آیا حامد بهداد نتوانسته منظورش را درست و دقیق بیان کند یا ما خودمان را به آن راه زدهایم و داریم تجاهل میکنیم تا پشت دفاع از عنوانِ - به حقِ - "آقای بازیگر" استاد انتظامی پنهان شویم و اصل مطلب را درز بگیریم؟
به نظرم جمعی نخواستهاند اصل حرف حامد بهداد را بفهمند و درک کنند، چرا که در آن صورت میبایست با احساس گناه آن چیزی که او ازش تحت عنوان "نامردی" نام برد مواجه شود؟
هر چه هست من مایلم از حرفهای حامد درباره آقای انتظامی و لقب آقای بازیگر او - که به راستی شایسته آن است- یک گام فراتر رفته و بپرسم آیا نسلی که در برابر ممنوع الکاری همکارانش سکوت کرد و غیر مسئولانه شانه بالا انداخته و تنها به بیرون کشیدن گلیم خودش از مهلکه بسنده نمود شایسته سرزنش نیست؟
شاید اشتباه بهداد این بوده که موضوع را از منظر نه چندان دقيقي مطرح کرده، به هرحال آقای انتظامی چه پیش از انقلاب و چه پس از آن در تراز بالایی فعالیت میکرده و نمیتوان در تواناییهای منحصر به فرد او به عنوان یکی از بهترینها تردید کرد، یا حتا نمیتوان گفت غیبت و ممانعت از حضور کسانی همچون فردین و بهروز وثوقی عرصه را برای رشد و دیده شدن شخص انتظامی باز تر کرده، اما میتوان به جرات ادعا کرد غیبت بسیاری از هنرمندان شاخص قبل از انقلاب و ممنوعالکار کردنشان امکان رشد به بسیاری از میانمایهها داد که هر عقل سلیمی تصدیق میکند انتظامی جزوشان نیست. حال آیا به بهانه دفاع از مقام و مرتبه آقای انتظامی میتوان از اصل مطلب غافل شد که بله، به هر حال در حق کسانی نامردی و ظلم شده و اکثریتی خاموش به نظاره نشستهاند؟
به نظرم حتا دوست عزیزم هوشنگ گلمکانی هم، با آن هوش سرشارش، قطعا متوجه اصل ماجرا و زیر متن حرف حامد بهداد شده، اما خودش را به آن راه زده تا به عنوان یک روزنامه نگار و فعال فرهنگیِ صاحب تریبون و نشریه، با مسئولیت اخلاقی خود - یا در واقع تبعات عمل نکردن به مسئولیت اخلاقی خود- روبرو نشود و دربارهاش توضیح ندهد. پس آنچه هم که هوشنگ در مطلبش گفته توضیح واضحات است و محملی برای به انحراف کشاندن بحثی مهم و مغفول مانده. به یک معنا حتی گلمکانی هم که خودش را مبدع - به حق - عنوان آقای بازیگر میداند و همزمان به مرثیه نویسی پس از مرگ فردین و بیک ايمانوردي هم افتخار میکند، در ناخودآگاهش میخواهد افكار عمومي فراموش کند که او در زمان حیات اینها درباره شان ننوشت و اعتراض نکرد که چرا نباید در عرصه باشند و کار کنند، کما اینکه امروز هم درباره خیلیهای دیگر نمینویسد.
بله، امروز دفاع از عنوان آقای بازیگر استاد انتظامی هزینهای که ندارد هیچ، حتی تشویق هم دارد، اما آنچه در دهه شصت بر هنرمندان این ملک گذشت و تا امروز هم امتداد یافته غیرقابل توجیه است و از آن بدتر سکوت و از کنار آن به آرامی گذشتن است. تقسیم هنرمندان به اهلی و غیر اهلی، خودی و غیرخودی فقط محصول جبر سالهای ابتدای انقلاب و تندروهای آن زمان نیست، چه بخواهیم یا نخواهیم آن احکام هنوز معتبرند و کم نیستند آنها که زندهاند اما ممنوع از کار و در واقع حیاتشان به دستوری فاقد زمینههای قانونی محدود و حقوق شهروندیشان نقض شده.
از آن بدتر اين كه ما با سكوت خود اجازه داديم انحصارطلبان جري تر و كار آزموده تر شده و با مكانيسم هاي متفاوت تري هنرمندان غير مطلوب شان را از عرصه بيرون برانند، نظير آنچه كه بر سر بهرام بيضايي آوردند.
به گمانم همه ما که در اینباره سکوت کردیم، روزی باید تکلیفمان را با مسئولیتهای اخلاقی بر زمین مانده خود روشن کنیم.
باور دارم که آن روز دور نیست.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰