14 سال از زمانی که زمین زیر پای خرماچینان بم لرزید، گذشت، 14 سال پیش بود که در ساعت 5 و 26 دقیقه صبح، انتظار هر مهمان ناخواندهای وجود داشت الا زمینلرزهای که 30 هزار نفر را به کام مرگ بکشاند، 14 سال از زمانی که پیرزن بمی، زنده پس از چندین روز از پناه کمد چوبی کهنه جهیزیهاش از زیر خروارها خاک بیرون آورده شد گذشت و حالا کودکان این روزهای بم، تنها گرد حسرت و داغ بزرگترهایشان را میبینند که در خاطرههایشان میگویند، در صبح یک روز زمستانی زلزلهای به بزرگی 6.6 ریشتر شهر اسطورهایشان را به تلی از خاک بدل کرد....
14 سال است حسرت نبودن پسرش در دلش مانده است اما همچنان توکلش به خداست و میگوید قسمتم بود که پسرم، عروسم، نوهام از من گرفته شوند اما من توکلم به خداست و صبورم... دردهایی بر دلم دارم اما من صبورم... این تنها حرفی است که از زلزله بم از او میشنویم...
این تنها بخشی از خاطرات پیرزنی است که در زلزله بم فرزندش را از دست داد... چنین مادرهایی، پدرهایی، خواهرهایی، بردارهایی در کرمان کم نداریم که داغدار عزیزانشان هستند.
یک روز در یکی از ادارات تنها منتظر نشسته بودم هیچ کس در اداره نبود همه کارمندان رفته بودند اتاق کنفرانس برای جلسه، سکوت در اداره حکمفرما بود و من منتظر تا جلسه کارمندها تمام شود و بیایند تا کارم انجام دهند، صدای پایی خسته، نگاهم را از سمت اتاق شیشهای به سمت درب سالن چرخاند، یک پیرمرد لاغر اندام با موهای جوگندمی و رنگی پریده، هالهای از اشک در چشمانش که عینکش(طبی) روی پیشانیش گذاشته بود با کمر نیمه خمیده(مقداری متمایل به جلو) و دستانی لرزان به طرفم آمد بدون داشتن هیچ لهجهای و مودبانه با صدای که غم در آن موج میزد، پرسید: کارمندان این اداره کجا هستند و کی میآیند.
به خاطر اینکه تنها بودم مقداری ترس وجودم فرا گرفت اما ترسم را نمایان نکردم و توضیح دادم که جلسه هستند، پیرمرد شاید از چشمان متوجه ترسم شده بود، عقب ایستاد و با صدای بلند گفت تاکنون مدرک فوق دیپلم زمان قبل از انقلاب دیدهای و در جوابش گفتم نه! یک برگه از جیبش بیرون آورد و گفت، بیا نگاهش کن، یک برگه بزرگ A3 که خیلی تا زده بود، به صورت سیاه و سفید چاپ شده بود، مدرک فوق دیپلمش متعلق به سال 52 بود، نگاهم به سمتش بردم گفتم این که خیلی عالی هست شما در آن زمان فوق دیپلم داشتید حتما باید شغل و مقام عالی داشته باشید، گفت رئیس بانک بودم که مدتی است دیگر خودم را بازنشسته کردم.
از وی علت اینکه چرا خود را بازنشسته کرده است پرسیدم، گفت من سالی حدود 5 ماه در بیمارستان اعصاب و روان شهید بهشتی بستری میشوم، پرسیدم بیماریتان چیست مگر مشکلی دارید؟ گفت من اهل بم هستم اما در کرمان ساکن میباشم 6 فرزند داشتم، دو تا از فرندانم پسر بودند و یکی از دخترهایم ازدواج کرده و یک فرزند دارد.
سالها پیش برای دیدن اقوام به اتفاق خانوادهام به بم رفتم، صبح خیلی زود بیدار شدم رفتم جایگاه سوخت تا ماشینم را بنزین بزنم بعد بروم دنبال خانوادهام که برگردیم کرمان. در پمپ بنزین دو طرف ماشینم دو تا تریلر ایستاده بودند که به ناگاه زلزله شده، یادم نیست تیرآهن بود یا ستون بتنی افتاد پایین اما چون دو دستگاه تریلر دو طرف ماشینم بودند ستون (تیرآهن) روی تریلرها افتاد و ماشین من آسیبی ندید.
سریع برگشتم به سمت شهر خدایا فقط خاک بود، خاک، یک کوه خاک، دمپایی پام بود، دویدم به سمت خانهای که همسر، دو پسر، سه دخترم در آن بودند.
پیرمرد اشکریزان گفت: همه رفته بودند زیر آوار، صدای یکی از دخترهایم شنیدم که میگفت بابا کمکم کن، دویدم به سمتش، تیرآهن افتاده بود روی کمرش، دختر جوانم، آن سال داشت خودش برای کنکور آماده میکرد، زیر تیرآهن گیر کرده بود، دستاشو گرفتم از زیر تیرآهن کشیدمش بیرون، یک دفع دیدم از کمر به بالا بدنش نصف بود، کاملاً جدا شده بود، هماکنون وقتی میخوابم تا چشمهایم را میبندم ماننده پرده سینما، همه جا پر از خون میبینم و دخترم افتاده که صدا میزند بابا نجاتم بده.
«سعید شهسوارپور» رئیس راهداری شهرستان بم به ایسنا میگوید: پدرم در زمان زلزله بم معاون راه و ترابری سابق بم بود، ما در فاصله 20 کیلومتری شهر بم بودیم وقتی خودمان را به بم رساندیم، غبار سنگین، درختان شکسته بودن، فقط آوار و جنازه میدیدیم، هیچ چیزی نبود، نه راهی بود، نه جادهای، آسفالتها خراب شده بودند، هیچ ماشینی در مناطق مسکونی نمیتوانست تردد کند، به اتفاق پدرم یک دستگاه لودر از اداره برداشتیم تا بتوانیم راهی باز کنیم، چون همه معابر مسدود شده بود، در حال باز کردن مسیر بودیم که یک نفر خواهش کرد آواری روی خانوادهاش ریخته است(خانه به نظر میآمد سه طبقه بوده) را برداریم، اقدام به آوار برداری سطحی توسط لودر کردیم تا بقیه آوار با دست برداشته شود، بیل دوم که زدیم، یکی از جنازهها(خانم بود) همراه با بیل لدر بالا آمد.
موقع زلزله یک تکه شیشه رفته بود توی سرم، آنقدر در بهت بودم که درد را حس نمیکردم، دهنم پر از خون بود و لبهایم که خون روی آنها خشک شده بود، به هم چسپیده بودند و اصلاً باز نمیشدند، تشنه بودم و آب نداشتم که در همان لحظه یک ماشین دیدم که آب پخش میکرد، اما من را ندید تا آب به من دهد و از من رد شد، بدون کفش شروع کردم دنبال ماشین دویدن و با دهن بسته داد میزدم، که من از توی آینه ماشین دیدند، ایستاد.
یکی دیگر از شاهدان زلزله بم در گفتوگو با ایسنا میگوید: شب مهمان داشتم، آنقدر خسته شده بودم که پس از رفتن مهمانان ظرف میوه و سایر وسایل پذیرایی از روی میز برنداشتم و توی سالن با همسر و فرزند دو سالهام خوابیدیم، ناگهان دیدیم که زمین میلرزه تنها کاری توانستیم بکنیم، سرهایمان بردیم زیر میز، همه ساختمان اومده بود روی ما، یادم نیست دو روز یا سه روز زیر آوار بودیم تنها کاری که می توانستم انجام دهم این بود که دستم میآوردم بالا از روی میز میوه برمیداشتم و به شوهر، فرزندم میدادم و خودم نیز میخوردم تا اینکه امدادگران ما را از زیر آوار بیرون آوردند.
چند روز زیرآوار مانده بودم و کسی به کمکم نمیآمد، دیگر آخرین نفسها را داشتم میکشیدم و در حال مرگ بودم، دیگر ناامید شده بودم که خالهام به نظرم آمد، خالهام آرایشگر بود و به دلایلی سالها پیش از زلزله بم فوت کرد ( روی دیوار آرایشگاهش صلوات خاص امام زمان (عج) نوشته شده بود) به من گفت که آن صلوات را بخوان، همینطور که نیمه جان بودم، صلوات فرستادم که ناگهان اشعه نور به چشمان خورد، بله یک نفر آوارد برداشت و من را نجات داد.
نرگس تنها چیزی که میگوید: مادرم اهل تهران اما در کرمان پرستار بود و پدرم کارمند و اصلیتش بمی بود، برای عروسی به بم دعوت شده بودیم، پدر، مادر و برادرم که کلاس سوم دبستان بود زیر آوار جان خود را از دست دادند، نرگس داد میزنه و میگوید برادرم عادت داشت شبها من برایش لالایی بخوانم.
لالالالا گل زیره، دلم پیش دلت گیره، لالالالا گل سنجد، بریم با هم گوشهای دنج، لالا گل سنبل، غزل خونت شم همچون بلبل، لالا لالا گل سوسن، لبم بوسی لبت بوسم، لالا لالا گل پرپر، هر جا هستی خدا همرات....
دیگر واقعاً نمیتونستم برای مصاحبه با زلزلهزدگان بمی ادامه بدهم... زمین لرزه بم خیلی از جوانها... خیلی از محسنها، مریمها، رضاها و ... را از ما گرفت و حال امروز از آنها تنها سنگ قبرها و خاطرات، و اشکهایی از خانواده آنها را برای ما باقی گذاشته است... روحشان شاد...
زمین بم در ساعت 5 و 29 دقیقه صبح جمعه 5 دیماه 1382 به مدت 12.5 ثانیه لرزید و زخمی ماندگار بردلها گذاشت، زخمی که هیچ التیامی نخواهد داشت.
عمق کانونی این زمینلرزه 7 کیلومتر(متوسط عمق زمین لرزههای ایران 15 تا 20 کیلومتر است) زمین و به بزرگی 6.5 ریشتر در شهر بم به وقوع پیوست و به همه دنیا مخابره شد ارگ تاریخی بم فرو ریخت.
بر اثر این زمین لرزه 33 هزار و 489 نفر کشته و حدود 17 هزار و 500 نفر زخمی شدهاند. در این زلزله 24 هزار و 283 واحد مسکونی شهری، 10 هزار و 145 واحد مسکونی روستایی و 3326 واحد تجاری تخریب شد. همچنین 976 واحد مسکونی شهری، 12 هزار و 252 واحد مسکونی روستایی، 524 واحد تجاری و 141 واحد صنعتی خسارت دیدند.
هیئت بانک جهانی میزان خسارتهای مادی این زمینلرزه را یک میلیارد و پانصد میلیون دلار برآورد کرده است و آمارها نشان داد این زمین لرزه 5204 کودک بیسرپرست( 2331 نفر فاقد پدر و مادر و 2871 نفر فاقد پدر یا مادر) بر جا گذاشته است.
طبق نظر کارشناسان مهمترین عاملی که میتواند خطرات ناشی از زمین لرزه را بکاهد مقاوم بودن سازههای مسکونی از یک سو و از سوی دیگر افزایش آگاهی و مهارتهای مردم در زمان زمینلرزه است.
بم بر روی گسل ساخته شده است
«حبیبالله نیکزادی» نماینده مردم شهرستانهای شرقی استان کرمان در مجلس شورای اسلامی ضمن گرامیداشت یاد و خاطره جان باختگان زلزله بم، به ایسنا میگوید: اکنون بم برای زندگی مردم آماده است اما اینکه گفته شود بم بهصورت کامل ساخته شده است خیر، هنوز بسیاری از مناطق بم ساخته نشده است، حتی حدود 15 درصد آن هنوز آواربرداری نشده است.
وی خاطرنشان کرد: با کمک دولتمردان و کمک مهربانانهی مردم ایران و جهان بم ساخته شد و بسیاری از واحدهای مسکونی، خیابانها، آب، برق، خیابانها و ... ساخته شدهاند و همچنان ساخت و سازها ادامه دارد.
نماینده مردم شهرستانهای شرق استان کرمان از میزان استحکام بم در مقابل زلزله سخن به میان آورد و گفت: ساختمانها در بم با نیت مقاوم ساخته شدهاند اما اینکه چه میزان مهندسین ناظر بر ساخت و ساز مردم نظارت کردهاند، نمیدانم و امیدوارم که ساخت و سازها از استحکام لازم برخوردار باشند.
وی اظهار کرد: اما متأسفانه شهر بم دوباره بر روی گسل بنا شده است این در حالی است که ما اراضی زیادی برای ایجاد یک شهر جدید داشتیم، میتوانستیم این شهر را خارج منطقه گسل ساخته شود و هزینه ساخت شهر جدید کمتر بود، منابع مالی زیادی برای ساخت بم آمد که شایعات زیادی در خصوص پرت منابع مالی آن وجود دارد که بنده هیچ سندی در این خصوص ندارم.
ضرورت توجه به مسایل روحی و روانی مردم در کنار ساخت و سازها
نیکزادی از اقدامات صورت گرفته برای بازگشت مهاجرین بمی سخن گفت و تصریح کرد: در سالهای اخیر تلاش کردهایم نشاط و شادی را در میان مردم پویا کنیم، همچنین اقداماتی در حوزه تولید و اشتغال صورت گرفته است که باعث ترغیب مهاجرین بمی به بازگشت شده است و اگر مهاجرین ما اگر بازگردند قسمتهای از بم که بازسازی نشده است، بازسازی میشود.
وی شمار معلولین شهر بم را بیش از 2400 نفر اعلام کرد و گفت: بیش از یکصد نفر از این معلولین مربوط به زلزله 5 دیماه میباشند.
نیکزادی تصریح کرد: دولتمردان تلاشهای فراوانی برای ساختن شهر بم کردند، بهگونهای که خیابانها، ساختمانها، زیرساختها و ... تعمیر و بازسازی کردند، با توجه به کشتههای زیاد زلزله بم که قابل مقایسه با شمار کشتهشدگان زلزلههای چند دهه اخیر ایران نیستند، از اینرو مردم به شدت درگیر تألمات روحی شدند که دولتمردان برای از میان بردن تألمات واقعه پیش آمده غافل شدند.
وی با بیان این مطلب که مردم بم تحتتأثیر زلزله بم دچار مشکلات روحی و جسمی جدی شدند، به دولت و وزارت بهداشت و درمان پیشنهاد کرد: مسایل روحی و روانی مردم در کنار ساخت و سازها در نظر بگیرند و به بازتوانی مردم آسیبدیده پرداخته شود و مردم از حال و هوای زلزله خارج کنند.
نماینده مردم شهرستانهای شرقی استان کرمان با اشاره به اینکه اکنون شاهد آثار بد زلزله هستیم، اظهار کرد: شمار افسردهها، معلولین، خودکشی، بیماران و ... اکنون متأسفانه خودنمایی میکند و باید توجه داشت که در جامعهای اگر نشاط و امید به آینده نباشد، قطعاً مردم مطالبهگری برای آینده خود ندارند.
وی ادامه داد: فرزندان بازماندگان زلزله نیز متأسفانه درگیر مشکلات روحی و روانی شدهاند، دولتمردان باید به این موضوع توجه کنند، همچنین چون به دلایل ذکر شده چون مطالبهگری در میان مردم نبوده است مردم بم از قطار پیشرفت جا ماندهاند و عقبماندگیهای بم بسیار زیاد است.
نیکزادی در خصوص ارگ قدیم بم به ایسنا میگوید: ارگ قدیم بم با سرعت بسیار بسیار آهسته در حال بازسازی است، اما در سال گذشته اعتباری حدود 14 میلیارد تومان برای بازسازی ارگ قدیم بم اختصاص داده شد که 40 درصد آن اختصاص یافته است.
وی افزود: همه قسمتهای بم بازسازی نمیشود چون برخی قسمتها کاملاً نابود شده است، اما بازسازی قسمتهای دیگر انجام خواهد شد.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰