وقايع روزهاي پاياني جنگ در گفتگو با فرمانده کل سپاه پاسداران
کد خبر: ۵۱۳۳۲
تاریخ انتشار: ۰۶ مهر ۱۳۹۶ - ۱۶:۰۶

سرلشکر پاسدار محمدعلي جعفري، فرمانده کل سپاه پاسداران به مناسبت هفته دفاع مقدس در برنامه «دستخط» سيما حاضر شد و به سئوالات متعددي پاسخ داد. متن زير مربوط به وقايع روزهاي پاياني جنگ به نقل از مصاحبه سرلشکر جعفري با «دستخط» است که تسنيم آن را منتشر کرد.

آقاي پوردستان[ از امراي ارتش] ميگفتند ما اواخر جنگ 12 لشکر داشتيم و عراق تعداد لشکرها را به 40 لشکر رسانده بود. چطور ما افول کرديم و عراقيها دوباره آخر جنگ قوت گرفتند؟

يک مشکلي که در مقاطع مختلف در جبهه بود، اين برهم خوردن توازن قوا بين ايران و عراق بود. اروپاييها و غربيها و آمريکا هم کمک کردند و لشکرها را توسعه ميداد. ما اينجا نميتوانستيم به اين سرعت توسعه دهيم. ما در محاصره نظامي و اقتصادي بوديم. ولي به موازات اين 12 لشکري که برادران ارتش داشتند، سپاه در چهار پنج عمليات فتحالمبين، طريقالقدس، بيتالمقدس و غيره پايهگذاري حدود 20 تا 22 تيپ و لشکر را انجام داد.

يعني متوازن بود؟

خير. در جمع، آنها بيشتر بودند. منتها امکانات و برتري هوايي اينجا نقش تعيينکننده داشت، ولي جبرانکننده اين کسري امکانات مادي يا کمّيت نيروي انساني، آن نيروي ايمان رزمندههاي ما و داوطلب بودن براي رزم بود و اين را جايگزين و جبران ميکرد.

در اواخر جنگ نامهاي که آقاي رضايي نوشتند و تجهيزاتي که خواستند، چقدر در پايان جنگ اثر داشت؟ دولت وقت واقعاً پشتيبان جبهه بود؟

يک مشکل اينچنيني حس ميشد؛ مثلاً عمليات والفجر 8 که سال 64 ميخواستيم انجام دهيم احتياج به پشتيباني و کمک شديد دولت داشتيم که بايد امکانات دريايي و شناور و پل تأمين ميکرد. آن زمان فرمانده کل سپاه به حضرت امام(ره) نامه نوشتند و گفتند عمليات فاو عمليات مهمي است و ميتوانيم انجام دهيم ولي نياز به کمک بيشتر دولت داريم. حضرت آقا رئيسجمهور بودند و هميشه دلشان جبهه بود و ميخواستند کمک کنند ولي اختيارات بيشتر دست نخست وزير بود. اينجا به صورت کامل معتقد هستيم امکاناتي که دولت ميتوانست کمک کند انجام نميشد ولي امام(ره) فرمان خيلي قاطع و تندي صادر کردند که بايد جبهه را کمک کنيد. امکاناتي را بسيج کردند و معاونتهايي را در جبهه گذاشتند، کمک کردند و با اين امکانات عمليات فاو انجام شد. ولي اين امکانات و اين کمک بايد مستدام ميبود و همواره و هر ساله بيشتر ميشد تا بتوانيم خودمان را گسترش دهيم. متناسب با گسترشي که ارتش عراق به خود ميداد ما هم بايد اين را انجام ميداديم. به هر حال آنطور که بايد کمک ميشد آن کمک انجام نميشد.

قطعنامه که پذيرفته شد حس و حال شما چطور بود؟

با گريه و اشک همراه بود. من مسئول قرارگاهي بودم که بايد منطقه حلبچه را حفظ ميکرديم که قطعنامه پذيرفته شد و به ما گفتند، عقب بياييد که خيلي براي ما سخت بود. من هم حسابي به هم ريختم. سردرد شديدي گرفتم. ميگرن و سردرد گرفتم و از آن زمان دچار اين مشکل شدم.

چطور شد بعد از پذيرش قطعنامه، عراقيها اين اندازه وارد خاک ايران شدند؟ يکسري از آن منجر به عمليات مرصاد شد. مگر ما آمادگي کامل نداشتيم؟ مرز را رها کرده بوديم؟

اين سئوال شما مربوط به آن سئوال سياسي ميشود که چرا ما بعد از اينکه خرمشهر را آزاد کرديم وارد عراق شديم. آنجا قطعنامهاي نبود ولي چرا ما وارد عراق شديم. حضرت امام(ره) با دورانديشي که داشتند، ميدانستند اينکه صدام بعد از آزادسازي خرمشهر اظهار ميکند آتش بس و مذاکره کنيم و من حاضرم عقبنشيني کنم و اينچنين هم کرد، اين فريب است و حضرت امام (ره) اعتماد نداشتند. براي همين ما در طول جنگ دائم حالت آفندي و عملياتي روي ارتش عراق داشتيم، به جز دو الي سه ماه اول جنگ اينچنين بود. دو الي سه ماه آخر جنگ هم چنين بود. دقيقاً هفت سال و نيم ايران آفندکننده روي عراق بود. به محض اينکه قطعنامه توسط ايران پذيرفته شد که در تيرماه سال 67 بود، چند روز بعد ارتش عراق به ايران حمله کرد. منافقين را از محور غرب کشور بسيج کرد، خودش هم از همين محور وارد شد تا خرمشهر را بگيرد. تا نزديکي خرمشهر هم آمد. اين حالت که علت اصلي ورود به خاک عراق سال 61 اين بود که فرصت بازسازي به ارتش عراق ندهيم که دوباره به ايران حمله کند.

اتفاقي که آخر جنگ رخ داد.

دقيقاً اتفاقي که آخر جنگ رخ داد و استدلال حضرت امام(ره) مبني بر ورود در خاک عراق اثبات شد.

درباره قضيهاي که براي فاو اتفاق افتاد و ما فاو را از دست داديم، برخيها ميگويند بچههاي سپاه سمت انتخابات و کارهاي انتخاباتي رفتند و براي همين فاو از دست رفت؛ چنين مسئلهاي درست است؟

خير. آن موقع اصلاً اين شرايط نبود. سال آخر جنگ توازن قوا به هم ريخت و ارتش عراق به سرعت خودش را گسترش ميداد، ولي يک نوع ترديد و ابهامهايي در نيروهاي سياسي و مسئولين سياسي کشور بود که جنگ را ميخواهيم تمام کنيم و شما يک عمليات عمده کنيد و ما مذاکره ميکنيم و جنگ تمام ميشود. اينچنين روحيهاي وجود داشت و خيلي به دنبال تقويت و پشتيباني جبهه نبودند. دليل اينکه وقتي ارتش عراق به فاو حمله کرد، فاو سقوط کرد، آن بود که ما همزمان در غرب کشور عمليات ميکرديم. توان سپاه متمرکز در غرب کشور و عمليات حلبچه در غرب کشور بود.

به همين خاطر هم تحليل رفت.

يکي اين مورد بود و ديگري اينکه لشکرها سه تکه شدند. ناچار بوديم و نيرو کم داشتيم. يکي ديگر هم اين بود که فرماندهي و هدايت و مديريت متمرکز بر آن بود و دشمن از اين کمبود نيرو و عدم آمادگي در جنوب استفاده کرد و علت سقوط فاو همين بود.


برچسب ها: قطعنامه ، عراق ، خرمشهر ، فاو ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار