کد خبر: ۳۱۸۷۲
تاریخ انتشار: ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۲:۴۱

پسر جوان که با همدستی مادرش پدرش را کشته در دادگاه سکوت کرد و به سئوالات هیئت قضائی پاسخ های بی ربط داد.مادر وی نیز منکر معاونت در قتل شوهرش شد.

یکم شهریور 94 یک پسر جوان به نام «امیر» با پلیس پیشوا جنوب تهران تماس گرفت و از کشته شدن پدر 50 ساله اش به نام «عزت» خبر داد. پلیس وقتی به خانه مورد نظر رفت با جنازه خونین مرد میانسال که با ضربه های جسم سخت به سرش از پا در آمده بود روبه رو شد. جنازه در حالی به پزشکی قانونی منتقل شد که پسر جوان مدعی بود پدرش در غیاب وی و مادرش از سوی افراد ناشناس کشته شده است. پلیس در نخستین گام از تحقیقات به بازجویی از پسر و همسر قربانی پرداخت و آنها که در مسیر تحقیقات به بن بست رسیده بودند به جنایت خانوادگی اعترافکردند.

پسر جوان گفت: «پدرم دو سال و نیم بود که بی کار شده بود و مدام در خانه بود. بهانه گیری های بی دلیل پدرم موجب شده بود مادرم از رفتارهای او خسته شود. پدرم به دروغ به دوستان و اقوام گفته بود من یکی از نخبگان کشور و در شیراز دانشجوی رشته پزشکی هستم تا بتواند به بهانه فراهم کردن پول تحصیلم از آنها پول قرض کند. من و مادرم از رفتارهای پدرم خسته شده بودیم به همین خاطر مادرم نقشه قتل او را کشید و از من خواست تا نقشه را اجرا کنم.»

وی ادامه داد: «من و مادرم برای خرید چاقو به یک قصابی در ورامین رفتیم اما مرد قصاب در مغازه اش نبود. به همین خاطر یک سرنگ و مقداری اسید تهیه کردیم. قرار شد مادرم در فرصتی مناسب مرا خبر کند تا نقشه مان را اجرا کنیم. ساعت 5 صبح یکم شهریور بود که مادرم بالای تختم آمد وگفت باید نقشه را اجرا کنیم. پدرم در خواب عمیق بود که با دمبل چندین ضربه به سرش زدم. مادرم هم پاهایش را با تسمه پلاستیکی بست. مادرم ازمرگ پدرم مطمئن نبود. به همین خاطر از من خواست تا اسید به او تزریق کنم اما من که ترسیده بودم آمپول هوا و داروی مخصوص دام به پدرم تزریق کردم. من و مادرم پتوی خونین و دمبل را با تاکسی به حاشیه ورامین بردیم و در سطل زباله انداختیم وبرگشتیم. سپس با پلیس تماس گرفتم و به دروغ گفتم پدرم کشته شده است.»

به دنبال اعتراف های تکان دهنده پسر جوان، مادر وی به نام «معصومه» نیز به تشریح جزئیات جنایت خانوادگی پرداخت و اتهام معاونت در قتل را گردن گرفت. این مادر و پسر صبح شنبه - 9 اردیبهشت ماه امسال- در شعبه دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستادند.

در جلسه رسیدگی به این پرونده پدر و مادر قربانی در جایگاه ویژه ایستادند و برای نوه و عروسشان حکم قصاص خواستند.

سپس امیر 24 ساله در جایگاه ویژه ایستاد و حرف های تازه ای مطرح کرد. این پسر گفت: «من پدرم را نکشتم و نمی دانم چه کسی او را کشته است. من خودم شاکی هستم و از دادگاه می خواهم تا پیگیر پرونده قتل پدرم شود.» وی درباره اعتراف های اولیه اش در پلیس آگاهی و نزد بازپرس گفت: «تحت فشار اعتراف کردم و خودم جزئیات قتل را شرح دادم اما من قاتل نیستم و اعتراف های قبلی ام یک سناریوی دروغین است.»

معصومه 47 ساله نیز منکر معاونت در قتل شد و گفت: «من تحت فشار روانی در پلیس آگاهی به معاونت در قتل اعتراف کردم اما حالا می گویم بی گناهم.»

سپس قضات از دو گواهی که در دادگاه حاضر شده بودند خواستند تا به تشریح آنچه از زندگی قربانی می دانند بپردازند. یکی از آنها گفت: «عزت می گفت پسرش یکی از پنج نخبه برجسته کشوری است و حالا در شیراز درس می خواند. او گفته بود تهیه بعضی از کتاب ها برای او 900 میلیون تومان هزینه دارد. او حتی خودش یکبار صد میلیون تومان پول به من داد تا آن را به پسرش برسانم. من که حرف های او را باور کرده بودم دوبار به عزت پول قرض دادم تا بتواند هزینه های تحصیل پسرش را پرداخت کند.» شاهد دیگر گفت: «من هم حرف های عزت را باور کرده بودم ویک مرتبه سه میلیون تومان پول به او قرض دادم اما هرگز فکر نمی کردم دروغ گفته باشد.»

در این بین امیر برخاست و گفت: «پدرم به همه گفته بود دانشجوی دانشگاه شیرازهستم به همین خاطر اجازه نمی داد از خانه بیرون بروم. او برای اینکه اقوام و بستگان حرفش را باور کنند و به او پول قرض بدهند بارها خودش به آنها پول میلیونی داده بود تا آنها پول را به دست من برسانند.»

بنا به این گزارش، در پایان این جلسه هیئت قضائی وارد شور شد تا رأی صادر کند.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار