در پي انتشار خبري در روز پنج‌شنبه 23 شهريور 96 در خصوص وقوع حادثه براي نوجوان 13 ساله بابلي در پارک آبي پرديس بابل، پدر اين نوجوان با تکذيب سخنان مدير مجتمع به وي اعتراض کرد.

پدر «اميررضا طلوعي مقدم» به تشريح حادثه پرداخت و گفت: «اظهارات مدير مجتمع تفريحي پرديس در خصوص اين حادثه سراسر کذب بود که اين مطالب کذب،‌ توهين به خانواده ما بود. فرزندم طبق گزارش بيمارستان روحاني، بدون هيچ‌گونه علايم حياتي در بيمارستان پذيرش شد.»

کسري مقدم، مدير مجتمع تفريحي سرگرمي پرديس بابل در همان روز حادثه گفته بود: «اين کودک حين شنا، دريچه مکش مربوط به تصفيه آب را که داراي ابعاد 25 در 25 بود، باز کرد، که همين امر باعث مکش وي مي‌شود.» وي افزوده بود: «شناي برعکس اين کودک، او را بيشتر به سمت مکش مي‌کشيد. بچه‌هاي نجات اورژانس مستقر در پارک آبي، در فاصله بين 20 تا 30 ثانيه اين کودک را از آب خارج کردند و پس از اقدامات درماني اوليه، با حضور اورژانس به بيمارستان منتقل شد.»

اما پدر اميررضا مي گويد: «اميررضا طبق گزارش بيمارستان، حدود پنج دقيقه در زير آب بود، زنده ماندنش يک معجزه بود. بسيار نذر کردم تا پسرم زنده بماند. بر خلاف مطالب کذب مدير مجتمع، دريچه مربوط به مکنده تصفيه آب قابل باز کردن نبود و چندين نفر براي باز کردن آن نياز است.»

پدر اميررضا تصريح کرد: «پسرم پس از اينکه از سُرسره وارد آب شد،‌ متوجه شد به يک سمتي کشيده مي‌شود، وقتي کنجکاو شد که قضيه چيست، فشار آب آن دريچه وي را به سمت خود کشيد و نتوانست خود را برهاند. اميررضا در شنا مهارت کامل دارد و دوره‌هاي تخصصي شنا را گذرانده است. در چند مرحله از يک تا پنج نفر حتي افراد قوي‌هيکل تلاش کردند وي را از زير آب بيرون بکشند اما موفق نشدند، نهايتاً با خاموش کردن موتورخانه، توانستند پسرم را بيرون بکشند.»

وي افزود: «پس از بيرون کشيدن پسرم از آب‌، او تا مدت‌ها هوش نداشت، اين لطف خدا بود که اميررضا را به ما برگرداند. تعدادي از اعضاي شوراي شهر جهت عيادت از فرزندم به بيمارستان مراجعه کردند و درخواست گذشت کردند،‌ همچنين افرادي از طرف مدير مجتمع پرديس، براي پادرمياني و گذشت نزد ما آمدند. سه شرط براي مجتمع پرديس گذاشتيم تا از شکايت صرف نظر کنيم، 1-نقطه مورد نظر که باعث حادثه شد، براي حفظ جان ساير شهروندان، ايمن‌سازي شود 2- کذب بودن گفته‌ها را به طور رسمي اعلام کرده و از خانواده ما به علت اين مطالب کذب عذرخواهي کند 3- ديه در وجه يک مرکز خيريه پرداخت شود.»

اميررضا گفت: «يک‌سوم از دريچه مکش تصفيه آب، شکسته بود و سر و صورتم پس از فشار زياد در نقطه شکستگي گير کرد و بقيه قسمت‌هاي دريچه هم با فشار مرا به سمت خود مي‌کشد، تنها پاهايم آزاد بود. در ابتدا پسرعمويم سعي کرد مرا بالا بکشد، نتوانست، دو سه نفر ديگر را با خود همراه کرد آنها هم نتوانستند، پس از آن يک مرد قوي‌هيکل هم آمد اما باز هم نتوانستند مرا بيرون بکشند، در نهايت موتورخانه را خاموش کردند و مرا بيرون کشيدند. در يک دقيقه اول، توانستم نفسم را حبس کنم اما بعد بيهوش شدم. هرکس ديگر اگر جاي من بود، الان به رحمت خدا رفته بود.»