 سال را نيز در کارنامه دارد. مرضيه فيضي، پديده 18 ساله فوتبال بانوان اصفهان که در سن 13 سالگي در ليگ يک بانوان کشور در تيم بزرگسالان به صورت فيکس به ميدان مي رفته، اين روزها رؤياي حضور در تيم هاي اروپايي را در سر مي پروراند؛ رؤيايي که براي رسيدن به آن پيوسته در حال تلاش و تمرين است.

اين روزها که تقريباً يک ماه است بازي هاي ليگ تمام شده، چه کار مي کني؟

گاهي اوقات تمرين مي کنم.

در باشگاه يا پارک؟

داخل پارک (با افسوس).

يعني جايي براي تمرين نداري؟

نه، فعلاً خودم گاهي اوقات که موقعيتش پيش مي آيد مي روم پارک تمرين مي کنم.

ليگ چه زماني شروع مي شود؟

فکر مي کنم مهر ماه شروع شود، مثل فصل پيش.

فصل پيش که مهر ماه شروع شد بازي ها تا اوايل تير ماه طول کشيد.

همينطور است. به علت اردوهاي پشت سر هم تيم ملي، هم در رده جوانان و هم بزرگسالان، بازي ها با وقفه هاي طولاني مواجه شد و ليگ دير به پايان رسيد.

براي ليگ آينده هم با سپاهان قرار داد مي بندي؟

من قراردادم يکساله بود و براي فصل جديد هنوز چيزي مشخص نيست. قرار است سرمربي ليست بازيکنان مورد نظرش را تهيه کند و به باشگاه  بدهد؛ بعد معلوم مي شود.

 اصلاً چه شد که به سپاهان آمدي؟

زماني که خانم شهبازي سرمربي تيم فوتبال بانوان آينده سازان شد از من خواست به اين تيم بروم اما پدرم مخالفت کرد. يعني بين دو تيم ذوب آهن و آينده سازان مردد بود و در نهايت با تصميم پدرم به ذوب آهن پيوستم. فصل بعد هم سپاهان مرا مي خواست که باز پدرم گفت بايد در ذوب بماني ولي من به دلايلي تصميم گرفتم نيم فصل از ذوب آهن جدا شوم و پدرم هم اين بار رضايت داد اما باشگاه مخالفت کرد تا اينکه فصل پيش بالاخره به سپاهان پيوستم.

در ذوب آهن چه مشکلي داشتي؟

مشکلم بيشتر کمبود امکانات بود.

الان در سپاهان اين مشکلات را نداريد؟

نه. آقاي تابش و مسئولان اين باشگاه خيلي به ما توجه دارند و رسيدگي مي کنند و همه امکاناتي که در اختيار مردان تيم هست براي ما هم فراهم کرده اند. از GPS، مانع توپ، کلاً همه چيز در اختيار ما قرار داشت. شايد ساير تيم ها فقط چند توپ يا مانع داشتند ولي ما در سپاهان هميشه GPS در اختيار داشتيم و به اندازه همه بازيکنان هم توپ بود. زمين تمرينمان نيز، هم باغ فردوس بود، هم جروکان بود و هم يک مکان ديگر.

در ذوب آهن که بوديد اين امکانات را نداشتيد؟

زماني که در ذوب بودم رختکن هم نداشتيم و مي رفتيم در سالن بدنسازي لباس هايمان را عوض مي کرديم. امسال تازه رختکن براي بانوان افتتاح کرده اند.

پس معتقدي سپاهان در تيمداري در حوزه بانوان خوب عمل کرده است؟

بله. اگر ساير باشگاه ها هم حداقل مانند سپاهان عمل کنند فوتبال بانوان خيلي پيشرفت مي کند.

يکي از انتقاداتي که به باشگاه ها در اين زمينه مي شود همين بحث استعدادپروري است؛ اينکه در ايران به جاي اينکه باشگاه ها استعداد بازيکن را کشف کنند و او را بسازند و تحويل تيم ملي بدهند، بازيکن بااستعداد در تيم ملي کشف و به باشگاه ها تزريق مي شود.

بله، ما بازيکن داشتيم که در تيم ملي جوانان خيلي خوب بازي مي کرد ولي عضو هيچ باشگاهي نبود.

چرا اين بازيکنان عضو هيچ تيمي نيستند؟

من سال اول که مي خواستم در ليگ برتر بازي کنم هر باشگاه فقط مي توانست سه بازيکن زير 16 سال به خدمت بگيرد و الان هم فکر مي کنم همينطور است.

تو جزو معدود بازيکناني بودي که از بازي هاي باشگاهي به تيم ملي جوانان زير 19 سال راه پيدا کردي.

من بودم، يک بازيکن ديگر و چيزي حدود نصف تيم ملي جوانان هم بازيکنان تيم مريوان بودند.

مثل تيم ملي بانوان ژاپن که ده نفر از آنها در جام جهاني عضو يک باشگاه بودند. به نظرت اينکه چند بازيکن تيم جوانان ما هم از تيم مريوان بوده اند مي تواند براي آينده تيم ملي مفيد باشد؟

خب اين خيلي خوب است، اکثر بازيکنان تيم بزرگسالان ما هم عضو تيم شهرداري بم و بازيکنان فيکس اين تيم بودند. اين خيلي در بازي ها تأثير دارد، چون آنها به خوبي يکديگر را مي شناسند و راحت با هم پاسکاري مي کنند. مسلماً اين خيلي بهتر است از اينکه ما چند بازيکن داشته باشيم که فقط عضو تيم ملي هستند و در هيچ باشگاهي بازي نمي کنند و يا اينکه از تيم هاي مختلف به تيم ملي دعوت شده اند و تازه مي خواهند با نحوه بازي هم آشنايي پيدا کرده و يکديگر را در زمين پيدا کنند و به هم پاس بدهند. هماهنگ شدن اينها خيلي زمان مي برد.

آشنا نبودن بازيکن ها با هم يک طرف ماجراست، طرف ديگر هم بر مي گردد به اينکه بازيکني که عضو باشگاه نباشد وقت مربيان تيم ملي را هم بيشتر مي گيرد و کادر فني مجبور است نصف زماني که مي تواند صرف هماهنگي و اجراي تاکتيک هاي تيمي بکند را به آموزش و اصلاح تکنيک هاي فردي و آمادگي جسماني اين دسته از بازيکنان اختصاص بدهد.

بله دقيقاً همينطور است.

مريم آزمون، سرمربي تيم ملي در مصاحبه اي گفته بود سطح تمرينات باشگاه ها بايد بالاتر برود و از مربيان باشگاه ها خواستار ارتقاي تمرينات تيم ها شده بود. تو چقدر با او در اين زمينه هم عقيده اي؟ به نظرت کيفيت تمرينات باشگاهي پايين است و همين يکي از علل ناکامي تيم ملي است؟

من باشگاه هاي ديگر را اطلاع ندارم ولي باشگاه سپاهان خيلي براي تيم ما ارزش قائل بود. ما علاوه بر اينکه تمامي امکانات لازم را داشتيم، در کنار سرمربي تيم يعني خانم شهبازي از کمک مربي و مربي بدنساز، پزشک مخصوص تيم و تدارکات و حتي مربي مرد هم بهره مي برديم. سطح تمرينات تيم هم خيلي عالي بود. خود خانم شهبازي علاوه بر اينکه سرمربي سپاهان بود مربيگري تيم ملي را هم برعهده داشت و تمريناتشان هم خيلي متفاوت و باکيفيت بود؛ هم به تيم کمک مي کرد و هم تمرينات فردي براي بازيکنان داشتند و همين مسئله به پيشرفت بازيکنان خيلي کمک مي کرد که در صورت حضور در تيم ملي از اين لحاظ آمادگي لازم را داشته باشند. اما از باشگاه هاي ديگر اطلاع ندارم.

و همين حضور مربي مرد در کنار تيم بانوان سپاهان که به آن اشاره کردي و تيم ملي بانوان هم از حسين عبدي به عنوان مشاور فني در کنار خود بهره مي برد، اين مسئله چقدر در ارتقاي سطح بازي شما مي تواند تأثيرگذار باشد؟

خيلي زياد، ما در تيم ملي در کنار سرمربي و مربي زن، مربي مرد، مربي گلر مرد و مديرفني مرد داشتيم. تمرينات مربيان زن ما خيلي خوب بود اما تمرينات مربيان مرد پرقدرت تر و پرفشارتر بود و نحوه تمرينات تيم متنوع مي شد و خيلي در ارتقاي بازي هاي بانوان تأثيرگذار بود.

به نظر خود تو که تجربه حضور در مسابقات تيم ملي از رده هاي نوجوانان تا جوانان را داري، مشکل اصلي تيم ملي بانوان ما چيست که نه تنها در 9 دوره اي که جام جهاني برگزار شده موفق به حضور در اين رقابت ها نشده بلکه در رقابت هاي آسيايي هم موفقيت چنداني کسب نکرده تاجايي که حتي حضور در جمع هشت تيم برتر آسيا را هم در کارنامه ندارد؟

به نظرم بايد يکسري بازيکن را براي تيم ملي در نظر بگيرند و چند سال با همان ها کار کنند و روي آنها سرمايه گذاري کنند تا به يک ترکيب ثابت برسند و آن بازيکنان به هماهنگي لازم برسند، نه اينکه مدام بازيکن انتخاب کنند و در دوره بعدي خط بزنند و يکسري ديگر را دعوت کنند. مانند تيم شهرداري بم، قهرمان اين فصل از رقابت هاي ليگ برتر که به طور کامل بسته شده و بازيکني به اين تيم اضافه نمي شود مگر آنها که از رده هاي پايين تر عضو اين تيم بوده اند. بمي ها مدتهاست با هم بازي مي کنند و به هماهنگي لازم رسيده اند و چشم بسته همديگر را در زمين پيدا مي کنند.

اردوها و بازي هاي تدارکاتي براي تيم ملي به اندازه کافي در نظر گرفته مي شود؟

ما امسال همانطور که گفتم اردو زياد برگزار کرديم. اما خب بازي تدارکاتي اگر بيشتر باشد خيلي در ارتقاي بازي ها تأثيرگذار است چرا که مي توانيم کارهايي که مربيان از ما مي خواهند را در مسابقات تدارکاتي تمرين کرده و در بازي پياده کنيم.

 شما براي کسب آمادگي به منظور حضور در رقابت هاي قهرماني فوتبال بانوان زير 19 سال آسيا به غير از مسابقات بين المللي کوبان روسيه بازي تدارکاتي ديگري هم داشتيد؟

 بله ما قبل از اينکه به روسيه برويم، به منظور آمادگي براي مسابقات ميانمار در يک تورنمنت در ايتاليا شرکت کرديم. بعد هم در ميانمار از گروه خودمان به عنوان تيم اول به مرحله دوم صعود کرديم وپس از آن هم براي شرکت در يک تورنمنت بين المللي به روسيه رفتيم. در مرحله دوم رقابت هاي قهرماني فوتبال بانوان زير19 سال آسيا هم خوب ظاهر شديم اما به علت دريافت کارت زرد بيشتر نسبت به ويتنام حذف شديم.

اينطور که شنيديم تعداد نفراتي که از تيم ملي ايران کارت گرفتند بيشتر بود.

بله. امتيازمان با ويتنام برابر بود، تعداد گل هاي زده و خورده هر دو تيم هم به يک اندازه بود، حتي امتياز منفي بابت دريافت کارت هم يکسان بود (4-) اما متأسفانه ويتنامي ها دو نفرشان کارت گرفته بودند (يک کارت قرمز و يک کارت زرد) و ما چهار بازيکنمان (چهار کارت زرد). کارت هايي که ما گرفتيم مربوط به بازي آخر بود؛ داوري خيلي بد بود و بچه ها مدام اعتراض مي کردند و بابت همين اعتراض ها هم کارت مي گرفتند.

نوع لباس چقدر در کيفيت بازي شما تأثيرگذار است؟

خب بي تأثير نيست. لباس هاي ما به گونه اي است که مخصوصاً در روزهاي باراني خيلي سنگين مي شويم و باعث مي شود حرکت ما در برابر حريفان آهسته و اسلوموشن شود و آنها به راحتي از کنار ما استارت بزنند و توپ را به گردش دربياورند. علاوه بر اينها در دوره دوم
 بازي هاي آسيايي در تايلند، کره اي ها لباسشان يک چيزي مثل هواکش داشت که سريع خشک مي شد. اما به هر حال ما ديگر عادت کرده ايم.

 حضور تماشاچي چقدر مي تواند براي بازيکنان انگيزه بخش باشد و ميزان کيفيت مسابقات را بالا ببرد؟

خيلي. هم اينکه بازي ما را از نزديک مي بينند و هم اينکه ما را تشويق مي کنند و به ما انگيزه مي دهند. مثلاً ديدارهاي ما با ذوب آهن و سيرجان که در باغ فردوس برگزار شدند تماشاگران زيادي به ورزشگاه آمدند؛ هم زن و هم اينکه مردان چون اجازه داشتند آمده بودند.

خانواده ات براي تماشاي بازي ات به ورزشگاه مي آيند؟

بله. بازي هايي که خيلي حساس است به آنها مي گويم بيايند ولي بازي هايي که ساده تر است را نه، اما خب بيشتر بازي ها را مي آيند از نزديک تماشا مي کنند.

با توجه به اينکه در پست هافبک وسط بازي مي کني تا حالا چند گل زده اي؟

چون بيشتر دفاعي کار مي کنم زياد گل نزده ام. در ذوب آهن دو سه تا و در سپاهان هم در فصل گذشته يک گل زدم. من رو به عقب بازي مي کنم و هرچقدر هم پدرم توصيه مي کند برو جلو و شوت بزن، گوش نمي کنم(خنده).

خب در کل وظيفه ات در زمين چيست؟ اينکه به عقب برگردي و از دروازه خودي دفاع کني يا اينکه به سمت دروازه حريف بروي و شوت بزني؟

فکر مي کنم هر دو. خيلي از من مي خواهند شوت بزنم ولي متأسفانه بعضي وقت ها اصلاً نمي توانم، من فقط کاري که مي کنم اين است: دريبل، دريبل، دريبل، دريبل و بعد هم پاس مي دهم.

براي زدن ضربه آخر اعتماد به نفس نداري؟

نه اتفاقاً، اعتماد به نفس دارم ولي نمي زنم! در بازي رفت با ايلام هم يک توپ پشت محوطه جريمه نصيبم شد همان را مستقيم روي هوا زدم، خورد به تير بالا و برگشت و همين اتفاق باعث شد انگيزه بگيرم و در آن بازي با پاي چپ گل بزنم.

گفتي با پاي چپ، پاي تخصصي ات کدام است؟

هر دوپا.

جايي گفته اي که فوتبال همه زندگي ات است.

بله. اولين چيز در زندگي من فوتبال است. هدف من فوتبال است. انگيزه ام فوتبال است. از فوتبال روحيه مي گيرم. کلاً زندگي کردنم براي فوتبال است. نه درس و نه هيچ چيز ديگر.

يعني نمي خواهي درست را ادامه بدهي؟

چرا درسم را هم ادامه مي دهم ولي اولويت با فوتبال است. اول فوتبال بعد درس(دوبار باتأکيد خاصي تکرار مي کند). همه مي گويند اول درس بعد فوتبال يا هرچيز ديگر ولي من برعکسم(خنده). آنقدر که به فوتبال علاقه مندم به درس علاقه ندارم.

خب سقف رؤياي فوتبالي ات کجاست؟

رؤياي من سقف ندارد، بي حد و اندازه است. من به اين فکر مي کنم که بتوانم در آينده در کشورهاي اروپايي فوتبالم را ادامه بدهم و دلم مي خواهد سطح بازي ام نه مثل اروپايي ها بلکه بهتر از آنها شود و براي رسيدن به اين خواسته ام انگيزه بالايي دارم و تمام تلاشم را مي کنم تا بتوانم آنچه قلباً مي خواهم را به دست بياورم و موفق شوم.

الگوي فوتبالي مرضيه فيضي کدام بازيکن است؟

من سبک بازي خيلي از بازيکنان را دوست دارم. «کريستين رونالدو» و بازي هاي او را هم خيلي دوست دارم با اينکه هم پستي من نيست و به همين دليل هم شماره 7 را خيلي دوست دارم.

و در ميان بازيکنان ايراني؟

نپرسيد چون کسي نيست(باخنده). من بازي هاي ايران را زياد نگاه نمي کنم فقط بازي هاي سپاهان را مي بينم و بازي همه آنها را دوست دارم و شخص خاصي مد نظرم نيست. من از آن دسته افرادي هستم که سر مسابقات سپاهان استرس مي گيرم. مثلاً همان ديدار سپاهان با پرسپوليس در جام حذفي وقتي آن پنالتي گل نشد و از اين طرف گل خورديم کم مانده بود گريه کنم. خيلي خاطره بدي بود. من براي بازي هاي سپاهان حتي استاديوم هم رفته ام.

 چون عضو تيم بانوان سپاهان بودي توانستي به راحتي وارد ورزشگاه شوي؟

نه. متوجه نشدند من دخترم، اگر مي فهميدند قطعاً اجازه نمي دادند.

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو