نخستین ویژگی کتاب که پیش از هرچیز مخاطب را مجذوب می کند، حال و هوای نوستالژیک آن است، خوب یا بد، راضی یا ناراضی، خاطرات ایام تحصیل فصل مشترکیست میان همه کسانی که به دلایل مختلف، می توانند خواننده این کتاب باشند
«مدرسه یا قفس»
(بازتاب مدرسه در متون کهن و داستاننویسی معاصر)
نویسنده: محمدرضا رهبریان
ناشر: علمی و فرهنگی، چاپ اول1395
304 صفحه، 20000 تومان
***
بسیارند شاعران یا اهالی قلمی که با وجود حضور در کلاسها و مکتبخانهها و بالیدن در کانون های درس و بحث، در نوشتههای خود زبان به نقد و شکایت و حتی بدگویی از آنها گشودهاند. این نکته اما بیش از آنکه تعجب آور باشد، نشان از این واقعیت دارد که سیستم آموزشی ایران چه در آن هنگام که در شکل سنتی به دست مکتب داران اداره می شد و چه در زمانی که گام در راه شیوههای نوین آموزشی گذاشت و در ظاهر مدارس جدید شدند، از درون همچنان از میراث شیوه های سنتی پیشینیان رنج برده و دارای ضعف ها و اشکالات مختلف بوده است. برای نمونه همان سنت ترکه و فلک که از شیوه سنتی آموزش به دبستان های های جدید رسیده بود و اغلب آنها که تجربه تحصیل در نسل های پیشین را داشته اند از طعم آن بی نصیب نماندهاند.
به راستی جریان آموزش و پرورش در مدارس، در سالهای دور و نزدیک چگونه بوده است؟ آیا آثار روایی در قالب متون کهن و یا داستان نویسی توانستهاند آینهی خوبی برای بازتاب دادن چند و چون شیوه آموزش و پرورش در این دیار باشند؟ کتابِ خواندنیِ «مدرسه یا قفس» نوشته محمدرضا رهبریان که به همت انتشارات علمی و فرهنگی به بازار کتاب آمده است، پژوهشی است که در رهگذر آن می توان پاسخی برای این پرسشها یافت. چنانکه از عنوان فرعی کتاب (بازتاب مدرسه در متون کهن و داستاننویسی معاصر) نیز پیداست، این کتاب کوششی برای بازخوانی جریان آموزش و پرورش در دورههای مختلف از نگاه برخی داستاننویسان معاصر و همچنین تعدادی از شاعران و نویسندگان است که با نگاهی انتقادی و با ناخرسندی از درس و مکتب در آثار منظوم و مکتوب خود یاد کرده اند. نخستین ویژگی کتاب که پیش از هرچیز مخاطب را مجذوب می کند، حال و هوای نوستالژیک آن است، خوب یا بد، راضی یا ناراضی، خاطرات ایام تحصیل فصل مشترکیست میان همه کسانی که به دلایل مختلف، می توانند خواننده این کتاب باشند. بخشهای مختلف کتاب به وِیژه آنجا که به خاطرات، دلنوشته ها و داستانگونه های نویسندگان معاصر باز می گردد یادآور تجربیاتی است که اغلب ما به شکلی آنها را پشت سرگذاشتهایم و حالا با خواندن این کتاب پیش چشممان زنده می شوند. اما حکایت گریز از مدرسه در میان نسلهای مختلف حکایت از مشکلات عدیدهی سیستم آموزشی ما دارد که هنوز نتوانسته پروسه تحصیل در مدرسه را برای کودکان و نوجوانان به تجربهای آموزشی و در عین حال جذاب بدل کند. هم از این روست که نه فقط پدرانما و خودمان که بچههایمان نیز اگر از مدرسه فراری نبوده باشیم، میانهی خوبی هم با آن نداشته ایم!
اما اگر از حال و هوای نوستالژیک کتاب (که بیشتر متعلق به دو فصل آخر کتاب است) بگذریم متن این اثر در سه فصل به خواننده ارائه شده است. در بخش نخست نویسنده به طرح موضوع و بررسی «بازتاب مدرسه در متون ادبی» پرداخته است، در فصل دوم با عنوان «مدرسه در آیینه ادبیات داستانی» همین موضوع و بررسی در چهار چوب آثار نوشته شده در ادبیات داستانی معاصر مورد توجه قرار گرفته است. در بخش سوم نیز گزیدهای از داستانها یا خاطرهگونههایی از نویسندگان مختلف همچون جلال آلاحمد، امین فقیری، پرویز دوایی و ... به عنوان نمونههایی از این آثار نقل شده است.
شکی نیست که نهاد آموزش و پرورش، یکی از تاثیرگذارترین نهادهای اجتماعی است و به دلیل تاثیری که در چگونگی آینده فرهنگی، فکری و شغلی جوانان جامعه می تواند داشته باشد، در همه جای جهان با حساسیت بدان نگریسته و در مقاطع مختلف تاریخی با تغییر و تحولات بسیاری روبهرو شده است. در ایران نیز پس از تغییر و تحولهای فرهنگی و سیاسی ناشی از انقلاب مشروطه و آشنایی و ورود فرهنگ غرب به ایران و تاسیس مدارسی به سبک مدرسه های غربی، انتقادات به شیوه تدریس و مدرسه های سنتی شروع شد. این امیرکبیر بود که با بنا نهادن دارالفنون و استخدام معلمان فرنگی تلاش کرد نظام آموزش و پرورش ایران را از شکل سنتی و مکتب خانهای به سمت مدرن شدن سوق دهد. البته هزینه چنین تغییراتی با توجه به تاثیر گذاری متولیان نظام مکتب خانهای که امور شرعی جامعه سنتی ایران را نیز در دست داشتند، اندک نبود تا آنجا که تحصیل در مدارس جدید را ترویج بی دینی و بابی مسلکی می خواندند. محمدعلی جمالزاده در بخشی از« سرو ته یک کرباس» اشاره می کند که چگونه اقوام پدرش چایخانه او را به سبب فرستادن پسرش به مدارس جدید، نجس می دانستند و به آن جا نمی رفتند! به هر روی با وجود مخالفت بعضی از متولیان نظام مکتب خانه ای، تحولات اجتماعی و سیاسی ایران این تغییر را اجتناب ناپذیر ساخته بود.
نکته جالب اینکه ادبیات داستانی معاصر نیز دستاورد همین تغییر و تحولات، منتهی در بعد فرهنگی هنری بود. تجدد و نوزایی در حوزه ادبیات فارسی بود که بعد از مشروطه و تغییر و تحولات آن در حوزه فرهنگ به بار آمد و مدارس نوین نیز کم و بیش حاصل همین تغییر و درگرگونی ها در حوزه فرهنگ و آموزش محسوب می شدند از این سبب گونه ای نو در ادبیات روایی منثور فارسی که داستان نویسی به شیوه غربی باشد، وسیله ای برای بازتاب دادن تجربیات چند نسل از نویسندگانی اختصاص یافته که در مدارسی از این دست به تحصیل پرداخته اند و حتی برخی از آنها به تدریس در این مدارس در داخل شهرها و روستاها پرداخته اند.
برای نمونه جلال آل احمد هم معلم و هم داستاننویس بوده است، خاطرات تلخ و شیرین دوران مدرسه و معلمی خود را به شکلی ملموس و تاثیر گذار در پاره ای از آثار خود ارائه کرده است. او از تجربیات خود در این زمینه مدد گرفته است تا آثاری با دغدغه ارتقای سطح تعلیم و تربیت با به چالش کشیدن مسائل و معضلات نظام آموزش و پرورش پیش روی مخاطبان قرار دهد.
علی اشرف درویشیان ، هوشنگ مرادی کرمانی، سید حسین میرکاظمی، امین فقیری و محمد علی جمالزاده از دیگر نویسندگانی هستند که در این کتاب به داستانهایی از آنها پرداخته شده است. نویسندگانی که به جغرافیای بومی گوناگون هم چنین نسل های مختلف داستان نویسان تعلق داشته وبه همین دلیل می توان در تار و پود آثارشان گوشه هایی از تاریخ تعلیم و تربیت در ایران را در گوشه و کنار این کشور و در مقاطع زمانی مختلف به تماشا نشست.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰