ناگفتههایی از آغازین روزهای شیوع کرونا در کشور
دوسال از روزهای اعلام ورود کرونا به ایران میگذرد؛ روزهایی دلهره آور برای اعلام ورود یک بیماری عجیب که همه از آن ترس و واهمه داشتند. پس از اعلام قرنطینه در ووهان چین، برخی کشورها از جمله ایران به فکر انتقال شهروندان خود از کشور چین افتادند. برهمین اساس، وزارت بهداشت با تشکیل یک تیم، در قالب یک پرواز، ۱۳۰ نفر از شهروندان ایرانی را به کشور بازگرداند. به همین بهانه، خبرگزاری فارس به سراغ محمد نسیمی رفته تا به عنوان عکاس آن پرواز، ناگفتههای پرواز ووهان به ایران را تشریح کند.
*دانشجویان قبل از ورود به هواپیما تب سنجی کردند، هیچ کدام علائم ابتلا به کرونا نداشتند، اولین چیزی که دانشجویان از ما خواستند آب و غذا بود، ما هم تدارک دیده بودیم، میدانستیم در قرنطینه ووهان چیزی نتوانسته اند پیدا کنند. برخی از اینها میگفتند ۲ تا ۳ هفته از خانه بیرون نیامده بودند.
*پرواز ۶ صبح به تهران رسید. بعد از آن که هواپیما بر زمین نشست فضای فرودگاه را دیدم که خودروهای آتش نشانی و.. برای استقبال آمده بودند اما همه با وسایل محافظتی و تانکرهایی که پشت جیب بودند و شبیه به آب پاش، نمیدانستم چه چیزی داخل آن تانکرها بود، همه دانشجویان در بهت بودند، آن زمان ویروس بسیارناشناخته بود و همه ترس داشتند!
*بعد از ساعتی از هواپیما خارج شدیم، آنجا تصمیمات آنی گرفته می شد، دیدیم که پلاستیک هایی را آوردند که روی باند پهن است، میگفتند وسایل و تجهیزات را باید در اینجا بگذارید،آن هم برای ما جالب بود اما ترسناک.
*پس از یک ساعت توانستیم از هواپیما خارج شویم، در فرودگاه چندجایی ما را چرخاندند، منتظر ماندیم، گویا منتظر بودند جایی را بتوانند برای انجام قرنطینه هماهنگ کنند، سرانجام مجبور شدیم به جایی در نزدیکی فرودگاه امام(ره) برویم.
* موضوع این بود که این دانشجویان را کجا اسکان بدهیم و دراین باره پیشنهادات بسیاری مطرح شد. باید بحثهای بهداشتی، فاصله از شهر، دسترسی داشتن به امکانات بهداشتی و ... تأمین میشد. در آن زمان بسیاری از وزارتخانهها و سازمانها امکانات اسکان داشتند اما هیچ کدام در اختیار قرار ندادند و می ترسیدند. در نهایت یک سازمان مکانی را در اختیار ما قرار داد اما امکانات بهداشتی برای استحمام و پذیرایی نداشت و از طرفی نیز تختهای مناسبی برای استراحت نداشت. قرار شد دانشجویان را برای قرنطینه به هتل یکی از دستگاهها در شهر تهران ببرند، بعد از آن که پرواز از ووهان به ایران آمد، آن سازمان نیز جا زد و نگذاشت مسافران به آن هتل بروند.
*پس از فرودگاه ما را به هتلی در شهریار حومه تهران بردند، در همین حین نیز مردم عکس میگرفتند و فیلم، چرا که ما لباس های عجیب و غریب کرونایی داشتیم. بعضی ها بوق می زدند، حتی ناسزا هم شنیدیم، چرا که ما را به آنجا برده اند و مردم از همین میترسیدند!
*وارد باغ شدیم، دیدیم مردم آنجا به نشانه اعترض جمع شده اند، پایین این هتل نیز چند مغازه بود و در میان گرد و خاک نجاری، آن نجار هم از ترس ما، چند ماسک زده بود. دادستان شهریار آمد و گفت اگر کسی اعتراض کند با او برخورد می شود، در نهایت تمام پرسنل و مجموعه هتل تخلیه شد و همه را به ما سپردند تا آنجا باشیم.
*برخی ها از مردم که فهمیده بودند ما اینجا هستیم، می آمدند سنگ و گوجه پرتاب می کردند و یا ناسزا می گفتند.
پس از پایان روز چهاردهم قرنطینه، با کیت هایی مخصوص از ما تست کرونا گرفتند، گواهی سلامت تأیید شده از سوی سازمان بهداشت جهانی به ما دادند، پس از خروج ما از آن قرنطینه، ۲ روز بعد گفتند کرونا وارد ایران شد.
*نکته جالب و طنز ماجرا آنجا بود که برخی خانواده های این دانشجویان از حضورشان در منزل خودداری کردند. مثلا خانواده یکی از همین قرنطینه شدگان به فرزندان قرنطینه شده گفت پس از پایان قرنطینه کرونایی بروید به ویلایی در شمال کشور، خانواده طرف آنها را نمی پذیرفت و بچه های آنها مجبور شدند در شهرهای شمالی یک قرنطینه ۱۵ روزه را بگذرانند. فضا در آن زمان واقعا به گونه ای دلهره آور و ترسناک بود.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰