ماجده نوری: تالار فرشچیانِ اصفهان، نیمۀ زمستان امسال را با نمایشی طنز، درام و حتی میتوان گفت همراه با تهمایههایی از ژانرِ «وحشت» سپری میکند!
تئاتری که به اصطلاحِ غربنشینها میتوان حتی به آن لقبِ «فراژانر» را داد. نمایشنامهای که «امید نیاز» کارگردانِ سرشناسِ آن خواسته به این طریق به هر زبانی که میتواند تماشاچی را به فکر فرو ببرد و چه زبانی بهتر از زبان طنز امّا تلخ!
نمایش «گربه شور» با روایت تک تکِ شخصیتها با ماجرایی جنایی در فضای مردهشورخانه جان میگیرد! در این نمایشنامه، تماشاچی از ابتدا متوجه میشود که قرار است شاهدِ اتفاقی رعبانگیز در طول این تئاتر باشد؛ چراکه صحنه ها با حرکات زامبیگونۀ بازیگران در نقش «روح» در این مردهشورخانه آغاز شده و جنایی بودن ماجرا وقتی شفافتر روایت میشود که هریک از شخصیت ها برروی صندلی بازجویی قرار میگیرند و روایت خود را از شب حادثه به زبان میآورند.
با تمام این تفاسیر امّا این روایتها نه ترسناک است و نه جنایی؛ بلکه، با زبانی طنز میخواهد از دل جامعهای بگوید که قشرِ فقیرِ آن همیشه با آسیبهای زیادی دست و پنجه نرم میکند؛ و چه زبانی شیرینتر از لهجۀ اصفهانی برای روایتی که با مخاطبینش میخواهد به خوبی همدردی و همراهی کند.
شخصیتهایی که از قضا هیچ کدامشان قهرمان نیستند؛ و در این جامعۀ فاقدِ قهرمان است که تماشاچی را بدون آنکه بخواهد وادار به همذاتپنداری با شخصیتهای خاکستری داستان میکند.
«گربهشور» روایتگر داستانِ زندگی مردمانِ ساکنِ طبقۀ زیر خط فقر است. طبقهای که این روزها شاهد هرچه شلوغتر شدنِ آن هستیم و بالتبع شاهد خالی شدنِ طبقۀ میانی و شکل گرفتن جامعه ای جدید از کسانی که روزگاری طبقۀ وسط جامعه را تشکیل میدادند. در این نمایشنامه هم ما با چنین اتفاقی روبرو هستیم. حادثهای که باعث شکلگیریِ شکافی ژرف میانِ زیرزمیننشینها و برجنشینهای آسمان خراشِ جامعه میشود! و حالا چه فرق میکند که ساکنینِ زیرِ خطِ فقر از قشرِ فرهیخته و تحصیلکرده مانند «رحمانِ» ماجرا با بازی «اسماعیل موحدی» باشند که از قضا در این نمایش نیز، تحصیلکردۀ دانشگاه و کارشناسِ ارشد تئاتر است و از بد روزگار به پیشۀ مردهشوری مشغول است و یا از قشرِ مهاجرانِ افغانِ ستمدیده مثل عمو غفورِ داستان!
تم اصلی داستان فقری است که باعث شده آدمها دو رویی را انتخاب کنند. دورویی و تزویری که در دیالوگهای «شوشتری» با بازی بینظیرِ «حسن جویره» نیز به خوبی پیداست. قاسمِ قصه نیز با بازی «جواد مدنی» ما را به یاد جوانانی میاندازد که به هردری میزنند تا به خواستههایشان برسند. جوانانی که درگیر دنیای مجازی شدهاند و برای جذب مخاطب، پایشان را روی هر خط قرمزی میگذارند. این مسئله سخنان امام علی (ع) را به خوبی تداعی میکند که « از هر دری که فقر وارد شود از آن در ایمان میرود». آدمهای قصۀ امید نیاز هم کمکم به سمتی میروند که برای رسیدن به خواستههایشان و فرار از فقری مطلق هر آنچه در چنته دارند و حتی ایمانشان را هم زیرپا میگذارند.
بازیهای حرفهای در کنار صحنه پردازی بسیار ساده نیز به خوبی این موقعیت را به وجود آورده است. تختِ مردهشورخانه یا همان سنگ سفید وسط صحنه و پشت سر آن، پنجرهای که رو به سیاهی باز میشود تضادی عمیق را ایجاد کرده است. دکوری که تا پایان نمایش به همان شکل باقی میماند امّا به واسطۀ جنب و جوش و پویاییِ بازیِ بازیگران، تماشاگر را خسته نمیکند.
در این نمایش آن قدر آنتراکتها و فاصلۀ بین دو صحنه به خوبی پرداخت شده و از پویایی لازم برخوردار است که تا پایان مخاطب متوجه ثابت بودن صحنهپردازی نمیشود. البته این پویایی شامل حرکات بازیگران اصلی نیز میشود، از تی کشیدن تمام وقتِ کفِ مردهشورخانه به وسیلۀ بازیگران اصلی گرفته تا بازیگرانی که در نقش روح هستند و جنبۀ خیالی به این نمایش رئالگونه میدهند. همۀ اینها با موسیقی و اجرای پرفورمنس «رقص مردگان» توسط بازیگرانِ سفید پوش و نورپردازیهای زیبا به صحنۀ بیروحِ مردهشورخانه روح میبخشد.
در واقع میتوان گفت این پویاییِ صحنه و همینطور طنازیِ بازیگرانِ این تئاتر، نه تنها در ابتدا که تا پایان، تماشاچی را به وجد میآورد تا جایی که تا مدتی خود را بر صحنهای کمدیگونه از تئاتر میبیند اما این شور و هیجان تا انتها پایدار نیست؛ چراکه مخاطب در صحنههای پایانی با یکی از درامترین صحنههای تاریخِ تئاترِ اصفهان مواجه میشود، آنجا که تماشاچی با پوست و گوشت و استخوان خود حقیقت فقر را درک میکند. فقری که آدمها را مجبور به گفتنِ دروغ کرده است! فقری که موجب شده عمو غفورِ قصه (با بازی درخشانِ ابراهیم کریمی) زبان به دهان بدوزد تا از آن فرار کند. این نمایشنامه سرکوب شدنِ آدمهایی را نشان میدهد که میخواهند با چنگ و دندان تنها داراییشان را نجات دهند. تا آنجاکه «عمو غفور» هم به آن اذعان میکند که تمام عمر، آدمهای طبقۀ پایین، شوربختی میکشند؛ بلکه نگونبخت نباشند اما دریغ...
شاید با دیدن این تئاتر تا مدتها به فکر فرو روید. همان چیزی که کارگردان این تئاتر نیز خیال آن را داشته است. تالارفرشچیان تا اول اسفندماه میزبان این تئاتر است. پس تئاتر دوستان تا این تئاتر به پایان نرسیده دریغ نکنید...
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰